۱۰۶٬۹۰۵
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنت' به 'ابن ت') |
||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
==عقاید== | ==عقاید== | ||
احمد بن حنبل بهعنوان محدثی برجسته و پیرو طریقه اصحاب حدیث با هرگونه روش تأویلی برای آیات قرآن و احادیث منسوب به پیامبر(ص) مخالف بود و با بزرگان اصحاب رأی مخالفت میورزید. طبیعتاً احمد با تمامی گروههایی که از سوی اصحاب حدیث کوفه، بغداد، شام و دیگر بلاد اسلام منحرف خوانده میشدند، دشمنی میورزید و در این میان جهمیه، قدریه، معتزله و وابستگان آنان از هر فرقه دیگر، بیشتر مورد طعن و جرح احمد واقع میشدند. رافضه که عنوانی است از سوی اهل سنت بر گروههای متمایل به امامیه از شیعه، نیز سخت مورد انکار وی بودند. این گروهها از خیلی پیشتر مورد طعن اصحاب حدیث واقع میشدند، ولی تردیدی نیست که احمد بن حنبل نقطه عطفی برای تاریخ مخالفتهای اصحاب حدیث با این گروهها به حساب میآید. ازاینرو پس از عصر احمد، مؤلفان شناختهشده اصحاب حدیث و اهل سنت به زعم خود جهت بیان انحرافات این گروهها به اقوال و نوشتههای احمد استناد کردهاند. ابن تیمیه در تمامی کتابها و فتاوی خود به وفور و به شکل چشمگیری در رد گفتههای معتزله، جهمیه و رافضه به گفتههای احمد استناد کرده است. در اینکه نقش احمد در تبیین معتقدات اصحاب حدیث تا چه اندازه است، جای سخن بسیار است. آنچه در میان مؤلفان آثار اعتقادی اصحاب حدیث معمول است و امکان دارد محقق را دچار شبهه و تردید نماید، این است که عموماً اینان سعی دارند اصول کلی تفکر اصحاب حدیث را بسیار قدیم و مربوط به دوره پیامبر(ص) و اصحاب ایشان بدانند، اگرچه موضوع موردبحث ازلحاظ تاریخی بدان دورهها مربوط نباشد. ازاینرو مشاهده میشود که عقیدهای مرسوم در دوره احمد بن حنبل و در میان اصحاب حدیث چندان مسلم و مفروض واقع میشود که گویی همگی رجال اصحاب حدیث - که از دیدگاه ایشان همه «علمای امت» را شامل میشوند - بدان باور داشتهاند و گفتهای دال بر آن عقیده از آنان نقل و ضبط شده است. بر این اساس به آسانی نمیتوان دیدگاههای خاص احمد را درباره عقاید نشان داد؛ بهویژه که احمد در موضوع عقاید و اصول فکری اصحاب حدیث کتابی مفصل و روشن تألیف نکرده است و روایات شاگردان و پیروانش گاه متناقض و ناهمگون مینماید. | احمد بن حنبل بهعنوان محدثی برجسته و پیرو طریقه اصحاب حدیث با هرگونه روش تأویلی برای آیات قرآن و احادیث منسوب به پیامبر(ص) مخالف بود و با بزرگان اصحاب رأی مخالفت میورزید. طبیعتاً احمد با تمامی گروههایی که از سوی اصحاب حدیث کوفه، بغداد، شام و دیگر بلاد اسلام منحرف خوانده میشدند، دشمنی میورزید و در این میان جهمیه، قدریه، معتزله و وابستگان آنان از هر فرقه دیگر، بیشتر مورد طعن و جرح احمد واقع میشدند. رافضه که عنوانی است از سوی اهل سنت بر گروههای متمایل به امامیه از شیعه، نیز سخت مورد انکار وی بودند. این گروهها از خیلی پیشتر مورد طعن اصحاب حدیث واقع میشدند، ولی تردیدی نیست که احمد بن حنبل نقطه عطفی برای تاریخ مخالفتهای اصحاب حدیث با این گروهها به حساب میآید. ازاینرو پس از عصر احمد، مؤلفان شناختهشده اصحاب حدیث و اهل سنت به زعم خود جهت بیان انحرافات این گروهها به اقوال و نوشتههای احمد استناد کردهاند. ابن تیمیه در تمامی کتابها و فتاوی خود به وفور و به شکل چشمگیری در رد گفتههای معتزله، جهمیه و رافضه به گفتههای احمد استناد کرده است. در اینکه نقش احمد در تبیین معتقدات اصحاب حدیث تا چه اندازه است، جای سخن بسیار است. آنچه در میان مؤلفان آثار اعتقادی اصحاب حدیث معمول است و امکان دارد محقق را دچار شبهه و تردید نماید، این است که عموماً اینان سعی دارند اصول کلی تفکر اصحاب حدیث را بسیار قدیم و مربوط به دوره پیامبر(ص) و اصحاب ایشان بدانند، اگرچه موضوع موردبحث ازلحاظ تاریخی بدان دورهها مربوط نباشد. ازاینرو مشاهده میشود که عقیدهای مرسوم در دوره احمد بن حنبل و در میان اصحاب حدیث چندان مسلم و مفروض واقع میشود که گویی همگی رجال اصحاب حدیث - که از دیدگاه ایشان همه «علمای امت» را شامل میشوند - بدان باور داشتهاند و گفتهای دال بر آن عقیده از آنان نقل و ضبط شده است. بر این اساس به آسانی نمیتوان دیدگاههای خاص احمد را درباره عقاید نشان داد؛ بهویژه که احمد در موضوع عقاید و اصول فکری اصحاب حدیث کتابی مفصل و روشن تألیف نکرده است و روایات شاگردان و پیروانش گاه متناقض و ناهمگون مینماید. ابن تیمیه در آثارش، از جمله در مجموعه فتاوای باقی مانده از وی گاه به نقطهنظرهای خاص احمد بن حنبل در موضوعات اعتقادی اشاره کرده، و گاه به اختلافات موجود میان روایات منسوب به احمد ابن حنبل و اینکه به کدام بیشتر میتوان اعتماد کرد، پرداخته است. | ||
احمد بن حنبل به «سنت» اهمیت بسیار میداد و اساس اصول فکری وی را میتوان پس از قرآن، سنت پیامبر(ص) و اقوال صحابه و تابعین دانست. وی مخالفت با سنت را «بدعت» میخواند و با «اهل الاهواء و البدع» مخالفت میورزید. وی تعظیم اصحاب حدیث را تعظیم پیامبر(ص) میپنداشت و مخالفان اصحاب حدیث را زندیق میخواند. | احمد بن حنبل به «سنت» اهمیت بسیار میداد و اساس اصول فکری وی را میتوان پس از قرآن، سنت پیامبر(ص) و اقوال صحابه و تابعین دانست. وی مخالفت با سنت را «بدعت» میخواند و با «اهل الاهواء و البدع» مخالفت میورزید. وی تعظیم اصحاب حدیث را تعظیم پیامبر(ص) میپنداشت و مخالفان اصحاب حدیث را زندیق میخواند. |