۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنخ' به 'ابن خ') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
سيدعبدالزهراء، شهرها و كتابخانهها را چونان صاحب [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]] براى نگارش كتاب مصادر خود درنورديده است. مصادر نهجالبلاغة استمرار راه پژوهشگرانى است كه سخنان مولا را در منابع و كتب معتبر مورد كاوش قرار دادهاند تا به طالبان مأخذ و منبع عرضه كنند و ايشان را به منبع علوم نبوى رهنمون شوند. | سيدعبدالزهراء، شهرها و كتابخانهها را چونان صاحب [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]] براى نگارش كتاب مصادر خود درنورديده است. مصادر نهجالبلاغة استمرار راه پژوهشگرانى است كه سخنان مولا را در منابع و كتب معتبر مورد كاوش قرار دادهاند تا به طالبان مأخذ و منبع عرضه كنند و ايشان را به منبع علوم نبوى رهنمون شوند. | ||
[[حسینی، عبدالزهراء|سيد عبدالزهراء حسينى]]، در اثر خود پس از آوردن مقدمه مرتضى آلياسين، دكتر مصطفى جواد و توفيق فكيكى كه همگى از صاحبنظران نهجالبلاغة هستند، مقدمهاى ذكر كرده و به معنا، مفهوم مصادر، انواع و اقسام آن، توصيف نهجالبلاغة و ويژگىهاى آن پرداخته است. آن گاه به ذكر شبهات [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | [[حسینی، عبدالزهراء|سيد عبدالزهراء حسينى]]، در اثر خود پس از آوردن مقدمه مرتضى آلياسين، دكتر مصطفى جواد و توفيق فكيكى كه همگى از صاحبنظران نهجالبلاغة هستند، مقدمهاى ذكر كرده و به معنا، مفهوم مصادر، انواع و اقسام آن، توصيف نهجالبلاغة و ويژگىهاى آن پرداخته است. آن گاه به ذكر شبهات [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] مىپردازد و آن را نقد مىكند و به دنبال آن وارد اصل مطلب كه مأخذشناسى و منبعيابى نهجالبلاغة است، شده است. كه در اينجا به خلاصهاى از آنها اكتفا مىكنيم. | ||
== ويژگىهاى ادبى و معرفتى نهجالبلاغة == | == ويژگىهاى ادبى و معرفتى نهجالبلاغة == | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
برخوردارى از موسيقى كه اهل فن آن را به نيكويى درمىيابند. | برخوردارى از موسيقى كه اهل فن آن را به نيكويى درمىيابند. | ||
== شبهات [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | == شبهات [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] درباره نهجالبلاغة == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در نهجالبلاغة از وصيت و وصايت سخن رفته است؛ در حالى كه در ميان مسلمانان چنين مبحثى مطرح نبوده است. | در نهجالبلاغة از وصيت و وصايت سخن رفته است؛ در حالى كه در ميان مسلمانان چنين مبحثى مطرح نبوده است. | ||
نهجالبلاغة به سبک مسجع نوشته شده و از صناعات لفظى و معنوى زيادى استفاده شده كه تا آن زمان مرسوم نبوده است. لذا اين كتاب را نمىتوان به على(ع) نسبت داد، بلكه در دورههاى متأخر(نزديك به قرن هفتم زمان حيات [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | نهجالبلاغة به سبک مسجع نوشته شده و از صناعات لفظى و معنوى زيادى استفاده شده كه تا آن زمان مرسوم نبوده است. لذا اين كتاب را نمىتوان به على(ع) نسبت داد، بلكه در دورههاى متأخر(نزديك به قرن هفتم زمان حيات [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]) نوشته شده است. | ||
درباره موضوعاتى؛ مانند خفاش، طاووس، مورچه و ملخ چنان سخنان دقيقى مطرح شده است كه تا آن زمان مطرح نبوده، بلكه اين علوم و اطلاعات محصول عصر حاضر (عصر [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | درباره موضوعاتى؛ مانند خفاش، طاووس، مورچه و ملخ چنان سخنان دقيقى مطرح شده است كه تا آن زمان مطرح نبوده، بلكه اين علوم و اطلاعات محصول عصر حاضر (عصر [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]) است نه عصر على(ع)، به علاوه در سرزمين عربستان چنين حيواناتى يافت نمىشد. | ||
در نهجالبلاغة سخنانى مطرح شده كه از آن بوى علم غيب به مشام مىرسد؛ يعنى گويى كه على(ع) داراى علم غيب بوده است و اين ادعا از على(ع) سخت به دور است. | در نهجالبلاغة سخنانى مطرح شده كه از آن بوى علم غيب به مشام مىرسد؛ يعنى گويى كه على(ع) داراى علم غيب بوده است و اين ادعا از على(ع) سخت به دور است. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
كتب ادبى حاضر حتى از برخى از مطالبى كه در نهجالبلاغة آمده، بىبهره است و اين نشان مىدهد كه نهجالبلاغة كتاب على(ع) نيست. | كتب ادبى حاضر حتى از برخى از مطالبى كه در نهجالبلاغة آمده، بىبهره است و اين نشان مىدهد كه نهجالبلاغة كتاب على(ع) نيست. | ||
== نقد نظرات [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | == نقد نظرات [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] == | ||
[[حسینی، عبدالزهراء|سيد عبدالزهرا حسينى]] با استناد به دلايل عقلى، قرآنى و روايى به نقد برجستهترين نظرات [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | [[حسینی، عبدالزهراء|سيد عبدالزهرا حسينى]] با استناد به دلايل عقلى، قرآنى و روايى به نقد برجستهترين نظرات [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] پرداخته است كه به طور مختصرى به آنها مىپردازيم: | ||
شبهه مربوط به صحابه. [[حسینی، عبدالزهراء|سيد عبدالزهرا حسينى]] درباره اين شبهه مىنويسد: «صحبه» به معناى معاشرت است و اختصاص به زمان كوتاه يا بلند ندارد، بلكه همين كه اندك مصاحبتى حاصل شود «صحبه» معنا پيدا مىكند. همچنين به كافر يا مؤمن هم اختصاص ندارد. | شبهه مربوط به صحابه. [[حسینی، عبدالزهراء|سيد عبدالزهرا حسينى]] درباره اين شبهه مىنويسد: «صحبه» به معناى معاشرت است و اختصاص به زمان كوتاه يا بلند ندارد، بلكه همين كه اندك مصاحبتى حاصل شود «صحبه» معنا پيدا مىكند. همچنين به كافر يا مؤمن هم اختصاص ندارد. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
نویسنده كتاب با ذكر 80 حديث و نقل قول و شعر از پيامبر(ص) و ياران آن حضرت به ذكر موارد مختلف از وصيت آن حضرت پرداخته است كه بخش عمدهى آن وصيت به جانشينى [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] اختصاص يافته است. وى در پايان به ذكر اسامى 17 تن از وصيتنامهنويسان پرداخته است. | نویسنده كتاب با ذكر 80 حديث و نقل قول و شعر از پيامبر(ص) و ياران آن حضرت به ذكر موارد مختلف از وصيت آن حضرت پرداخته است كه بخش عمدهى آن وصيت به جانشينى [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] اختصاص يافته است. وى در پايان به ذكر اسامى 17 تن از وصيتنامهنويسان پرداخته است. | ||
شبهه سجع و آرايش لفظى؛ مؤلف محترم در چند مرحله به شبهه [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | شبهه سجع و آرايش لفظى؛ مؤلف محترم در چند مرحله به شبهه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] درباره سجع پاسخ داده است: | ||
سجع اگر بر گوش شنونده يا خواننده سنگين نباشد و با تصنع و تكلف همراه نباشد، نشانهى بلاغت و فصاحت است. | سجع اگر بر گوش شنونده يا خواننده سنگين نباشد و با تصنع و تكلف همراه نباشد، نشانهى بلاغت و فصاحت است. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
با وجود آن كه سجع امرى نيكوست؛ اما نهجالبلاغة تماماً به شيوهى سجع گفته نشده است و اين امر نشان مىدهد كه مولا(ع) به طور طبيعى و شرايط مختلف و اقتضائات و بدون تكلف از اين هنر بهره برده است. به عنوان مثال نامههاى نهجالبلاغة يا اصلاً سجع ندارد و يا بسيار اندك و غير معتنابه است. | با وجود آن كه سجع امرى نيكوست؛ اما نهجالبلاغة تماماً به شيوهى سجع گفته نشده است و اين امر نشان مىدهد كه مولا(ع) به طور طبيعى و شرايط مختلف و اقتضائات و بدون تكلف از اين هنر بهره برده است. به عنوان مثال نامههاى نهجالبلاغة يا اصلاً سجع ندارد و يا بسيار اندك و غير معتنابه است. | ||
اگر مسجع گفتن عيب باشد، بر قرآن و سخنان رسول خدا هم اين عيب وارد است. مؤلف محترم با ذكر آيات و احاديثى از پيامبر(ص) به استدلال عليه [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | اگر مسجع گفتن عيب باشد، بر قرآن و سخنان رسول خدا هم اين عيب وارد است. مؤلف محترم با ذكر آيات و احاديثى از پيامبر(ص) به استدلال عليه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] پرداخته است. به علاوه، مؤلف به ذكر پارهاى از سخنان مسجع خلفاى ديگر (ابوبكر، عمر و عثمان) پرداخته است تا ثابت كند كه مسجع سخن گفتن امرى مرسوم و رايج بوده است. لذا از بيان امير نيز چنين انتظارى مىرفت. | ||
شهرت دقت در وصف طبيعت و حيوانات و تقسيمات عددى؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | شهرت دقت در وصف طبيعت و حيوانات و تقسيمات عددى؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] ادعا كرده است كه در عربستان طاووس وجود نداشت كه [[امام على(ع)|مولا على(ع)]] به شرح آنها پرداخته است؟ در حالى كه ابن ابىالحديد به اشكال جواب داده است به اين صورت كه: اميرمؤمنان در مدينه، طاووس نديده، بلكه در كوفه ديده است. | ||
اما تقسيمات عدد؛ مثلاً استغفار بر چند نوع است... ايمان بر چهار پايه است و... اينها امرى مرسوم بوده است و دهها روايت از پيامبر(ص) رسيده است كه از اين تقسيمات دارد. پس اين اشكال هم وارد نيست. | اما تقسيمات عدد؛ مثلاً استغفار بر چند نوع است... ايمان بر چهار پايه است و... اينها امرى مرسوم بوده است و دهها روايت از پيامبر(ص) رسيده است كه از اين تقسيمات دارد. پس اين اشكال هم وارد نيست. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
شبهه علم غيب؛ درباره علم غيب ذكر اين نكته را كافى مىدانيم كه به تعبير خود على عليهالسلام هر چه درباره آيندهنگرى مىداند، از علم پيامبر(ص) است و جزئيات را از آن حضرت آموخته است. | شبهه علم غيب؛ درباره علم غيب ذكر اين نكته را كافى مىدانيم كه به تعبير خود على عليهالسلام هر چه درباره آيندهنگرى مىداند، از علم پيامبر(ص) است و جزئيات را از آن حضرت آموخته است. | ||
شبهه تشويق به زهد؛ واقعيت آن است كه [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | شبهه تشويق به زهد؛ واقعيت آن است كه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] توجه نكرده است كه شيوه قرآن در امر دنيا چيست، به علاوه او نهجالبلاغة را مطالعه كرده، اما يا گزينشى برخورد كرده است و يا بخش اندكى را حفظ و بخش ديگر را فراموش كرده و يا از آنها غفلت كرده است. | ||
شبهه زندگى اجتماعى؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | شبهه زندگى اجتماعى؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] ندانسته است كه نظر قرآن درباره اجتماع چيست و متوجه نشده است كه على در اجتماعیات هرگز از قرآن پا فراتر نگذاشته است. و اين هنر او را مىرساند كه به اجتماع به طور تخصصى نگريسته است. | ||
== سابقه مأخذپژوهى نهجالبلاغة == | == سابقه مأخذپژوهى نهجالبلاغة == | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
با توجه به نقدهایی كه به انتساب مطالب نهجالبلاغة به [[امام على(ع)]] مىشد و افرادى نظير [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] (متوقى 681 ق) نسبت دادن محتواى نهجالبلاغة را به [[امام على(ع)]] خدشه بردار دانسته و در رد آن نه تنها كتاب و مقاله نوشتهاند، بلكه از مردمان مىخواستند تا چنين انتسابى را نپذيرند و تا حد امكان اين سخنان را به صاحبان اصلىاش نسبت دهند. در عصر حاضر نيز افراد و پژوهشگرانى مدعیاتى كم و بيش مشابه با نظرات [[ابن خلکان، احمد بن محمد| | با توجه به نقدهایی كه به انتساب مطالب نهجالبلاغة به [[امام على(ع)]] مىشد و افرادى نظير [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] (متوقى 681 ق) نسبت دادن محتواى نهجالبلاغة را به [[امام على(ع)]] خدشه بردار دانسته و در رد آن نه تنها كتاب و مقاله نوشتهاند، بلكه از مردمان مىخواستند تا چنين انتسابى را نپذيرند و تا حد امكان اين سخنان را به صاحبان اصلىاش نسبت دهند. در عصر حاضر نيز افراد و پژوهشگرانى مدعیاتى كم و بيش مشابه با نظرات [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] مطرح مىكنند، مستند ساختن نهجالبلاغة براى عصر جديد كه همه چيز را مورد نقد عقلى - علمى قرار مىدهد از مهمترين كارهايى است كه در هر زمينهاى بايد صورت پذيرد، به ويژه منابعى كه به دين و آموزههاى دينى مربوطاند و ارزش دينى آنها در گرو صحت انتساب به شخصيتهاى برجسته است. از اين رو برخى از شخصيتهاى بزرگ و عالم و آدمشناس معاصر انجام چنين امرى را ضرورى مىدانستهاند. در ميان اين بزرگان مىتوان آيت شيخ محمدحسين آل كاشفالغطا را نام برد كه در اين باب مىفرمايد؛ «من نسبت به گردآورى اسناد نهجالبلاغة به شدت احساس خلاء مىكنم و انجام آن در اين عصر بسيار ضرورى مىنمايد؛ ولى من چنان موقعيتى ندارم كه خود بدان اهتمام ورزم. اى كاش برخى از افاضل علما نسبت به اين امر قيام كنند.» | ||
در اهميت اين اثر سترگ و ضرورت انجام چنين امرى همين بس كه بزرگان اسلام در قرن حاضر هجرى هم ضرورت انجام چنين كارى را يادآور شدهاند و هم با نوشتن تقريظ و مقدمه بر نویسنده عظيمالقدر آن «دست مريزاد» گفته و اثر گرانقدرش را ارج گداشتهاند. در ميان اين سروران مؤمن مىتوان از آيتالله آل ياسين، دكتر مصطفى جواد و استاد توفيق فكيكى نام برد كه هر كدام به ارزش اين اثر تأكيد كردهاند. | در اهميت اين اثر سترگ و ضرورت انجام چنين امرى همين بس كه بزرگان اسلام در قرن حاضر هجرى هم ضرورت انجام چنين كارى را يادآور شدهاند و هم با نوشتن تقريظ و مقدمه بر نویسنده عظيمالقدر آن «دست مريزاد» گفته و اثر گرانقدرش را ارج گداشتهاند. در ميان اين سروران مؤمن مىتوان از آيتالله آل ياسين، دكتر مصطفى جواد و استاد توفيق فكيكى نام برد كه هر كدام به ارزش اين اثر تأكيد كردهاند. |