۱۰۹٬۰۱۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله]] (نویسنده) | ||
[[محقق، مهدی]] (زير نظر) | [[محقق، مهدی]] (زير نظر) | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''المبدأ و المعاد''' در موضوع فلسفه مىباشد كه براى تبيين مسائل واجبالوجود و حالات نفس و روح قبل و بعد از مرگ در اوائل قرن پنجم ميلادى توسط ابن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|على بن الحسين بن عبداللّه بن سينا]] براى شاگرد خود محمد بن ابراهیم شيرازى نوشته شده است. تحقیق این اثر توسط [[نورانی، عبدالله|عبدالله نورانی]] با اشراف [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] صورت گرفته است. | '''المبدأ و المعاد''' در موضوع فلسفه مىباشد كه براى تبيين مسائل واجبالوجود و حالات نفس و روح قبل و بعد از مرگ در اوائل قرن پنجم ميلادى توسط ابن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|على بن الحسين بن عبداللّه بن سينا]] براى شاگرد خود محمد بن ابراهیم شيرازى نوشته شده است. تحقیق این اثر توسط [[نورانی، عبدالله|عبدالله نورانی]] با اشراف [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] صورت گرفته است. | ||
اين كتاب كه بر محور فلسفۀ مشاء كه مكتب [[ | اين كتاب كه بر محور فلسفۀ مشاء كه مكتب [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]] بوده است در سه قسم اصلى مىباشد كه قسمت اول آن در اثبات واجبالوجود و وحدانيت او و همچنين بررسى صفات او مىباشد. | ||
در ابتداء اين بخش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] اقدام به تعريف واجبالوجود و ممكن الوجود نموده است وى واجبالوجود را به هو الموجود الذى متى فرض غير موجود عرض منه محال تعريف كرده و ممكن الوجود را به هو الذى متى فرض غير موجود او موجودا لم يعرض منه محال معرفى نموده است. | در ابتداء اين بخش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] اقدام به تعريف واجبالوجود و ممكن الوجود نموده است وى واجبالوجود را به هو الموجود الذى متى فرض غير موجود عرض منه محال تعريف كرده و ممكن الوجود را به هو الذى متى فرض غير موجود او موجودا لم يعرض منه محال معرفى نموده است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
ايشان در ادامه ثابت مىكند كه واجبالوجود بغيره ممكن الوجود بذاته خواهد بود پس مطالب ديگرى همچون عدم كثرة در واجبالوجود و تام بودن واجبالوجود را به واجبالوجود اثبات مىكند ايشان به مناسبت، اتحاد عقل و عاقل و معقول را نيز در همان اوائل مقالۀ اولى ثابت مىكند. | ايشان در ادامه ثابت مىكند كه واجبالوجود بغيره ممكن الوجود بذاته خواهد بود پس مطالب ديگرى همچون عدم كثرة در واجبالوجود و تام بودن واجبالوجود را به واجبالوجود اثبات مىكند ايشان به مناسبت، اتحاد عقل و عاقل و معقول را نيز در همان اوائل مقالۀ اولى ثابت مىكند. | ||
[[ | [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] براى اثبات واجبالوجود ابتدائا وجود را به ممكن واجب تقسيم مىكند. | ||
او مىگويد اگر وجود واجب باشد كه تصريح دارد و بحثى در آن نيست اما اگر ممكن باشد ما اينجا ثابت خواهيم كرد كه وجود ممكن به واجبالوجود منتهى خواهد شد. | او مىگويد اگر وجود واجب باشد كه تصريح دارد و بحثى در آن نيست اما اگر ممكن باشد ما اينجا ثابت خواهيم كرد كه وجود ممكن به واجبالوجود منتهى خواهد شد. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
بعد مىگويد او حق است و عقل محض زيرا ماهيت مجرد از ماده است و صورت نظام كل او همچنين مبداء حكيم است. | بعد مىگويد او حق است و عقل محض زيرا ماهيت مجرد از ماده است و صورت نظام كل او همچنين مبداء حكيم است. | ||
از جمله صفاتى كه [[ | از جمله صفاتى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] براى واجبالوجود اثبات مىكند مبداء حركت است وى مىگويد حركت هر جسم متحركى علتى دارد نه اينكه حركتش ذاتى باشد و علل محرّكه متناهى به علتى مىگردند كه حركت ندارد وگرنه هرمتحركى به خاطر علت متحرك ديگر در حركت است و اين قضيه تا بىنهایت ادامه پيدا مىكند وجود جسم غير متناهى بالفعل نيز كه محال بودنش در علوم طبيعى اثبات شده است پس در نتيجه در تمام انواع محرّكات محرّكى غير متحرك وجود خواهد داشت كه او واجبالوجود است. | ||
بوعلى در ادامۀ بحث از صفات الهى به ايرادات معطله پرداخته و شبهات آنان را در محدود دانستن ازل و غير آن ابطال نموده و به پاسخ آنها مىپردازد. | بوعلى در ادامۀ بحث از صفات الهى به ايرادات معطله پرداخته و شبهات آنان را در محدود دانستن ازل و غير آن ابطال نموده و به پاسخ آنها مىپردازد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
ايشان در بخش پایانى مقالۀ دوم عنايت و عدل و آثار حكمت خداوند متعال بر آسمانها و زمين را با بيان نمونههایى از آنها يادآور مىگردد. | ايشان در بخش پایانى مقالۀ دوم عنايت و عدل و آثار حكمت خداوند متعال بر آسمانها و زمين را با بيان نمونههایى از آنها يادآور مىگردد. | ||
مقالۀ سوم كتاب در بقاء نفس انسانى و سعادت و شقاوت حقيقى است.[[ | مقالۀ سوم كتاب در بقاء نفس انسانى و سعادت و شقاوت حقيقى است.[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] ابتداء به تكوين حيوانات قواى نفس حيوانى مىپردازد و سپس به تكوين انسان و قواى نفس انسانى. او مىگويد وقتى عناصر بصورت متعادل ممزوج گرديدند انسان محدث مىگردد و قواى نباتى و حيوانى در وى جمع گرديده نهایتا نفس ناطقهاى نيز بدانها اضافه مىشود تا انسان موجودى داراى دو قوۀ مدرک ۀ عالمه و قوۀ محركّة عامله شود كه قوۀ مدرکه عالمه اختصاص به كليات حرفه داشته و قوۀ محركۀ عامله به اعمالى كه انسان شأنيت آنرا دارد. | ||
مدرک ات عقل هيولائى از قبيل معقولات محضه و محسوساتى كه معقول بالقوه مىباشند و فعليت آنها به وسيلۀ عقل فعّال كه به ترتيب اول عقل بالملكه بوده سپس عقل فعّال گرديده و نهایتا به عقل مستفاد بدل مىگردند.از ديگر مسائلى هستند كه در مقالۀ سوم مورد بحث قرار گرفتهاند. | مدرک ات عقل هيولائى از قبيل معقولات محضه و محسوساتى كه معقول بالقوه مىباشند و فعليت آنها به وسيلۀ عقل فعّال كه به ترتيب اول عقل بالملكه بوده سپس عقل فعّال گرديده و نهایتا به عقل مستفاد بدل مىگردند.از ديگر مسائلى هستند كه در مقالۀ سوم مورد بحث قرار گرفتهاند. |