۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیت الله' به 'آیتالله') |
جز (جایگزینی متن - 'صلى الله علیه و آله' به 'صلیاللهعلیهوآله') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
ایشان در اثبات نظر خود مبنى بر لزوم و ضرورت تشکیل حکومت اسلامى متکى بر ولایت فقیه، دلایلى بیان مىکند که عبارتند از: | ایشان در اثبات نظر خود مبنى بر لزوم و ضرورت تشکیل حکومت اسلامى متکى بر ولایت فقیه، دلایلى بیان مىکند که عبارتند از: | ||
1- عمل و سیره پیامبر اسلام( | 1- عمل و سیره پیامبر اسلام( صلیاللهعلیهوآله) در تشکیل حکومت اسلامى. | ||
2- استمرار اجراى احکام الهى که براى همیشه وجود این احکام ضرورت دارد و تنها حکومت اسلامى است که ضامن اجراى این احکام است. | 2- استمرار اجراى احکام الهى که براى همیشه وجود این احکام ضرورت دارد و تنها حکومت اسلامى است که ضامن اجراى این احکام است. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
3- ماهیت و کیفیت قوانین اسلام که بدون حکومت و بدون حضور حاکم فقیه قابل اجرا نیست؛ مثل احکام مالى، ارث و احکام حقوقى و جزائى. | 3- ماهیت و کیفیت قوانین اسلام که بدون حکومت و بدون حضور حاکم فقیه قابل اجرا نیست؛ مثل احکام مالى، ارث و احکام حقوقى و جزائى. | ||
به اعتقاد مؤلف فرق ولایت فقیه با ولایت ائمّه و پیامبر اکرم( | به اعتقاد مؤلف فرق ولایت فقیه با ولایت ائمّه و پیامبر اکرم( صلیاللهعلیهوآله)، در این است که عنوان ولایت فقیه یک عنوان اعتبارى عقلایى است و مقام معنوى خاصى براى وى ایجاد نمىکند و انسان را یک شخصیت غیرعادى معرفى نمىکند و فقط وظیفهاى خطیر بر دوش او مىگذارد. | ||
امام خمینى، ضمن برشمردن برخى از شرایط عمومى براى ولىفقیه، علم به قانون و عدالت را نیز از شرایط ضرورى براى ولىفقیه مىداند. | امام خمینى، ضمن برشمردن برخى از شرایط عمومى براى ولىفقیه، علم به قانون و عدالت را نیز از شرایط ضرورى براى ولىفقیه مىداند. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
2- نجات مظلومان از دست ستمگران | 2- نجات مظلومان از دست ستمگران | ||
ایشان با بیان این واقعیت تاریخى که پیامبر اکرم( | ایشان با بیان این واقعیت تاریخى که پیامبر اکرم( صلیاللهعلیهوآله) خلیفه تعیین کرده است، این سؤال را مطرح مىکند که آیا تعیین خلیفه براى بیان احکام است؟ بیان احکام که خلیفه نمىخواهد. خلیفه براى حکومت و اجراى مقررات و قوانین است. | ||
وى اشاره مىکند که در عصر اموى و عباسى از این اصل اساسى عدول شده است و آنها خلافت اسلامى را به شکل نظامهاى پادشاهى و امپراطورى درآوردند و این روند براى قرنها ادامه یافت. اما عقل و شرع حکم مىکند که باید براى تغییر این وضعیت قیام کرد و جهت برپایى حکومت اسلامى تلاش نمود. | وى اشاره مىکند که در عصر اموى و عباسى از این اصل اساسى عدول شده است و آنها خلافت اسلامى را به شکل نظامهاى پادشاهى و امپراطورى درآوردند و این روند براى قرنها ادامه یافت. اما عقل و شرع حکم مىکند که باید براى تغییر این وضعیت قیام کرد و جهت برپایى حکومت اسلامى تلاش نمود. |
ویرایش