۱۵٬۵۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''الوصایا''' عنوان اثری است یک جلدی از احمد بن علی رفاعی با موضوع عرفان و شخصیتها. | '''الوصایا''' عنوان اثری است یک جلدی از احمد بن علی رفاعی با موضوع عرفان و شخصیتها. | ||
این کتاب، در واقع وصیتها و نامههای احمد بن علی رفاعی به شخصیتهای مختلف است که توسط دکتر محمد زینهم محمد عزب، تحقیق شده و محقق با افزودن تعلیقاتی بر این وصایا بر وضوح متن آن یاری رسانده است. | این کتاب، در واقع وصیتها و نامههای احمد بن علی رفاعی به شخصیتهای مختلف است که توسط دکتر محمد زینهم محمد عزب، تحقیق شده و محقق با افزودن تعلیقاتی بر این وصایا بر وضوح متن آن یاری رسانده است. | ||
احمد بن علی بن احمد بن یحیی بن حازم... رفاعی از عالمان شافعی است که گروهی دور او گرد آمدند که به آنان طایفه رفاعیه، احمدیه یا بطائحیه گفته میشود. این گروه کارهای عجیبی مانند کارهای سایر دروایش انجام میدهند مانند خوردن مارهای زنده، وارد شدن به تنور آتش در حالت سماع و... . در این کتاب از وصایای این فرد با مختصات فوق مطلع میشویم؛ یعنی نامههایی از یک درویش یا صوفی را به شخصیتها مختلف مطالعه میکنیم.<ref>ر.ک: مقدمه محقق بر کتاب، ص5-6</ref> | احمد بن علی بن احمد بن یحیی بن حازم... رفاعی از عالمان شافعی است که گروهی دور او گرد آمدند که به آنان طایفه رفاعیه، احمدیه یا بطائحیه گفته میشود. این گروه کارهای عجیبی مانند کارهای سایر دروایش انجام میدهند مانند خوردن مارهای زنده، وارد شدن به تنور آتش در حالت سماع و... . در این کتاب از وصایای این فرد با مختصات فوق مطلع میشویم؛ یعنی نامههایی از یک درویش یا صوفی را به شخصیتها مختلف مطالعه میکنیم.<ref>ر.ک: مقدمه محقق بر کتاب، ص5-6</ref> | ||
کتاب، حاوی 5 وصیت از رفاعی به دیگران است؛<ref>ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص56</ref> وصیت اول او به ابو مظفر یوسف بن مقتفی(518 – 664 ه.) معروف به المستنجد بالله عباسی است که به فهم و ذکاوت و فضل توصیف شده. از آنچه در ابتدای این وصیت آمده معلوم است که مستنجد بالله از رفاعی درخواست نصیحت کرده بوده است. در آن احمد بن علی بن حسن رفاعی، روایتی را که در برخی صحاح اهل سنت با مضمون «نصیحت بودن دین» است، دستاویز قبول درخواست نصیحت از مستنجد قرار میدهد و مینویسد: اگر این روایت نبود، هرگز به نصیحت شخصی مانند تو، دست نمیزدم چرا که نصیحت مانند تویی دو شرط لازم دارد؛ اخلاص از ناصح و قبول به شرط عمل به نصیحت از برادر دینی... .<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref> | کتاب، حاوی 5 وصیت از رفاعی به دیگران است؛<ref>ر.ک: فهرست مطالب کتاب، ص56</ref> وصیت اول او به ابو مظفر یوسف بن مقتفی(518 – 664 ه.) معروف به المستنجد بالله عباسی است که به فهم و ذکاوت و فضل توصیف شده. از آنچه در ابتدای این وصیت آمده معلوم است که مستنجد بالله از رفاعی درخواست نصیحت کرده بوده است. در آن احمد بن علی بن حسن رفاعی، روایتی را که در برخی صحاح اهل سنت با مضمون «نصیحت بودن دین» است، دستاویز قبول درخواست نصیحت از مستنجد قرار میدهد و مینویسد: اگر این روایت نبود، هرگز به نصیحت شخصی مانند تو، دست نمیزدم چرا که نصیحت مانند تویی دو شرط لازم دارد؛ اخلاص از ناصح و قبول به شرط عمل به نصیحت از برادر دینی... .<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref> | ||
وصیت دوم رفاعی به سبطش ابو اسحاق علی ابراهیم اعزب است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> وصیت سوم، سخن اوست به پسر خواهرش سید عبدالرحمن، در حالی که درباره او شنیده بود که بسیار عجول است و در حالت ناراحتی عظیمی به سر میبرد؛ او را به نزد خودش خوانده و در کنار دستش نشاند و سخنانی را به او گفت و از او خواست این سخنان را بنویسد و پیش خودش نگه دارد... .<ref>ر.ک: همان، ص29</ref> وصیت چهارم، عمومی و کلی است و مخاطبش همه برادران دینی رفاعی هستند.<ref>ر.ک: همان، ص33</ref> مخاطب پنجمین وصیت نیز مانند مورد قبلی است و گفته شده این وصیت، آخرین مجلس وعظ اوست که قبل از وفاتش ایراد کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> | وصیت دوم رفاعی به سبطش ابو اسحاق علی ابراهیم اعزب است.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> وصیت سوم، سخن اوست به پسر خواهرش سید عبدالرحمن، در حالی که درباره او شنیده بود که بسیار عجول است و در حالت ناراحتی عظیمی به سر میبرد؛ او را به نزد خودش خوانده و در کنار دستش نشاند و سخنانی را به او گفت و از او خواست این سخنان را بنویسد و پیش خودش نگه دارد... .<ref>ر.ک: همان، ص29</ref> وصیت چهارم، عمومی و کلی است و مخاطبش همه برادران دینی رفاعی هستند.<ref>ر.ک: همان، ص33</ref> مخاطب پنجمین وصیت نیز مانند مورد قبلی است و گفته شده این وصیت، آخرین مجلس وعظ اوست که قبل از وفاتش ایراد کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> | ||