۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
بىشك علاءالدوله عروه را به زبان عربى نگاشته است. وى در دههى پسين ماه رمضان از سال 720ق در صوفى آباد خداداد تأليف كتاب را شروع كرده و در دوشنبه 23 ماه حرام از سال 721ق در همان جا آن را به پایان رسانيده است. بار دوّم در همان سال عروه را با تجديد نظر كتابت كرده و بار سوّم در سال 722ق مجدداً به كتابت نهایى آن پرداخته است. امّا ترجمهى فارسی و ترجمان عروه در هيچ يك از مآخذ عصرى و متأخّر و معاصر مورد بحث قرار نگرفته و شناسانيده نشده است. شايان توجّه اينكه به رغم تقييدات و پيچيدگى نثر بعضى از نويسندگان سدهى هشتم، نثر فارسی عروه استوار و شيواست و برخوردار از صبغهى عاميانه و زبان گفتارى آن دوره است. با بررسى كيفيّت متن مترجم با متن عربى آن، مصحّح محترم را به اين نكته رسانيد كه شايد علاءالدوله بعد از آن كه كتاب را به زبان عربى تأليف كرده، در خانقاه صوفياباد آن را مجدداً براى اصحاب و مريدانش به زبان فارسی ترجمه و املاء كرده باشد و نيز احتمال دارد كه بعد از وفات علاءالدوله، امير اقبال سجستانى محرّر چهل مجلس، كه از مريدان ممتاز او بوده، به ترجمهى عروه دست زده باشد. البتّه تصرّفاتى كه در متن مترجم ديده مىشود، بيانگر اين است كه مترجم، يا خود مولّف بوده و يا يكى از نزدیک ان و اصحاب او بوده كه با فكر و عقايد مولّف آشنايى تام و تمام داشته و در متن مترجم هرجا كه از اصل عربى دور شده، باز سررشتهى فكر مولّف در دست قلم او بوده است. | بىشك علاءالدوله عروه را به زبان عربى نگاشته است. وى در دههى پسين ماه رمضان از سال 720ق در صوفى آباد خداداد تأليف كتاب را شروع كرده و در دوشنبه 23 ماه حرام از سال 721ق در همان جا آن را به پایان رسانيده است. بار دوّم در همان سال عروه را با تجديد نظر كتابت كرده و بار سوّم در سال 722ق مجدداً به كتابت نهایى آن پرداخته است. امّا ترجمهى فارسی و ترجمان عروه در هيچ يك از مآخذ عصرى و متأخّر و معاصر مورد بحث قرار نگرفته و شناسانيده نشده است. شايان توجّه اينكه به رغم تقييدات و پيچيدگى نثر بعضى از نويسندگان سدهى هشتم، نثر فارسی عروه استوار و شيواست و برخوردار از صبغهى عاميانه و زبان گفتارى آن دوره است. با بررسى كيفيّت متن مترجم با متن عربى آن، مصحّح محترم را به اين نكته رسانيد كه شايد علاءالدوله بعد از آن كه كتاب را به زبان عربى تأليف كرده، در خانقاه صوفياباد آن را مجدداً براى اصحاب و مريدانش به زبان فارسی ترجمه و املاء كرده باشد و نيز احتمال دارد كه بعد از وفات علاءالدوله، امير اقبال سجستانى محرّر چهل مجلس، كه از مريدان ممتاز او بوده، به ترجمهى عروه دست زده باشد. البتّه تصرّفاتى كه در متن مترجم ديده مىشود، بيانگر اين است كه مترجم، يا خود مولّف بوده و يا يكى از نزدیک ان و اصحاب او بوده كه با فكر و عقايد مولّف آشنايى تام و تمام داشته و در متن مترجم هرجا كه از اصل عربى دور شده، باز سررشتهى فكر مولّف در دست قلم او بوده است. | ||
ترجمه عروه، چه خود علاءالدوله باشد و چه امیراقبال و یا یکی دیگر از اصحاب او، بر چندی و چونی ترجمه مسلط بوده، و بر دو زبان فارسی و تازی و اصطلاحات عرفان و تصوف و محیط. به طوری که مترجم آنگاه که متن عربی را برای فهم مطالب کافی نمی دیده، تمثیل و یا شاهدی آورده است. مثلا در مورد تجلیات صوری در متن فارسی داستان طوسی باختصار بر سبیل تمثیل و از برای ایضاح مطلب افزوده شده است که در متن عربی نیست. و گاهی نیز متن فارسی از اختصاری بیشتر برخوردار است | ترجمه عروه، چه خود علاءالدوله باشد و چه امیراقبال و یا یکی دیگر از اصحاب او، بر چندی و چونی ترجمه مسلط بوده، و بر دو زبان فارسی و تازی و اصطلاحات عرفان و تصوف و محیط. به طوری که مترجم آنگاه که متن عربی را برای فهم مطالب کافی نمی دیده، تمثیل و یا شاهدی آورده است. مثلا در مورد تجلیات صوری در متن فارسی داستان طوسی باختصار بر سبیل تمثیل و از برای ایضاح مطلب افزوده شده است که در متن عربی نیست. و گاهی نیز متن فارسی از اختصاری بیشتر برخوردار است. چنانچه در ورق 16 متن عربی در بحث انواع تجلیلات و بیخودی سالک از شطحیات منصور حلاج و بایزید بسطامی و جنید بغدادی نمونه ای آورده شده، در حالیکه در متن مترجم فقط شطح منصور حلاج و بایزید به اضافه کلمه «وغیره» دیده می شود. این تفاوت در باب دوم کتاب که متضمن نقد اوقال و آرای مذاهب و فرق مختلف می باشد، بیشتر است. | ||
علاوه بر این باید گفت، برغم تقییدات و پیچیدگی نثر بعضی از نویسندگان سده هشتم نثر فارسی عروه استوار و شیواست، و با آنکه متن مترجمه »ترجمه» است، ولی ترجمه ایست هم نزدیک به اصل و هم نزدیک به روح زبان فارسی. اما ، همچنانکه مذکور شد، نثر فارسی عروه مترجم همانند نثر فارسی چهل مجلس برخوردار از صبغه عامیانه و زبان گفتاری آن دوره است، و با آنکه اینگونه آثار از جهت زبانشناسی زبان فارسی حائز اهمیت می نماید، ولی در برخی از موارد مطالعه و خواندن آن خالی از دشواری نیست<ref>مقدمه کتاب، ص47-48</ref>. | |||
خط ۳۹: | خط ۴۱: | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
ویرایش