اقبال‌نامه نظامی گنجوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hbaghizadeh صفحهٔ اقبال نامه نظامی گنجوی را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به اقبال‌نامه نظامی گنجوی منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}
}}
   
   
'''اقبال‌نامه نظامی گنجوی (متن علمی و انتقادی)''' متن مثنوی «اقبال‌نامه»، بخش دوم اسکندرنامه (بخش دوم شرف‌نامه)، یکی از پنج مثنوی مجموعه «خمسه نظامی»، سروده الیاس بن یوسف نظامی گنجوی(530- 591ق)، شاعر معروف ایرانی در قرن ششم هجری است که به صورت علمی و انتقادی، همراه شرح ابیات، معنی لغات و ترکیبات و کشف‌الابیات، با تصحیح برات زنجانی، به چاپ رسیده است.
'''اقبال‌نامه نظامی گنجوی (متن علمی و انتقادی)''' متن مثنوی «اقبال‌نامه»، بخش دوم اسکندرنامه (بخش دوم شرف‌نامه)، یکی از پنج مثنوی مجموعه «خمسه نظامی»، سروده [[نظامی، الیاس بن یوسف|الیاس بن یوسف نظامی گنجوی]](530- 591ق)، شاعر معروف ایرانی در قرن ششم هجری است که به صورت علمی و انتقادی، همراه شرح ابیات، معنی لغات و ترکیبات و کشف‌الابیات، با تصحیح [[زنجانی، برات|برات زنجانی]]، به چاپ رسیده است.


«اسکندرنامه» چهارمین مثنوی نظامی است که شامل دو قسمت می‌باشد: «شرفنامه» و «اقبال‌نامه» که هر دو را به‌نام نصرةالدین ابوبکر بن محمد بن ایلدگز، در سال‌های 588 و 593ق، سروده است<ref>نظامی، الیاس بن یوسف، ص20</ref>. اسکندرنامه از‌ نظر‌ آیین‌ و آداب و رسوم مختلف دارای اهمیت فراوانی است. نظامی در اقبال‌نامه بیشتر سخنان حکیمانه که بین‌ اسکندر و سایر حکیمان چون سقراط و ارسطو گفته می‌شود را به تصویر کشیده است<ref>احمدپور، مهدیه؛ صراطی، ژیلا، ص1</ref>.
«اسکندرنامه» چهارمین مثنوی [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی]] است که شامل دو قسمت می‌باشد: «شرفنامه» و «اقبال‌نامه» که هر دو را به‌نام نصرةالدین ابوبکر بن محمد بن ایلدگز، در سال‌های 588 و 593ق، سروده است<ref>نظامی، الیاس بن یوسف، ص20</ref>. اسکندرنامه از‌ نظر‌ آیین‌ و آداب و رسوم مختلف دارای اهمیت فراوانی است. [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی]] در اقبال‌نامه بیشتر سخنان حکیمانه که بین‌ اسکندر و سایر حکیمان چون سقراط و ارسطو گفته می‌شود را به تصویر کشیده است<ref>احمدپور، مهدیه؛ صراطی، ژیلا، ص1</ref>.


اقبالنامه دنباله شرفنامه است که به‌مناسبت کلمه «خرد» در بیت اول‌ و خردنامه‌های حکما در وسط، به خردنامه معروف شده است و مشتمل بر 3680 بیت است که شامل سفرها و فتوحات دریایی اسكندر می‌باشد. نظامی در اقبالنامه‌، اسکندر‌ را یک فیلسوف فرمانروا و یک پیامبر الهی معرفی می‌کند و خواسته با این كار، بین نبوت و حكومت، ارتباطی برقرار ‌ ‌كند و در آن به سخن از علم و حكمت‌ و پیامبری‌ اسكندر و مجالس او با حكمای بزرگ و زندگانی وی می‌پردازد<ref>همان، ص16</ref>.
اقبالنامه دنباله شرفنامه است که به‌مناسبت کلمه «خرد» در بیت اول‌ و خردنامه‌های حکما در وسط، به خردنامه معروف شده است و مشتمل بر 3680 بیت است که شامل سفرها و فتوحات دریایی اسكندر می‌باشد. [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی]] در اقبالنامه‌، اسکندر‌ را یک فیلسوف فرمانروا و یک پیامبر الهی معرفی می‌کند و خواسته با این كار، بین نبوت و حكومت، ارتباطی برقرار ‌ ‌كند و در آن به سخن از علم و حكمت‌ و پیامبری‌ اسكندر و مجالس او با حكمای بزرگ و زندگانی وی می‌پردازد<ref>همان، ص16</ref>.


اقبال‌نامه به روشنی می‌رساند که شاعر گنجه با حكمت یونان آشنایی‌ کاملی‌ داشته است. در اقبال‌نامه، نظامی از فلسفه جهان‌بینی، دانش و خرد و توصیف مجالس علمی اسکندر با دانشمندان و پیروزی‌های سفر دوم او سخن به میان می‌آورد<ref>همان</ref>.
اقبال‌نامه به روشنی می‌رساند که شاعر گنجه با حكمت یونان آشنایی‌ کاملی‌ داشته است. در اقبال‌نامه، [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی]] از فلسفه جهان‌بینی، دانش و خرد و توصیف مجالس علمی اسکندر با دانشمندان و پیروزی‌های سفر دوم او سخن به میان می‌آورد<ref>همان</ref>.


اشعار اقبال‌نامه با نیایش پروردگار و نعت پیامبر(ص) آغاز می‌شود و سپس با افسانه‌هایی چون افسانه ارشمیدس با کنیزک چینی، افسانه ماریه قبطیه، افسانه خراسانی و فریب دادن خلیفه دنباله می‌یابد<ref>متن کتاب، ص11- 34</ref>. از دیگر داستان‌ها و حکایات کتاب می‌توان به ذوالقرنین دانستن اسکندر، داستان او با شبان دانا<ref>همان، ص26</ref> و احوال  وی با سقراط<ref>همان، ص47</ref> یا گفت وگوی حکیم هند با وی و هفت حکیم دیگر<ref>همان، ص52- 57</ref> اشاره کرد.
اشعار اقبال‌نامه با نیایش پروردگار و نعت پیامبر(ص) آغاز می‌شود و سپس با افسانه‌هایی چون افسانه ارشمیدس با کنیزک چینی، افسانه ماریه قبطیه، افسانه خراسانی و فریب دادن خلیفه دنباله می‌یابد<ref>متن کتاب، ص11- 34</ref>. از دیگر داستان‌ها و حکایات کتاب می‌توان به ذوالقرنین دانستن اسکندر، داستان او با شبان دانا<ref>همان، ص26</ref> و احوال  وی با سقراط<ref>همان، ص47</ref> یا گفت وگوی حکیم هند با وی و هفت حکیم دیگر<ref>همان، ص52- 57</ref> اشاره کرد.