۱۰۶٬۸۲۲
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '}}↵↵↵'''' به '}} '''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنع' به 'ابن ع') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
#نویسنده، قبل از ورود در اصل بحث، مقدمهاى علمیآورده كه داراى چهار فايده است: معناى آل محمد(ص)؛ رواياتى كه از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] نقل شده درباره اسمائى كه در قرآن مخصوص ايشان است؛ در مورد اينكه قرآن، ظاهرى دارد و باطنى و در مورد تقسيمبندى قرآن و بيان قسمتهایى كه درباره [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] نازل شده است. | #نویسنده، قبل از ورود در اصل بحث، مقدمهاى علمیآورده كه داراى چهار فايده است: معناى آل محمد(ص)؛ رواياتى كه از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] نقل شده درباره اسمائى كه در قرآن مخصوص ايشان است؛ در مورد اينكه قرآن، ظاهرى دارد و باطنى و در مورد تقسيمبندى قرآن و بيان قسمتهایى كه درباره [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] نازل شده است. | ||
#نویسنده، در مورد آيه مبارکه ''' «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» '''.<ref>حمد: 6</ref>، رواياتى آورده و حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] و راه اهلبيت(ع) را همان راه مستقيم دانسته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19858/1/49 ر.ک: متن كتاب، ص49-51]</ref> | #نویسنده، در مورد آيه مبارکه ''' «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» '''.<ref>حمد: 6</ref>، رواياتى آورده و حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] و راه اهلبيت(ع) را همان راه مستقيم دانسته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19858/1/49 ر.ک: متن كتاب، ص49-51]</ref> | ||
#نویسنده به نقل از [[ | #نویسنده به نقل از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] روايتى نقل كرده است كه چون آيه ''' «... قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّة فِي الْقُرْبى...» '''.<ref>شورى: 23</ref>نازل شد، مردم گفتند اى رسول خدا نزدیک ان شما كيستند كه بر ما محبت آنان واجب شده است؟ پيامبر(ص) فرمود: على و فاطمه و دو پسر آن دو(ع). نویسنده افزوده است: روايات در اين زمينه از طرف شيعه و سنى فراوان است و بسيارى از آنها را در كتاب «البرهان» از طريق فريقين نقل كردهام.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19858/1/603 همان، ص603]</ref> | ||
#نویسنده، يادآور شده است: عمار بن ياسر نقل كرده است كه روزى به ديدار مولايم على(ع) رفتم و او در چهره من ناراحتىاى ديد؛ پس پرسيد: تو را چه شده است؟ گفتم: بدهىاى دارم كه طلبكارم آمده و طلبش را مىخواهد؛ پس او به سنگى كه در آنجا افتاده بود، اشاره كرد و فرمود: اين را بردار و قرضت را ادا كن! گفتم: اين كه سنگ است! فرمود: خدا را به حقّ من قسم بده تا آن را براى تو تبديل به طلا كند. عمار گفت: پس دعا كردم و خدا را به اسم على(ع) قسم دادم، پس آن سنگ تبديل به طلا شد. پس [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] فرمود: هر مقدارى كه مىخواهى بردار! گفتم: چطورى جدا كنم؟! چگونه نرم مىشود؟! فرمود: اى ضعيف اليقين! خدا را به نام من بخوان تا نرم شود؛ زيرا خدا با نام من آهن را براى داوود نرم كرد. عمار گفت پس من خدا را به نام او خواندم، پس نرم شد و من آن مقدارى كه نياز داشتم، برداشتم و بعد مولا فرمود: پس خدا را به نام من بخوان تا باقىماندهاش سنگ شود؛ پس من چنان دعا كردم و همان شد كه او گفت.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19858/1/909 همان، ص909-910]</ref> | #نویسنده، يادآور شده است: عمار بن ياسر نقل كرده است كه روزى به ديدار مولايم على(ع) رفتم و او در چهره من ناراحتىاى ديد؛ پس پرسيد: تو را چه شده است؟ گفتم: بدهىاى دارم كه طلبكارم آمده و طلبش را مىخواهد؛ پس او به سنگى كه در آنجا افتاده بود، اشاره كرد و فرمود: اين را بردار و قرضت را ادا كن! گفتم: اين كه سنگ است! فرمود: خدا را به حقّ من قسم بده تا آن را براى تو تبديل به طلا كند. عمار گفت: پس دعا كردم و خدا را به اسم على(ع) قسم دادم، پس آن سنگ تبديل به طلا شد. پس [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] فرمود: هر مقدارى كه مىخواهى بردار! گفتم: چطورى جدا كنم؟! چگونه نرم مىشود؟! فرمود: اى ضعيف اليقين! خدا را به نام من بخوان تا نرم شود؛ زيرا خدا با نام من آهن را براى داوود نرم كرد. عمار گفت پس من خدا را به نام او خواندم، پس نرم شد و من آن مقدارى كه نياز داشتم، برداشتم و بعد مولا فرمود: پس خدا را به نام من بخوان تا باقىماندهاش سنگ شود؛ پس من چنان دعا كردم و همان شد كه او گفت.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19858/1/909 همان، ص909-910]</ref> | ||