۱۰۵٬۳۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنع' به 'ابن ع') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
ميرزا محمدرضا بن شيخ ابىالقاسم صهباى قمشهاى فرزند شيخ ابوالقاسم، در سال 1234ق در قمشه اصفهان متولد شد. | ميرزا محمدرضا بن شيخ ابىالقاسم صهباى قمشهاى فرزند شيخ ابوالقاسم، در سال 1234ق در قمشه اصفهان متولد شد. | ||
پدرش از فضلاء و علماء در قمشه بود. ايشان از عارفان الهى و حكماى اربعه تهران است كه مدرس عرفانى و حكمى خاص خود را بر مبناى آثار [[ | پدرش از فضلاء و علماء در قمشه بود. ايشان از عارفان الهى و حكماى اربعه تهران است كه مدرس عرفانى و حكمى خاص خود را بر مبناى آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|محىالدين عربى]] و شارحانش و مشرب صدرايى تشكيل داده است. | ||
وى انتقالدهنده مكتب عرفانى اصفهان به حوزه تهران بوده و فتح باب عرفانيات در تهران از وى آغاز شده است. مىگويند سلسله اساتيدش به ملاعلى نورى و آقامحمد بيدآبادى و سپس تا [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و از وى تا شيخ الرئيس [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مىرسد. | وى انتقالدهنده مكتب عرفانى اصفهان به حوزه تهران بوده و فتح باب عرفانيات در تهران از وى آغاز شده است. مىگويند سلسله اساتيدش به ملاعلى نورى و آقامحمد بيدآبادى و سپس تا [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و از وى تا شيخ الرئيس [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] مىرسد. | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
او پس از تحصيل حكمت نزد آقا [[ميرزا حسن نورى]] و حاج [[محمدجعفر لاهيجى]]، شروع به تحصيل در عرفان نظرى و آثار محىالدين و [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] نزد آقا [[سيد رضى لاريجانى]] كرد و پس از استاد، بر كرسى تدريس عرفان و آثار [[ | او پس از تحصيل حكمت نزد آقا [[ميرزا حسن نورى]] و حاج [[محمدجعفر لاهيجى]]، شروع به تحصيل در عرفان نظرى و آثار محىالدين و [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] نزد آقا [[سيد رضى لاريجانى]] كرد و پس از استاد، بر كرسى تدريس عرفان و آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|محىالدين عربى]] نشست. وى بيشترين استفاده را از عارف بزرگوار آقا سيّد رضى لاريجانى برد. | ||
ايشان احاديث و رواياتى كه مقام و منزلت والاى اهلبيت(ع) را بيان میكردند، قبول كرده و به معانى احاديث كه از ظواهر آنها فهميده مىشود، پايبند بودند. علاوه بر اين، نسبت به فقيهان احترام زيادى قائل بود و آنها را دوست مىداشت و در بسيارى از مسائل شرعى به آنها رجوع مىنمود.مىگويند متقابلاً فقهاى عظام به اهل حكمت و عرفان احترام نهاده از امثال او در بعض موارد كه مورد هجمه متعصبين و متحجرين قرار مىگرفتند، دفاع كرده و از مقامات عالى آنان ياد نمودهاند. ولى به هر حال، بر اساس عوامانه كردن دين توسط برخى از فقها به دليل عدم تفقّه در جامعيت دين؛ حكم به تكفير حكما و عرفامیكردند. به طورى كه در مورد ايشان برخى بر سر منابر، حكم به تكفيرمىنمودند. | ايشان احاديث و رواياتى كه مقام و منزلت والاى اهلبيت(ع) را بيان میكردند، قبول كرده و به معانى احاديث كه از ظواهر آنها فهميده مىشود، پايبند بودند. علاوه بر اين، نسبت به فقيهان احترام زيادى قائل بود و آنها را دوست مىداشت و در بسيارى از مسائل شرعى به آنها رجوع مىنمود.مىگويند متقابلاً فقهاى عظام به اهل حكمت و عرفان احترام نهاده از امثال او در بعض موارد كه مورد هجمه متعصبين و متحجرين قرار مىگرفتند، دفاع كرده و از مقامات عالى آنان ياد نمودهاند. ولى به هر حال، بر اساس عوامانه كردن دين توسط برخى از فقها به دليل عدم تفقّه در جامعيت دين؛ حكم به تكفير حكما و عرفامیكردند. به طورى كه در مورد ايشان برخى بر سر منابر، حكم به تكفيرمىنمودند. |