علم البديع (مراغی‌): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hbaghizadeh صفحهٔ علم البديع(مراغی‌، محمود احمدحسن‌) را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به علم البديع (مراغی‌) منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''علم البديع'''، تألیف نویسنده معاصر محمود احمد حسن مراغی است که در آن به علم بدیع، انواع و محسنات آن پرداخته است. در انتهای کتاب، آخرین مبحث «الإيضاح في علوم البلاغة» خطیب قزوینی جداگانه ارائه شده است.  
'''علم البديع'''، تألیف نویسنده معاصر [[مراغی‌، محمود احمدحسن‌|محمود احمد حسن مراغی]] است که در آن به علم بدیع، انواع و محسنات آن پرداخته است. در انتهای کتاب، آخرین مبحث «[[الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع|الإيضاح في علوم البلاغة]]» [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطیب قزوینی]] جداگانه ارائه شده است.  


مباحث با ذکر معنی لغوی «بدیع» از لسان العرب ابن منظور آغاز شده است؛ انشا، اختراع بی‌مانند و از جمله اسامی پروردگار به دلیل ابداع و احداث اشیای بدون سابقه، از آن جمله است؛ لذا معنای لغوی کلمه بدیع حول جدید، محدَث و مخترع می‌چرخد. بین معنای لغوی و اصطلاحی بدیع نیز ارتباط نزدیکی است. نویسنده با ارائه تعاریفی از خطیب قزوینی، ابن خلدون، جاحظ و ابن رشیق چنین نتیجه‌گیری می‌کند که معنای اصطلاحی بدیع حول تحسین و تزیین در لفظ و معنا می‌چرخد. در انتهای فصل اول از واضع علم بدیع سخن رفته است: معروف است که ابن معتز (296ق) اولین واضع و پیش‌گام تألیف در علم بدیع است. او در کتاب «البديع» خود مشخصات علم بدیع را به‌روشنی تعریف کرد و نویسندگان پس از او شیوه او را پی گرفتند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-9</ref>‏.
مباحث با ذکر معنی لغوی «بدیع» از [[لسان العرب]] [[ابن منظور، محمد بن مکرم|ابن منظور]] آغاز شده است؛ انشا، اختراع بی‌مانند و از جمله اسامی پروردگار به دلیل ابداع و احداث اشیای بدون سابقه، از آن جمله است؛ لذا معنای لغوی کلمه بدیع حول جدید، محدَث و مخترع می‌چرخد. بین معنای لغوی و اصطلاحی بدیع نیز ارتباط نزدیکی است. نویسنده با ارائه تعاریفی از [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطیب قزوینی]]، [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] و [[ابن رشیق، حسن بن رشیق|ابن رشیق]] چنین نتیجه‌گیری می‌کند که معنای اصطلاحی بدیع حول تحسین و تزیین در لفظ و معنا می‌چرخد. در انتهای فصل اول از واضع علم بدیع سخن رفته است: معروف است که [[ابن معتز، عبدالله بن محمد|ابن معتز]] (296ق) اولین واضع و پیش‌گام تألیف در علم بدیع است. او در کتاب «البديع» خود مشخصات علم بدیع را به‌روشنی تعریف کرد و نویسندگان پس از او شیوه او را پی گرفتند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-9</ref>‏.


در فصل دوم، در دو بخش، شیوه قدما و محدثین در انواع بدیع مطرح شده است؛ در رابطه با قدما، به بیست‌وشش محسن معنوی به نقل از کتاب «الإيضاح» ‏و به شش محسن لفظی با ذکر شواهد قرآنی و اشعار متعدد اشاره شده است. البته محسنات بدیعی از عصر قدما در جاهلیت، در کلام عرب وجود داشته است؛ اگرچه مانند محدثین نام علمی و اصطلاح فنی برای آن نمی‌شناختند<ref>ر.ک: همان، ص56-45</ref>.
در فصل دوم، در دو بخش، شیوه قدما و محدثین در انواع بدیع مطرح شده است؛ در رابطه با قدما، به بیست‌وشش [[محسن معنوی]] به نقل از کتاب «الإيضاح» ‏و به شش محسن لفظی با ذکر شواهد قرآنی و اشعار متعدد اشاره شده است. البته محسنات بدیعی از عصر قدما در جاهلیت، در کلام عرب وجود داشته است؛ اگرچه مانند محدثین نام علمی و اصطلاح فنی برای آن نمی‌شناختند<ref>ر.ک: همان، ص56-45</ref>.


در فصل سوم، محسنات معنوی و لفظی معرفی شده است. بیست‌ویک محسن معنوی و پنج محسن لفظی که مطابقه، مقابله، مراعات نظیر و تفویف از جمله محسنات معنوی و جناس، سجع و موازنه از محسنات لفظی است. توریه از جمله محسنات معنوی است که بهترین مثال آن آیه «الرحمن علی العرش استوی» است. توریه در کلمه «استوی» است که دو معنا دارد: یک معنای آن استقرار در مکان است و دیگری استیلا و مالکیت است. معنای دوم اگرچه دور است، اما معنای مقصود است؛ چراکه خداوند از معنای اول منزه است<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>.
در فصل سوم، محسنات معنوی و لفظی معرفی شده است. بیست‌ویک [[محسن معنوی]] و پنج محسن لفظی که مطابقه، مقابله، مراعات نظیر و تفویف از جمله محسنات معنوی و جناس، سجع و موازنه از محسنات لفظی است. توریه از جمله محسنات معنوی است که بهترین مثال آن آیه «الرحمن علی العرش استوی» است. توریه در کلمه «استوی» است که دو معنا دارد: یک معنای آن استقرار در مکان است و دیگری استیلا و مالکیت است. معنای دوم اگرچه دور است، اما معنای مقصود است؛ چراکه خداوند از معنای اول منزه است<ref>ر.ک: همان، ص77</ref>.


در انتهای کتاب بخش انتهایی کتاب الإيضاح خطیب قزوینی که عبارت از «ابتدا و تخلص و انتها» است ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص148-139؛ قزوینی، محمد بن عبدالرحمن، ص351</ref>.  
در انتهای کتاب بخش انتهایی کتاب [[الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع|الإيضاح]] [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطیب قزوینی]] که عبارت از «ابتدا و تخلص و انتها» است ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص148-139؛ قزوینی، محمد بن عبدالرحمن، ص351</ref>.  


==پانویس==
==پانویس==