۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''الإبلاغية في البلاغة العربية'''، اثر سمیر | '''الإبلاغية في البلاغة العربية'''، اثر [[ابو حمدان، سمير|سمیر ابوحمدان]]، نگاهی است نو، با روشی جدید، به علم بلاغت و موضوعات مطرحشده در آن. | ||
نویسنده در ابتدای کتاب، به این موضوع اشاره دارد که دغدغه وی در این کتاب، صرفا امور مربوط به علم بلاغت و پرداختن به قوانین، قواعد و اصول آن نیست و یا آنکه قصد داشته باشد به مجموع احکامی که قزوینی در کتاب | نویسنده در ابتدای کتاب، به این موضوع اشاره دارد که دغدغه وی در این کتاب، صرفا امور مربوط به علم بلاغت و پرداختن به قوانین، قواعد و اصول آن نیست و یا آنکه قصد داشته باشد به مجموع احکامی که [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|قزوینی]] در کتاب «[[الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع|الإيضاح]]» خود بیان نموده، چند قاعده یا دستور بلاغی دیگر اضافه کند؛ زیرا به اعتقاد او، در کتابهای دیگر، بهقدر کافی به این موضوعات پرداخته شده است. آنچه وی در این کتاب، بهصورت دقیق و مشخص، به دنبال آن میباشد، آن است که «میزان انفعالیت و ابلاغیت» را که در بلاغت غربی وجود دارد به تصویر بکشد. آنچه در پرداختن به این موضوع، باعث افزایش انگیزه نویسنده شده، آن است که تعداد کمی از محققان عرب، به این جنبه از بلاغت در زبان عربی، توجه کردهاند<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>. | ||
نویسنده در مقدمه، یکی از امتیازات کتاب خود را جدید و نو بودن موضوع و روش آن، عنوان کرده<ref>ر.ک: همان، ص9</ref> و معتقد است بیشتر تحقیقات و پژوهشهایی که تاکنون پیرامون علم بلاغت صورت گرفته است، بر بخش خاصی از آن متمرکز بوده که همان بخش فنی بلاغت میباشد. مقصود وی از بخش فنی، اصول، قواعد، قوانین و دستورهایی است که بزرگانی مانند جرجانی در «أسرار البلاغة»، قزوینی در | نویسنده در مقدمه، یکی از امتیازات کتاب خود را جدید و نو بودن موضوع و روش آن، عنوان کرده<ref>ر.ک: همان، ص9</ref> و معتقد است بیشتر تحقیقات و پژوهشهایی که تاکنون پیرامون علم بلاغت صورت گرفته است، بر بخش خاصی از آن متمرکز بوده که همان بخش فنی بلاغت میباشد. مقصود وی از بخش فنی، اصول، قواعد، قوانین و دستورهایی است که بزرگانی مانند جرجانی در «أسرار البلاغة»، [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|قزوینی]] در «[[الإيضاح في علوم البلاغة، المعاني و البيان و البديع|الإيضاح]]»، [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سکاکی]] در «[[مفتاح العلوم]]»، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] در «[[نهاية الإيجاز في دراية الإعجاز|دلائل الإعجاز في نهاية الإيجاز]]» و... بدان پرداختهاند<ref>ر.ک: همان، ص5</ref>. | ||
وی معتقد است مهمترین هدف این بزرگان، شناخت نکات اصلی که بلاغیون عرب باستان، بر آن تمرکز داشتند، بوده و شاید بهجرأت بتوان گفت که تعداد زیادی از نویسندگان امروزی نیز در بیشتر موارد، به تفسیر مفسر در بخش بلاغت متوسل شدهاند. به باور وی، دلیل این امر، چیزی نیست جز آنکه از خلاقیت و ابتکار، بهره نبرده و فقط به تقلید از آنچه بلاغیون سنتی گفتهاند، اکتفا کردهاند و به همین دلیل، بلاغتی که امروزه به دست ما رسیده است، آن چیزی نیست که محققین و دانشجویان از آن لذت لازم را ببرند<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>. | وی معتقد است مهمترین هدف این بزرگان، شناخت نکات اصلی که بلاغیون عرب باستان، بر آن تمرکز داشتند، بوده و شاید بهجرأت بتوان گفت که تعداد زیادی از نویسندگان امروزی نیز در بیشتر موارد، به تفسیر مفسر در بخش بلاغت متوسل شدهاند. به باور وی، دلیل این امر، چیزی نیست جز آنکه از خلاقیت و ابتکار، بهره نبرده و فقط به تقلید از آنچه بلاغیون سنتی گفتهاند، اکتفا کردهاند و به همین دلیل، بلاغتی که امروزه به دست ما رسیده است، آن چیزی نیست که محققین و دانشجویان از آن لذت لازم را ببرند<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref>. |