۱۴۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''مبانى تربيت و اخلاق اسلامى''' تالیف [[فایضی، علی|على فايضى]] و [[آشتیانی، محس|محسن آشتيانى]] با هدف کمک به سازندگى معنوى و اخلاقى جامعه است.آنچه در اين اثر آمده است، بازخورد تجربه هاى آموزشى و عملى چندين سالۀ مؤلفان است و برخى از مطالب آن براى نخستين بار مطرح مىشود و کوشش شده است مباحث آن با سرفصل هاى مصوب شوراى عالى انقلاب فرهنگى برابر باشد و کمتر نکته تربيتى و اخلاقى يافت مىشود که در اين کتاب بررسى نشده باشد.(ص 27). | |||
مبانى تربيت و اخلاق اسلامى تالیف على فايضى و محسن آشتيانى با هدف کمک به سازندگى معنوى و اخلاقى جامعه است.آنچه در اين اثر آمده است، بازخورد تجربه هاى آموزشى و عملى چندين سالۀ مؤلفان است و برخى از مطالب آن براى نخستين بار مطرح مىشود و کوشش شده است مباحث آن با سرفصل هاى مصوب شوراى عالى انقلاب فرهنگى برابر باشد و کمتر نکته تربيتى و اخلاقى يافت مىشود که در اين کتاب بررسى نشده باشد.(ص 27). | |||
مطالب کتاب در سه بخش چند فصلى گرد آمده است.در بخش اول از مبانى تربيت اسلامى ياد شده است.بخش دوم دربارۀ مبانى اخلاق اسلامى است و در بخش سوم در برخى از روش هاى تعليم و تربيت اسلامى کندوکاو شده است. | مطالب کتاب در سه بخش چند فصلى گرد آمده است.در بخش اول از مبانى تربيت اسلامى ياد شده است.بخش دوم دربارۀ مبانى اخلاق اسلامى است و در بخش سوم در برخى از روش هاى تعليم و تربيت اسلامى کندوکاو شده است. | ||
بخش اول-مبانى تربيت اسلامى | بخش اول-مبانى تربيت اسلامى | ||
خط ۵۶: | خط ۵۵: | ||
در فصل ششم، به روش عقلانى در تعليم و تربيت اسلامى نظر دارد و آن را از نگاه آيات و روايات، به کوتاهى بررسى مىکند. | در فصل ششم، به روش عقلانى در تعليم و تربيت اسلامى نظر دارد و آن را از نگاه آيات و روايات، به کوتاهى بررسى مىکند. | ||
در فصل هفتم، از روش تذکر و نصيحت مىگويد و عوامل ششگانۀ مؤثر در موعظه و نصيحت را شرح مىدهد و به موانع تأثير موعظه مىپردازد و شرايط موعظه و نصيحت (الگو بودن موعظهگر و ناصح بودن او، بلاغت و فصاحت در موعظه، پندپذير بودن مخاطب)را بازمىشکافد و با بيان نکاتى در پند و اندرز به فصل بعدى مىرسد. | در فصل هفتم، از روش تذکر و نصيحت مىگويد و عوامل ششگانۀ مؤثر در موعظه و نصيحت را شرح مىدهد و به موانع تأثير موعظه مىپردازد و شرايط موعظه و نصيحت (الگو بودن موعظهگر و ناصح بودن او، بلاغت و فصاحت در موعظه، پندپذير بودن مخاطب)را بازمىشکافد و با بيان نکاتى در پند و اندرز به فصل بعدى مىرسد. | ||
در فصل هشتم، از روش امر به معروف و نهى از منکر ياد مىکند و پس از بحث لغوى و اصطلاحى امر به معروف و نهى از منکر، از نظارت دائمى از نگاه قرآن مىگويد و آيات قرآن را دربارۀ امر به معروف و نهى از منکر به دو دسته تقسيم مىکند: 1)آنها که | در فصل هشتم، از روش امر به معروف و نهى از منکر ياد مىکند و پس از بحث لغوى و اصطلاحى امر به معروف و نهى از منکر، از نظارت دائمى از نگاه قرآن مىگويد و آيات قرآن را دربارۀ امر به معروف و نهى از منکر به دو دسته تقسيم مىکند: 1) آنها که بيان کنندۀ نظارهگرى غيرتخصصى است؛ 2) آنها که بيان کننده نظارهگرى تخصصى است. آنگاه با شرح آنها به مشهورترين شرايط امر به معروف و نهى از منکر مىرسد و به احتمال تأثير، اطمينان از نبود مفسده و زيان مالى و جانى اشاره مىکند.سپس از مراتب امر به معروف و نهى از منکر(انزجار و انکار قلبى، گفتار، اعمال قدرت) روى مىکند و با بازشکافت معناى امر و نهى دستى، فصل را به فرجام مىبرد. | ||
آنگاه با شرح آنها به مشهورترين شرايط امر به معروف و نهى از منکر مىرسد و به احتمال تأثير، اطمينان از نبود مفسده و زيان مالى و جانى اشاره مىکند.سپس از مراتب امر به معروف و نهى از منکر(انزجار و انکار قلبى، گفتار، اعمال قدرت)روى مىکند و با بازشکافت معناى امر و نهى دستى، فصل را به فرجام مىبرد. | |||
در فصل نهم، به روش جهاد اشاره دارد و معناى لغوى و اصطلاحى جهاد را مىآورد و از جهاد با نفس و جهاد با دشمن بيرونى ياد مىکند و به جهاد در قرآن مىپردازد و از جهاد براى رهايى مىگويد و با يادآورى وجوب کفايى جهاد، کسانى را که جهاد بر آنها واجب است نام مىبرد. | در فصل نهم، به روش جهاد اشاره دارد و معناى لغوى و اصطلاحى جهاد را مىآورد و از جهاد با نفس و جهاد با دشمن بيرونى ياد مىکند و به جهاد در قرآن مىپردازد و از جهاد براى رهايى مىگويد و با يادآورى وجوب کفايى جهاد، کسانى را که جهاد بر آنها واجب است نام مىبرد. | ||
در فصل دهم، روش تشويق را توضيح مىدهد و از کسانى که بيشتر به تشويق نياز دارند مىگويد و به فايده تشويق مىپردازد و چند نکته را دربارۀ تشويق ياد مىکند. | در فصل دهم، روش تشويق را توضيح مىدهد و از کسانى که بيشتر به تشويق نياز دارند مىگويد و به فايده تشويق مىپردازد و چند نکته را دربارۀ تشويق ياد مىکند. |
ویرایش