لوائح الحق و لوامع العشق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شرح فصوص الحكم ابن عربی (پارسا)' به 'شرح فصوص الحكم ابن عربی (حل الفصوص)'
جز (جایگزینی متن - 'شرح فصوص الحكم ابن عربی (پارسا)' به 'شرح فصوص الحكم ابن عربی (حل الفصوص)')
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۷: خط ۲۷:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
 
{{کاربردهای دیگر|لوایح (ابهام‌زدایی)}}
 
{{کاربردهای دیگر|لوایح (ابهام زدایی)}}
 
 


'''لوائح الحق و لوامع العشق''' شامل سه رساله عرفانى به نام‌هاى «لوايح»، «لوامع» و «شرح رباعيات در وحدت وجود» است كه توسط [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] نگاشته شده است.
'''لوائح الحق و لوامع العشق''' شامل سه رساله عرفانى به نام‌هاى «لوايح»، «لوامع» و «شرح رباعيات در وحدت وجود» است كه توسط [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] نگاشته شده است.
خط ۴۷: خط ۴۳:
رساله سوم اين مجموعه به لوامع در شرح قصيده خمريه ابن فارض معروف است. اين قصيده در وصف راح محبت است كه در ميان ارباب عرفان و اصحاب ذوق شهرت تمام دارد. جامى ابتداء به تعريف و تقسيم محبت و بيان اصول و فروع آن پرداخته، سپس وارد شرح مى‌شود. جامى در اين شرح به برخى از حقائق عرفانى تحت عنوان لامعه اشاره مى‌كند كه در اينجا مهمات آن بيان مى‌شود: حقيقت سكر همان حيرت و هيمانى است كه براى ارواح كمل در اثر مشاهده جمال و جلال حق سبحانه حاصل مى‌شود. هر جزئى از اجزاى عالم مظهر اسمى از اسماى الهى است و مجموع عالم مظهر جميع اسما يا بر سبيل تفرقه و يا تفضيل و حقيقت انسانى احديت جمع جميع مظاهر است، و اصلان و كاملان دو قسم‌اند: جماعتى مقربان حضرت جلال‌اند كه بعد از وصول به درجه كمال حواله تكميل ديگران به ايشان نرفت و قسم دوم كسانى هستند كه چون ايشان را از ايشان بربانيد. باز تصرف جمال ازل ايشان را به ايشان دهد و هر يك نجم هدايت فروماندگان ظلمت بيابان حيرت شوند. ابن فارض در مطلع قصيده مى‌گويد: «شربنا على ذكر الحبيب مدامه سكر ناب‌ها من قبل ان يخلق الكرم» به نظر حاجى مراد «مدامه» محبت ذاتيه است و بشرب مدامه قبول استعداد آن محبت در مرتبه اعيان ثابته و به ذكر حبيب تجلى علمى خودش در حضرت علم به صور اعيان و قابليات اضافه ذكر به حبيب از قبيل اضافه مصدر به فاعلش است و مراد سكر استعداد سكر است در همان مرتبه با حقيقت سكر در مراتبه ديگر، در مشرب عرفان چون مالك در مقام فناء فى الله و البقاء بالله به واسطه استيلاى مستى شراب محبت از بار هستى و ادبار خودپرستى خلاص يافته باشد و به شرف خلعت بقاى حقيقى اختصاص يابد. در اين صورت تمامى تصرفات حق سبحانه را مضاف به خود ببيند و همه موجودات را مطيع تصرفات خود مى‌يابد. تهذيب اخلاق به نور توحيد آنست كه سالك بعد از آن كه تجلى ذات او را از خود فانى و به خود باقى مى‌گرداند، دل او عرش ذات شده و نفس مظهر صفات مى‌گردد و بالاخره متخلق به اخلاق الهى مى‌شود. سريان حيات در تمامى اشياء به واسطه سريان هويت الهى است، البته حيات هر موجودى متناسب با اوست كه در وى به حب قابليت و استعداد ظاهر مى‌شود.حقيقت محمديه(ص) كه صورت معلوميت ذات است، قلم اعلى است و نسبت با ذات احديت محاذات و مقابله كاملى برقرار است.
رساله سوم اين مجموعه به لوامع در شرح قصيده خمريه ابن فارض معروف است. اين قصيده در وصف راح محبت است كه در ميان ارباب عرفان و اصحاب ذوق شهرت تمام دارد. جامى ابتداء به تعريف و تقسيم محبت و بيان اصول و فروع آن پرداخته، سپس وارد شرح مى‌شود. جامى در اين شرح به برخى از حقائق عرفانى تحت عنوان لامعه اشاره مى‌كند كه در اينجا مهمات آن بيان مى‌شود: حقيقت سكر همان حيرت و هيمانى است كه براى ارواح كمل در اثر مشاهده جمال و جلال حق سبحانه حاصل مى‌شود. هر جزئى از اجزاى عالم مظهر اسمى از اسماى الهى است و مجموع عالم مظهر جميع اسما يا بر سبيل تفرقه و يا تفضيل و حقيقت انسانى احديت جمع جميع مظاهر است، و اصلان و كاملان دو قسم‌اند: جماعتى مقربان حضرت جلال‌اند كه بعد از وصول به درجه كمال حواله تكميل ديگران به ايشان نرفت و قسم دوم كسانى هستند كه چون ايشان را از ايشان بربانيد. باز تصرف جمال ازل ايشان را به ايشان دهد و هر يك نجم هدايت فروماندگان ظلمت بيابان حيرت شوند. ابن فارض در مطلع قصيده مى‌گويد: «شربنا على ذكر الحبيب مدامه سكر ناب‌ها من قبل ان يخلق الكرم» به نظر حاجى مراد «مدامه» محبت ذاتيه است و بشرب مدامه قبول استعداد آن محبت در مرتبه اعيان ثابته و به ذكر حبيب تجلى علمى خودش در حضرت علم به صور اعيان و قابليات اضافه ذكر به حبيب از قبيل اضافه مصدر به فاعلش است و مراد سكر استعداد سكر است در همان مرتبه با حقيقت سكر در مراتبه ديگر، در مشرب عرفان چون مالك در مقام فناء فى الله و البقاء بالله به واسطه استيلاى مستى شراب محبت از بار هستى و ادبار خودپرستى خلاص يافته باشد و به شرف خلعت بقاى حقيقى اختصاص يابد. در اين صورت تمامى تصرفات حق سبحانه را مضاف به خود ببيند و همه موجودات را مطيع تصرفات خود مى‌يابد. تهذيب اخلاق به نور توحيد آنست كه سالك بعد از آن كه تجلى ذات او را از خود فانى و به خود باقى مى‌گرداند، دل او عرش ذات شده و نفس مظهر صفات مى‌گردد و بالاخره متخلق به اخلاق الهى مى‌شود. سريان حيات در تمامى اشياء به واسطه سريان هويت الهى است، البته حيات هر موجودى متناسب با اوست كه در وى به حب قابليت و استعداد ظاهر مى‌شود.حقيقت محمديه(ص) كه صورت معلوميت ذات است، قلم اعلى است و نسبت با ذات احديت محاذات و مقابله كاملى برقرار است.


لازم به ذكر است كه جامى در تبيين معارف به شدت از عرفان محى‌الدين و شاگردش قونوى متأثر است، در واقع مى‌توان گفت جامى جزو مروجين مكتب ابن‌عربى بشمار مى‌رود.
لازم به ذكر است كه جامى در تبيين معارف به شدت از عرفان محى‌الدين و شاگردش قونوى متأثر است، در واقع مى‌توان گفت جامى جزو مروجين مكتب ابن‌ عربى بشمار مى‌رود.




خط ۱۲۳: خط ۱۱۹:
[[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی]]
[[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی]]


[[شرح فصوص الحكم ابن عربی (پارسا)]]
[[شرح فصوص الحكم ابن عربی (حل الفصوص)]]


[[المصباح في التصوف (جديد)]]
[[المصباح في التصوف (جديد)]]