بداية الحكمة: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۷: خط ۲۷:
مخاطبان اين اثر كسانى هستند كه با فلسفه اسلامى هيچ آشنايى ندارند و مى‌خواهند براى اولين بار با آن آشنا شوند و استدلال‌هاى عقلى را بياموزند. اثر مذكور ساليان مديدى است كه از زمان نگارش تاكنون مورد عنايت پژوهشگران و استادان است و به‌صورت متن آموزشى در دوره آغازين در مراكز علمى تدريس مى‌شود و ترجمه و شرح‌هاى گوناگونى بر آن نوشته شده است.
مخاطبان اين اثر كسانى هستند كه با فلسفه اسلامى هيچ آشنايى ندارند و مى‌خواهند براى اولين بار با آن آشنا شوند و استدلال‌هاى عقلى را بياموزند. اثر مذكور ساليان مديدى است كه از زمان نگارش تاكنون مورد عنايت پژوهشگران و استادان است و به‌صورت متن آموزشى در دوره آغازين در مراكز علمى تدريس مى‌شود و ترجمه و شرح‌هاى گوناگونى بر آن نوشته شده است.


موضوع كتاب حاضر، فلسفه اولى و الهيات بالمعنى الأخص است و اهم مباحث مطرح در دو بخش مذكور را در بر دارد و از زمان تأليف تاكنون يكى از منابع آموزشى در اين رشته بوده و اكنون نيز همراه با كتاب ديگر مؤلف موسوم به «[[نهایة الحكمة|نهاية الحكمة (تصحیح زارعی)]]» از مهم‌ترين منابع آموزش حكمت و فلسفه اسلامى در حوزه و مراكز علمى مى‌باشد. در اثر حاضر، اصالت وجود بيان و اثبات شده است، ولى البته در برخى موارد مانند بعضى از مباحث اثبات اين مسئله، استدلال مطرح‌شده - دانسته يا ندانسته - تحت تأثير مبناى رايج مشائيان و مبتنى بر نظريه اصالت ماهيت است و رسوبات آن نظريه مشهور در آن به‌خوبى مشاهده مى‌شود.
موضوع كتاب حاضر، فلسفه اولى و الهيات بالمعنى الأخص است و اهم مباحث مطرح در دو بخش مذكور را در بر دارد و از زمان تأليف تاكنون يكى از منابع آموزشى در اين رشته بوده و اكنون نيز همراه با كتاب ديگر مؤلف موسوم به «نهاية الحكمة» از مهم‌ترين منابع آموزش حكمت و فلسفه اسلامى در حوزه و مراكز علمى مى‌باشد. در اثر حاضر، اصالت وجود بيان و اثبات شده است، ولى البته در برخى موارد مانند بعضى از مباحث اثبات اين مسئله، استدلال مطرح‌شده - دانسته يا ندانسته - تحت تأثير مبناى رايج مشائيان و مبتنى بر نظريه اصالت ماهيت است و رسوبات آن نظريه مشهور در آن به‌خوبى مشاهده مى‌شود.


هرچند زمان و مكان آغاز تأليف اين اثر معلوم نيست، وليكن نویسنده، نگارش آن را در سال 1349ش، به اتمام رسانده است.
هرچند زمان و مكان آغاز تأليف اين اثر معلوم نيست، وليكن نویسنده، نگارش آن را در سال 1349ش، به اتمام رسانده است.
خط ۸۱: خط ۸۱:
ه)- گفته شده كه سرعت و بطؤ تقابل دارند و تقابلشان هم تضاد است، ولى به نظر استاد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]]، اين دو وصف اضافى هستند و نه متضاد؛ زيرا در تضاد، شرط است كه بين آن دو غايت خلاف باشد و در سرعت و بطء، اين وصف محقق نيست؛ زيرا هيچ سريعى نيست جز آنكه مى‌توان سريع‌تر از او را تصور كرد و همچنين هيچ بطيئى نيست جز آنكه مى‌شود بطىءتر از او را در نظر گرفت و حقّ آن است كه سرعت و بطء دو وصف اضافى هستند.<ref>همان، ص133</ref>
ه)- گفته شده كه سرعت و بطؤ تقابل دارند و تقابلشان هم تضاد است، ولى به نظر استاد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]]، اين دو وصف اضافى هستند و نه متضاد؛ زيرا در تضاد، شرط است كه بين آن دو غايت خلاف باشد و در سرعت و بطء، اين وصف محقق نيست؛ زيرا هيچ سريعى نيست جز آنكه مى‌توان سريع‌تر از او را تصور كرد و همچنين هيچ بطيئى نيست جز آنكه مى‌شود بطىءتر از او را در نظر گرفت و حقّ آن است كه سرعت و بطء دو وصف اضافى هستند.<ref>همان، ص133</ref>


ز)- بنا بر نظر استاد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]]، علم حصولى در واقع علم حضورى است و حصولى بودن آن توهم نفس است. ايشان چنان‌كه در كتاب نهایه نيز توضيح داده است ادراك حصولى را در حقيقت مشاهده حضورى موجود مثالى يا عقلى مى‌داند كه نه از راه نزدیک، بلكه از راه دور ادراك مى‌شود.<ref>همان، ص153 و [[نهایة الحكمة|نهاية الحكمة (تصحیح زارعی)]]، ص239</ref>
ز)- بنا بر نظر استاد [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]]، علم حصولى در واقع علم حضورى است و حصولى بودن آن توهم نفس است. ايشان چنان‌كه در كتاب نهایه نيز توضيح داده است ادراك حصولى را در حقيقت مشاهده حضورى موجود مثالى يا عقلى مى‌داند كه نه از راه نزدیک، بلكه از راه دور ادراك مى‌شود.<ref>همان، ص153 و نهاية الحكمة، ص239</ref>


ح)- حكما اراده را علم واجب به نظام اصلح دانسته‌اند و آن را از صفات ذاتى حق تعالى بشمار آورده‌اند. همچنين كشف ذات حق از كمالات و آثار مترتب بر آن را كلام ذاتى ناميده‌اند. [[طباطبایی، سید محمدحسین|مرحوم علامه]] مى‌فرمايد در اين مطلب كه ذكر شد، معناى اراده و كلام به وجهى از وجوه علم و قدرت به‌صورت تحليلى برگشت داده شده است و در اين صورت ديگر نيازى نيست كه از علم و قدرت تفكيك شوند و همچنين علم و قدرت كه در كتاب و سنت به خدا نسبت داده شده است، مقصود از آن صفت فعل است.<ref>بداية الحكمة، ص170</ref>
ح)- حكما اراده را علم واجب به نظام اصلح دانسته‌اند و آن را از صفات ذاتى حق تعالى بشمار آورده‌اند. همچنين كشف ذات حق از كمالات و آثار مترتب بر آن را كلام ذاتى ناميده‌اند. [[طباطبایی، سید محمدحسین|مرحوم علامه]] مى‌فرمايد در اين مطلب كه ذكر شد، معناى اراده و كلام به وجهى از وجوه علم و قدرت به‌صورت تحليلى برگشت داده شده است و در اين صورت ديگر نيازى نيست كه از علم و قدرت تفكيك شوند و همچنين علم و قدرت كه در كتاب و سنت به خدا نسبت داده شده است، مقصود از آن صفت فعل است.<ref>بداية الحكمة، ص170</ref>