بیهقی، احمد بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'سمعانى' به 'سمعانى'
جز (جایگزینی متن - 'روضات الجنات' به 'روضات الجنات')
جز (جایگزینی متن - 'سمعانى' به 'سمعانى')
خط ۳۶: خط ۳۶:




ابو بكر احمد بن حسين، محدث و فقيه شافعى سدۀ پنجم. در 384 در خسروجرد به دنيا آمد. اصل خاندانش از شامگاه نيشابور بود (سمعانى، ج 1، ص 439؛ذهبى، 1388- 1390، ج 3، ص 1132؛صفدى، ج 6، ص 354؛قس [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، ج 10، ص 58، كه تولد وى را در 387 مى‌داند؛على بيهقى، ص 184). از كودكى به تحصيل علم و حفظ احاديث مبادرت كرد و از پانزده سالگى نزد محمد بن حسين علوى (متوفى 410)به فراگيرى حديث پرداخت. همچنين وى در حديث از شاگردان بزرگ و برجستۀ حاكم نيشابورى بود، اگر چه گفته‌اند كه در انواع دانشهاى ديگر بر وى برترى داشته است. او از حاكم، بيش از ديگر مشايخ خود نقل خبر كرده است (صريفينى، ص 127؛ ياقوت حموى، ج 1، ص 805؛ذهبى، 1406، ج 18، ص 164؛ همو، 1388-1390، ج 3، ص 1133؛اسنوى، ج 1، ص 98؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 1، ص 75-76؛على بيهقى، ص 183؛ابن عساكر، ص 266؛قس ابن عماد، ج 3، ص 305، كه مى‌نويسد وى از ابى الحسن-محمد بن حسين-علوى بيشتر روايت كرده است).
ابو بكر احمد بن حسين، محدث و فقيه شافعى سدۀ پنجم. در 384 در خسروجرد به دنيا آمد. اصل خاندانش از شامگاه نيشابور بود ([[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]]، ج 1، ص 439؛ذهبى، 1388- 1390، ج 3، ص 1132؛صفدى، ج 6، ص 354؛قس [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، ج 10، ص 58، كه تولد وى را در 387 مى‌داند؛على بيهقى، ص 184). از كودكى به تحصيل علم و حفظ احاديث مبادرت كرد و از پانزده سالگى نزد محمد بن حسين علوى (متوفى 410)به فراگيرى حديث پرداخت. همچنين وى در حديث از شاگردان بزرگ و برجستۀ حاكم نيشابورى بود، اگر چه گفته‌اند كه در انواع دانشهاى ديگر بر وى برترى داشته است. او از حاكم، بيش از ديگر مشايخ خود نقل خبر كرده است (صريفينى، ص 127؛ ياقوت حموى، ج 1، ص 805؛ذهبى، 1406، ج 18، ص 164؛ همو، 1388-1390، ج 3، ص 1133؛اسنوى، ج 1، ص 98؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 1، ص 75-76؛على بيهقى، ص 183؛ابن عساكر، ص 266؛قس ابن عماد، ج 3، ص 305، كه مى‌نويسد وى از ابى الحسن-محمد بن حسين-علوى بيشتر روايت كرده است).


بيهقى براى فراگيرى علوم و حديث به شهرهاى متعددى در خراسان، عراق، حجاز و جبال سفر كرد (على بيهقى؛ذهبى، 1388-1390، همانجاها؛سبكى، ج 4، ص 8) و از اساتيد بسيارى علم آموخت. شمار شيوخ و اساتيد وى را افزون از صد تن دانسته‌اند كه همگى از بزرگان قرن چهارم و نيمۀ اول قرن پنجم بودند. فقه را از ابو الفتح ناصر بن حسين عمرى (متوفى 444) و ابو القاسم فورانى، كه خود شاگرد بيهقى در علم حديث بود، فراگرفت (صفدى، همانجا؛سبكى، ج 4، ص 9؛على بيهقى، ص 184).  
بيهقى براى فراگيرى علوم و حديث به شهرهاى متعددى در خراسان، عراق، حجاز و جبال سفر كرد (على بيهقى؛ذهبى، 1388-1390، همانجاها؛سبكى، ج 4، ص 8) و از اساتيد بسيارى علم آموخت. شمار شيوخ و اساتيد وى را افزون از صد تن دانسته‌اند كه همگى از بزرگان قرن چهارم و نيمۀ اول قرن پنجم بودند. فقه را از ابو الفتح ناصر بن حسين عمرى (متوفى 444) و ابو القاسم فورانى، كه خود شاگرد بيهقى در علم حديث بود، فراگرفت (صفدى، همانجا؛سبكى، ج 4، ص 9؛على بيهقى، ص 184).  
خط ۴۲: خط ۴۲:
از ديگر اساتيد و مشايخ او مى‌توان از اينان نام برد: أبو عبد الرحمان [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]] (303-412)، مؤلف طبقات الصوفيه؛عبد الملك بن أبى عثمان خركوشى نيشابورى (متوفى 407)، مؤلف شرف النّبى؛سهل بن محمد صعلوكى (متوفى 404) ؛و ابن فورك انصارى اصفهانى (332-406)، فقيه، مفسّر، اصولى، اديب و نحوى و رجالى مشهور (صريفينى، ص 127- 128؛احمد بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص 16- 31؛ذهبى، 1388-1390، ج 3، ص 1132، همو، 1406، ج 18، ص 164-165). بيهقى دانش اصول را نيز فراگرفته بود. وى حافظه‌اى بسيار قوى داشت و در حفظ حديث و استوارى در آن، يگانۀ روزگار خويش بود (ذهبى، 1406، ج 18، ص 167؛ همو، 1388-1390، ج 3، ص 1133؛على بيهقى، ص 183؛ ياقوت حموى، همانجا).
از ديگر اساتيد و مشايخ او مى‌توان از اينان نام برد: أبو عبد الرحمان [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]] (303-412)، مؤلف طبقات الصوفيه؛عبد الملك بن أبى عثمان خركوشى نيشابورى (متوفى 407)، مؤلف شرف النّبى؛سهل بن محمد صعلوكى (متوفى 404) ؛و ابن فورك انصارى اصفهانى (332-406)، فقيه، مفسّر، اصولى، اديب و نحوى و رجالى مشهور (صريفينى، ص 127- 128؛احمد بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص 16- 31؛ذهبى، 1388-1390، ج 3، ص 1132، همو، 1406، ج 18، ص 164-165). بيهقى دانش اصول را نيز فراگرفته بود. وى حافظه‌اى بسيار قوى داشت و در حفظ حديث و استوارى در آن، يگانۀ روزگار خويش بود (ذهبى، 1406، ج 18، ص 167؛ همو، 1388-1390، ج 3، ص 1133؛على بيهقى، ص 183؛ ياقوت حموى، همانجا).


به نوشتۀ اسنوى (همانجا)، بيهقى در پايان سفرهاى علمى خود به خسروجرد رفت و اولين اثرش را در 406 نگاشت (قس ذهبى، 1406، ج 18، ص 165). سپس در 441، براى نشر علم به نيشابور دعوت شد و به املاى كتاب معرفة السنن و الآثار خود پرداخت و سرانجام در 458 در اين شهر درگذشت (سبكى، ج 4، ص 9، 11، سمعانى؛صفدى، همانجاها؛ابن كثير، ج 12، ص 94؛ذهبى 1388-1390، ج 3، ص 1134؛قس ياقوت حموى، همانجا، كه تاريخ فوت او را 454 نوشته است). بيهقى شاگردان زيادى داشته است كه برخى از آنها عبارت‌اند از: ابو على انصارى؛ نوۀ او ابو الحسن عبيد الله بن محمد بن احمد؛ابو عبد الله فزارى؛ ابو القاسم شحامى؛ابو المعالى محمد بن اسماعيل فارسى؛ عبد المنعم قشيرى؛و پسر بزرگ بيهقى، اسماعيل كه مؤلف تاريخ بيهق (على بيهقى) از او حديث شنيده است ([[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 1، ص 76؛ذهبى، 1388-1390، ج 3، ص 1135؛همو، 1406، ج 18، ص 169؛على بيهقى، ص 184). سمعانى از جمله افرادى است كه ده نفر از شاگردان بيهقى را ديده و از آنها حديث شنيده است (همانجا). برخى اسناد روايى ذهبى (متوفى 748) نيز به بيهقى منتهى مى‌شود (ذهبى، 1388-1390، ج 3، ص 1134؛براى آگاهى از تأثير آثار بيهقى در نوشته‌هاى بعد از وى نهاية الارب نويرى؛طبقات الشافعيه سبكى؛السيرة النبوية ابن كثير؛الروضة رافعى؛صبح الاعشى قلقشندى؛مفتاح السعادة طاشكوپرى زاده؛تاريخ ابن‌وردى؛ابجد العلوم قنّوجى).
به نوشتۀ اسنوى (همانجا)، بيهقى در پايان سفرهاى علمى خود به خسروجرد رفت و اولين اثرش را در 406 نگاشت (قس ذهبى، 1406، ج 18، ص 165). سپس در 441، براى نشر علم به نيشابور دعوت شد و به املاى كتاب معرفة السنن و الآثار خود پرداخت و سرانجام در 458 در اين شهر درگذشت (سبكى، ج 4، ص 9، 11، [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]]؛صفدى، همانجاها؛ابن كثير، ج 12، ص 94؛ذهبى 1388-1390، ج 3، ص 1134؛قس ياقوت حموى، همانجا، كه تاريخ فوت او را 454 نوشته است). بيهقى شاگردان زيادى داشته است كه برخى از آنها عبارت‌اند از: ابو على انصارى؛ نوۀ او ابو الحسن عبيد الله بن محمد بن احمد؛ابو عبد الله فزارى؛ ابو القاسم شحامى؛ابو المعالى محمد بن اسماعيل فارسى؛ عبد المنعم قشيرى؛و پسر بزرگ بيهقى، اسماعيل كه مؤلف تاريخ بيهق (على بيهقى) از او حديث شنيده است ([[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، ج 1، ص 76؛ذهبى، 1388-1390، ج 3، ص 1135؛همو، 1406، ج 18، ص 169؛على بيهقى، ص 184). [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] از جمله افرادى است كه ده نفر از شاگردان بيهقى را ديده و از آنها حديث شنيده است (همانجا). برخى اسناد روايى ذهبى (متوفى 748) نيز به بيهقى منتهى مى‌شود (ذهبى، 1388-1390، ج 3، ص 1134؛براى آگاهى از تأثير آثار بيهقى در نوشته‌هاى بعد از وى نهاية الارب نويرى؛طبقات الشافعيه سبكى؛السيرة النبوية ابن كثير؛الروضة رافعى؛صبح الاعشى قلقشندى؛مفتاح السعادة طاشكوپرى زاده؛تاريخ ابن‌وردى؛ابجد العلوم قنّوجى).


بيهقى در عين وسعت دايرۀ حديث شناسى از برخى آثار برجستۀ اهل سنت مانند سنن نسائى، ابن ماجه و ترمذى بى بهره بوده، اگر چه از سنن أبى داوود، با اسناد عالى مطلع بوده است (ذهبى، 1406، ج 18، ص 165؛سبكى، ج 4، ص 9).
بيهقى در عين وسعت دايرۀ حديث شناسى از برخى آثار برجستۀ اهل سنت مانند سنن نسائى، ابن ماجه و ترمذى بى بهره بوده، اگر چه از سنن أبى داوود، با اسناد عالى مطلع بوده است (ذهبى، 1406، ج 18، ص 165؛سبكى، ج 4، ص 9).
خط ۶۲: خط ۶۲:
بيهقى در اين كتاب، به ردّ سخنان احمد بن سلامة طحاوى حنفى، كه بر شافعى و اصحاب او ايراد وارد كرده است، پرداخته و احاديث مسندى را كه شافعى در موضوع اصول و فروع دين آورده نقل كرده و، به جرح و تعديل سند و بيان صحّت و ضعف آنها پرداخته است. همچنين با نظر و اجتهاد خود، برخى از راويانى را كه ديگران مورد وثوق ندانسته‌اند توثيق كرده است (بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص 38-39). اين كتاب، در 1348 ش1969/ در مصر به چاپ رسيده است.
بيهقى در اين كتاب، به ردّ سخنان احمد بن سلامة طحاوى حنفى، كه بر شافعى و اصحاب او ايراد وارد كرده است، پرداخته و احاديث مسندى را كه شافعى در موضوع اصول و فروع دين آورده نقل كرده و، به جرح و تعديل سند و بيان صحّت و ضعف آنها پرداخته است. همچنين با نظر و اجتهاد خود، برخى از راويانى را كه ديگران مورد وثوق ندانسته‌اند توثيق كرده است (بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص 38-39). اين كتاب، در 1348 ش1969/ در مصر به چاپ رسيده است.


3) المبسوط. اين كتاب-كه از بزرگترين و گسترده‌ترين آثار بيهقى است-شامل اقوال شافعى است (سبكى، همانجا؛ حاجى خليفه، ج 2، ستون 1582). پيش از بيهقى افرادى چون بويطى، از شاگردان شافعى، سخنان شافعى را جمع آورى كرده‌اند (سزگين، ج 1، جزء 3، ص 184، 191-192؛غزالى، ج 2، ص 279-280)، اما بيهقى كارى گسترده‌تر در اين كتاب انجام داده است. سمعانى (ج 1، ص 438)، ضمن تأييد كوشش بيهقى در جمع آوردن آثار شافعى، نام آن را المبسوط ذكر مى‌كند.
3) المبسوط. اين كتاب-كه از بزرگترين و گسترده‌ترين آثار بيهقى است-شامل اقوال شافعى است (سبكى، همانجا؛ حاجى خليفه، ج 2، ستون 1582). پيش از بيهقى افرادى چون بويطى، از شاگردان شافعى، سخنان شافعى را جمع آورى كرده‌اند (سزگين، ج 1، جزء 3، ص 184، 191-192؛غزالى، ج 2، ص 279-280)، اما بيهقى كارى گسترده‌تر در اين كتاب انجام داده است. [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] (ج 1، ص 438)، ضمن تأييد كوشش بيهقى در جمع آوردن آثار شافعى، نام آن را المبسوط ذكر مى‌كند.


بعضى منابع، از اين نوشته، به دليل محتواى آن، به نام نصوص الشافعى ياد كرده‌اند (ابن كثير، ج 12، ص 94؛ذهبى، 1406، ج 18، ص 166؛همو، 1388-1390، ج 3، ص 1133؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، همانجا؛حاجى خليفه، ج 2، ستون 1957).
بعضى منابع، از اين نوشته، به دليل محتواى آن، به نام نصوص الشافعى ياد كرده‌اند (ابن كثير، ج 12، ص 94؛ذهبى، 1406، ج 18، ص 166؛همو، 1388-1390، ج 3، ص 1133؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، همانجا؛حاجى خليفه، ج 2، ستون 1957).
خط ۹۵: خط ۹۵:




[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، الكامل فى التاريخ، بيروت 1385-1965/1386-1966؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، وفيات الاعيان، چاپ احسان عباس، بيروت[بى‌تا. ]؛ ابن عساكر، تبيين كذب المفترى فيما نسب الى الامام ابى الحسن الاشعرى، بيروت 1984/1404؛ابن عماد، شذرات الذّهب فى اخبار من ذهب، بيروت 1979/1399؛ابن كثير، البداية و النهاية، بيروت 1990/1411؛عبد الرحيم بن حسن اسنوى، طبقات الشافعية، چاپ كمال يوسف حوت، بيروت 1987/1407؛محسن امين، اعيان الشيعة، چاپ حسن امين، بيروت 1983/1403، احمد بن حسين بيهقى، الاعتقاد و الهداية الى سبيل الرشاد على مذهب السلف و اصحاب الحديث، چاپ احمد عصام كاتب، بيروت 1981/1401؛همو، دلائل النبوة، ترجمۀ محمود مهدوى دامغانى، تهران 1361 ش؛همو، كتاب البعث و النشور، چاپ محمد سعيد ابيانى، بيروت 1408 الف؛همو، كتاب الزهد الكبير، چاپ عامر احمد حيدر، بيروت 1408 ب؛على بن زيد بيهقى، تاريخ بيهقى، چاپ احمد بهمنيار، تهران 1345 ش، چاپ افست تهران 1361 ش؛مصطفى بن عبد اللّه حاجى خليفه، كشف الظنون، بيروت 1990/1410؛محمد باقر بن زين العابدين خوانسارى، [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] فى احوال العلماء و السادات، چاپ اسد اللّه اسماعيليان، قم 1390-1392؛محمد بن احمد ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج 18، چاپ شعيب ارنؤوط و محمد نعيم عرقسوسى، بيروت 1986/1406؛همو، كتاب تذكرة الحفاظ، حيدر آباد دكن 1388-1968/1390-1970؛ خير الدين زركلى، الاعلام، بيروت 1986؛عبد الوهاب بن على سبكى، طبقات الشافعية الكبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبد الفتاح محمد حلو، قاهره 1964-1967؛يوسف اليان سركيس، معجم المطبوعات العربية و المعربة، قاهره 1928/1346، چاپ افست قم 1410؛فؤاد سزگين، تاريخ التراث العربى، ج 1، جزء 3، نقله الى العربية محمود فهمى حجازى، رياض 1983/1403؛عبد الكريم بن محمد سمعانى، الانساب، چاپ عبد اللّه عمر بارودى، بيروت 1988/1408؛ابراهيم بن محمد صريفينى، تاريخ نيسابور: المنتخب من السياق، چاپ محمد كاظم محمودى، قم 1362 ش؛خليل بن ايبك صفدى، كتاب الوافى بالوفيات، چاپ س. ددرينگ، و يسبادن 1972/1392؛محمد بن محمد غزالى، احياء علوم الدين، بيروت 1417؛محمد بن جعفر كتانى، الرسالة المستطرفة، كراچى 1960/1379؛عبد اللّه بن اسعد يافعى، مرآة الجنان و عبرة اليقظان، بيروت 1997/1417؛ياقوت حموى، معجم البلدان، چاپ فرديناند و وستنفلد، لايپزيگ 1866-1873، چاپ افست تهران 1965.
[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، الكامل فى التاريخ، بيروت 1385-1965/1386-1966؛ [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، وفيات الاعيان، چاپ احسان عباس، بيروت[بى‌تا. ]؛ ابن عساكر، تبيين كذب المفترى فيما نسب الى الامام ابى الحسن الاشعرى، بيروت 1984/1404؛ابن عماد، شذرات الذّهب فى اخبار من ذهب، بيروت 1979/1399؛ابن كثير، البداية و النهاية، بيروت 1990/1411؛عبد الرحيم بن حسن اسنوى، طبقات الشافعية، چاپ كمال يوسف حوت، بيروت 1987/1407؛محسن امين، اعيان الشيعة، چاپ حسن امين، بيروت 1983/1403، احمد بن حسين بيهقى، الاعتقاد و الهداية الى سبيل الرشاد على مذهب السلف و اصحاب الحديث، چاپ احمد عصام كاتب، بيروت 1981/1401؛همو، دلائل النبوة، ترجمۀ محمود مهدوى دامغانى، تهران 1361 ش؛همو، كتاب البعث و النشور، چاپ محمد سعيد ابيانى، بيروت 1408 الف؛همو، كتاب الزهد الكبير، چاپ عامر احمد حيدر، بيروت 1408 ب؛على بن زيد بيهقى، تاريخ بيهقى، چاپ احمد بهمنيار، تهران 1345 ش، چاپ افست تهران 1361 ش؛مصطفى بن عبد اللّه حاجى خليفه، كشف الظنون، بيروت 1990/1410؛محمد باقر بن زين العابدين خوانسارى، [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]] فى احوال العلماء و السادات، چاپ اسد اللّه اسماعيليان، قم 1390-1392؛محمد بن احمد ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج 18، چاپ شعيب ارنؤوط و محمد نعيم عرقسوسى، بيروت 1986/1406؛همو، كتاب تذكرة الحفاظ، حيدر آباد دكن 1388-1968/1390-1970؛ خير الدين زركلى، الاعلام، بيروت 1986؛عبد الوهاب بن على سبكى، طبقات الشافعية الكبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبد الفتاح محمد حلو، قاهره 1964-1967؛يوسف اليان سركيس، معجم المطبوعات العربية و المعربة، قاهره 1928/1346، چاپ افست قم 1410؛فؤاد سزگين، تاريخ التراث العربى، ج 1، جزء 3، نقله الى العربية محمود فهمى حجازى، رياض 1983/1403؛عبد الكريم بن محمد [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]]، الانساب، چاپ عبد اللّه عمر بارودى، بيروت 1988/1408؛ابراهيم بن محمد صريفينى، تاريخ نيسابور: المنتخب من السياق، چاپ محمد كاظم محمودى، قم 1362 ش؛خليل بن ايبك صفدى، كتاب الوافى بالوفيات، چاپ س. ددرينگ، و يسبادن 1972/1392؛محمد بن محمد غزالى، احياء علوم الدين، بيروت 1417؛محمد بن جعفر كتانى، الرسالة المستطرفة، كراچى 1960/1379؛عبد اللّه بن اسعد يافعى، مرآة الجنان و عبرة اليقظان، بيروت 1997/1417؛ياقوت حموى، معجم البلدان، چاپ فرديناند و وستنفلد، لايپزيگ 1866-1873، چاپ افست تهران 1965.


ترجمۀ ابوبكر بيهقى (صاحب دلائل النبوة) از دانشنامۀ جهان اسلام ج 5
ترجمۀ ابوبكر بيهقى (صاحب دلائل النبوة) از دانشنامۀ جهان اسلام ج 5
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش