لسان العرب (ابن منظور): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
ابن منظور در نوشتن [[لسان العرب]] از منابع معتبری چون تهذیب اللغه (ازهری)، المحکم و المحیط (ابن سیده)، الصحاح (جوهری)، حواشی بر الصحاح (ابن بری) و النهایه فی غریب الحدیث و الأثر (ابن اثیر) بهره برده است. <ref>ر.ک: مقدمه کتاب، جلد 1، ص 13</ref>
ابن منظور در نوشتن [[لسان العرب]] از منابع معتبری چون تهذیب اللغه (ازهری)، المحکم و المحیط (ابن سیده)، الصحاح (جوهری)، حواشی بر الصحاح (ابن بری) و النهایه فی غریب الحدیث و الأثر (ابن اثیر) بهره برده است. <ref>ر.ک: مقدمه کتاب، جلد 1، ص 13</ref>


روشی که در این نسخه (دار احیاء التراث العربی) برای تنظیم و فهرست‌کردن واژه‌ها برگزیده شده است، با روش صاحب کتاب تفاوت دارد؛ ابن منظور در این کتاب، ریشه‌های لغات را به پیروی از «جوهری» بر پایه نظام قافیه ترتیب داده است.‏<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، جلد 1، ص 19 و مقدمه محقق، جلد 1، ص 13</ref>. بر حسب این نظام، ملاک ترتیب الفبایی ریشه‌ها در مرتبه اول، حرف پایانی است، پس از آن حرف نخست و سرانجام حرف میانی است؛ بدین‌گونه که در آغاز، هر واژه را از حرف‌های زائد (مانند حروف عله) پاک می‌کرده، سپس، به ریشه‌اش بازمی‌گردانده است؛ (اگر این واژه فعل باشد، به فعل ماضی و اگر اسم باشد، به اسم مفرد برگشت داده می‌شده است). او هر واژه را بر مبنای سه حرف نمایه می‌زند. آنگاه، حرف آخر هر واژه (یا به تعبیری، لام الفعل آن) را «باب» نامیده و این باب‌ها را به ترتیب الفبایی فهرست کرده است. سپس، حرف اول هر واژه (یا فاءالفعل آن) را «فصل» نامیده، آنگاه، این فصل‌ها را زیر عنوان هر باب (با ترتیب الفبایی) درج کرده است. مثلاً: واژه (ضرب) را در باب «باء» و فصل «ضاد» آورده است و یا واژه (اتحاد) را پس از جداکردن زوائدش به (وحد) بازگردانده و آن را در باب «دال» و فصل «واو» تعریف کرده است.  
روشی که در این نسخه (دار احیاء التراث العربی) برای تنظیم و فهرست‌کردن واژه‌ها برگزیده شده است، با روش صاحب کتاب تفاوت دارد؛ ابن منظور در این کتاب، ریشه‌های لغات را به پیروی از «جوهری» بر پایه حرف پایانی ریشه کلمه ترتیب داده است.‏<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، جلد 1، ص 19 و مقدمه محقق، جلد 1، ص 13</ref>. بر حسب این نظام، ملاک ترتیب الفبایی ریشه‌ها در مرتبه اول، حرف پایانی است، پس از آن حرف نخست و سرانجام حرف میانی است؛ بدین‌گونه که در آغاز، هر واژه را از حرف‌های زائد (مانند حروف عله) پاک می‌کرده، سپس، به ریشه‌اش بازمی‌گردانده است؛ (اگر این واژه فعل باشد، به فعل ماضی و اگر اسم باشد، به اسم مفرد برگشت داده می‌شده است). او هر واژه را بر مبنای سه حرف نمایه می‌زند. آنگاه، حرف آخر هر واژه (یا به تعبیری، لام الفعل آن) را «باب» نامیده و این باب‌ها را به ترتیب الفبایی فهرست کرده است. سپس، حرف اول هر واژه (یا فاءالفعل آن) را «فصل» نامیده، آنگاه، این فصل‌ها را زیر عنوان هر باب (با ترتیب الفبایی) درج کرده است. مثلاً: واژه (ضرب) را در باب «باء» و فصل «ضاد» آورده است و یا واژه (اتحاد) را پس از جداکردن زوائدش به (وحد) بازگردانده و آن را در باب «دال» و فصل «واو» تعریف کرده است.  


اما ناشر در نسخه دارالإحیاء برای آسان‌نمودن بهره‌گیری از کتاب، واژه‌ها را به روش امروزه فهرست کرده است؛ یعنی، واژه‌ها را بر مبنای همان سه حرف اصلی (فاء الفعل، عین‌ الفعل و لام‌ الفعل) ارائه داده، سپس نظام الفبایی را از نخستین حرف (فاءالفعل) آغاز کرده و پس از آن در حروف بعدی جاری کرده است. مثلاً: (ضرب) را با حرف اول آن که «ضاد» است، نمایه زده است.<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، جلد 1، ص 6-5</ref>
اما ناشر در نسخه دارالإحیاء برای آسان‌نمودن بهره‌گیری از کتاب، واژه‌ها را به روش امروزه فهرست کرده است؛ یعنی، واژه‌ها را بر مبنای همان سه حرف اصلی (فاء الفعل، عین‌ الفعل و لام‌ الفعل) ارائه داده، سپس نظام الفبایی را از نخستین حرف (فاءالفعل) آغاز کرده و پس از آن در حروف بعدی جاری کرده است. مثلاً: (ضرب) را با حرف اول آن که «ضاد» است، نمایه زده است.<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، جلد 1، ص 6-5</ref>
۱٬۵۹۳

ویرایش