۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR56405J1.jpg | عنوان = المذکر و المونث | عنوانهای دیگر...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
'''المذکر والمؤنث''' اثر ابوبكر محمد بن قاسم انبارى (271- 328ق)، معروف به ابن انباری، کتابی است درباره اسامی مذکر و مؤنث که با تحقیق محمد عبدالخالق عضیمه به چاپ رسیده است. | '''المذکر والمؤنث''' اثر [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابوبكر محمد بن قاسم انبارى]] (271- 328ق)، معروف به [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]]، کتابی است درباره اسامی مذکر و مؤنث که با تحقیق [[عضیمه، محمد عبدالخالق|محمد عبدالخالق عضیمه]] به چاپ رسیده است. | ||
==اهمیت کتاب== | ==اهمیت کتاب== | ||
برخی از موضوعات نحوی، به دلیل اهمیت خاصی که دارند، مورد توجه ویژه و خاص علمای لغت قرار گرفته و باعث شده است تا تألیفات مستقلی پیرامون آن نوشته شود که موضوع «مذکر و مؤنث»، از جمله آنها میباشد که ابن انباری، کتاب حاضر را به آن اختصاص داده است. از دیگر موضوعات متشابه، میتوان به «مقصور»، «ممدود»، «همزه»، «مصادر» و «فعل و افعل» اشاره نمود<ref>مقدمه محقق، ص5</ref>. | برخی از موضوعات نحوی، به دلیل اهمیت خاصی که دارند، مورد توجه ویژه و خاص علمای لغت قرار گرفته و باعث شده است تا تألیفات مستقلی پیرامون آن نوشته شود که موضوع «مذکر و مؤنث»، از جمله آنها میباشد که [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]]، کتاب حاضر را به آن اختصاص داده است. از دیگر موضوعات متشابه، میتوان به «مقصور»، «ممدود»، «همزه»، «مصادر» و «فعل و افعل» اشاره نمود<ref>مقدمه محقق، ص5</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه نخست، به این نکته اشاره شده است که علاوه بر ابن انباری، بسیاری از لغویون و نحویون مانند فراء، ابوعبید قاسم بن سلام، ابوحاتم سجستانی، مبرد، زجاج، ابن خالویه، ابن جنی و... به دلیل اهمیت موضوع مذکر و مؤنث، به این مهم پرداخته و آثار متعدد مستقلی در زمینه آن، به رشته تحریر درآوردهاند<ref>مقدمه اول، ج1، ص3</ref>. | در مقدمه نخست، به این نکته اشاره شده است که علاوه بر [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]]، بسیاری از لغویون و نحویون مانند فراء، ابوعبید قاسم بن سلام، ابوحاتم سجستانی، مبرد، زجاج، ابن خالویه، ابن جنی و... به دلیل اهمیت موضوع مذکر و مؤنث، به این مهم پرداخته و آثار متعدد مستقلی در زمینه آن، به رشته تحریر درآوردهاند<ref>مقدمه اول، ج1، ص3</ref>. | ||
در مقدمه دوم به این نکته اشاره شده است که ابن انباری سعی نموده تا همواره روح ادبیات در کتابش حاکم بوده و اثر او، صرفا کتاب لغتی خشک و بیروح نباشد ولذا در موارد متعدد، به ذکر یک بیت به عنوان شاهد شعری اکتفا نکرده و ابیات فراوانی را برای یک موضوع، استفاده کرده است. به عنوان مثال، کلمه «هقل» و «هقلة» در شعر اعشی آمده و او سه بیت دیگر از قصیده او، بدان افزوده است. موارد دیگر، عبارتند از: | در مقدمه دوم به این نکته اشاره شده است که [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]] سعی نموده تا همواره روح ادبیات در کتابش حاکم بوده و اثر او، صرفا کتاب لغتی خشک و بیروح نباشد ولذا در موارد متعدد، به ذکر یک بیت به عنوان شاهد شعری اکتفا نکرده و ابیات فراوانی را برای یک موضوع، استفاده کرده است. به عنوان مثال، کلمه «هقل» و «هقلة» در شعر اعشی آمده و او سه بیت دیگر از قصیده او، بدان افزوده است. موارد دیگر، عبارتند از: | ||
# تأنیث «الطریق» در بین ابن رقیات که سه بیت برای آن ذکر شده است. | # تأنیث «الطریق» در بین ابن رقیات که سه بیت برای آن ذکر شده است. | ||
# «الآل» در بیتی از نصیب که سه بیت برای آن ذکر شده است. | # «الآل» در بیتی از نصیب که سه بیت برای آن ذکر شده است. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
# هفت شاهد برای «قلوص» و «البکرة»<ref>همان، ص15- 16</ref>. | # هفت شاهد برای «قلوص» و «البکرة»<ref>همان، ص15- 16</ref>. | ||
مؤلفین و نویسندگانی که پیش از ابن انباری دست به رشته تحریر پیرامون موضوع مذکر و مؤنث زدهاند، غالبا به ذکر حکم کلمه در تذکیر و تأنیث از حیث استعمال آنها پرداختهاند، به عنوان مثال: «العین» مؤنث و «الرأس» مذکر است در یکی از معانی خود. اما ابن انباری روش دیگری را در این مسأله پی گرفته است؛ وی ابتدا به ذکر معانی هر کلمه و استعمالات آن مبادرت نموده و سپس مانند موارد زیر، به تبیین حکم هر استعمال در تذکیر و تأنیث، پرداخته است: | مؤلفین و نویسندگانی که پیش از [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]] دست به رشته تحریر پیرامون موضوع مذکر و مؤنث زدهاند، غالبا به ذکر حکم کلمه در تذکیر و تأنیث از حیث استعمال آنها پرداختهاند، به عنوان مثال: «العین» مؤنث و «الرأس» مذکر است در یکی از معانی خود. اما [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]] روش دیگری را در این مسأله پی گرفته است؛ وی ابتدا به ذکر معانی هر کلمه و استعمالات آن مبادرت نموده و سپس مانند موارد زیر، به تبیین حکم هر استعمال در تذکیر و تأنیث، پرداخته است: | ||
# «العین» بر سیزده وجه؛ | # «العین» بر سیزده وجه؛ | ||
# «العرق» بر پنج وجه؛ | # «العرق» بر پنج وجه؛ | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
# بیان اشتقاق بسیاری از کلمات مانند: «قح»، «الجلف»، «القن»، «تأبط شرا»، «الموسی»، «بنو دبیر»، «الجحیم»، «کافر»<ref>همان، ص16- 19</ref>. | # بیان اشتقاق بسیاری از کلمات مانند: «قح»، «الجلف»، «القن»، «تأبط شرا»، «الموسی»، «بنو دبیر»، «الجحیم»، «کافر»<ref>همان، ص16- 19</ref>. | ||
ویژگی دیگر کتاب، پرداختن ابن انباری به صیغههای مشترک میان مذکر و مؤنث است. دیگر مؤلفین و نحوییونی که به این موضوع پرداختهاند، به امثله محدودی در این باره اکتفا کردهاند، اما ابن انباری، در این زمینه تتبع و تحقیق فراوانی نموده و مثالهای بسیار بیشتری را مطرح کرده است که این امر، نشاندهده وسعت اطلاعات و احاطه کامل او به این موضوع است. امثله او، به بیش از صد مورد میرسد که به منظور آشنایی با این صیغ، به تعدادی از آنها اشاره میشود: «فعول» به معنی مفعول؛ «مِفعال»؛ «مُفَعِّل»؛ «مُفاعِل»؛ «فَیعَل»؛ «فُعَلة»؛ «فَعلة» برای مردان؛ «فُعُلّة» برای مردان؛ «فُعَّال» برای مردان؛ «فاعِلة» برای مردان؛ «تِفعَالة» مانند «تلعابة»؛ «فَعَّالة» مانند «علامة» و...<ref>همان، ص20- 21</ref>. | ویژگی دیگر کتاب، پرداختن [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]] به صیغههای مشترک میان مذکر و مؤنث است. دیگر مؤلفین و نحوییونی که به این موضوع پرداختهاند، به امثله محدودی در این باره اکتفا کردهاند، اما [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]]، در این زمینه تتبع و تحقیق فراوانی نموده و مثالهای بسیار بیشتری را مطرح کرده است که این امر، نشاندهده وسعت اطلاعات و احاطه کامل او به این موضوع است. امثله او، به بیش از صد مورد میرسد که به منظور آشنایی با این صیغ، به تعدادی از آنها اشاره میشود: «فعول» به معنی مفعول؛ «مِفعال»؛ «مُفَعِّل»؛ «مُفاعِل»؛ «فَیعَل»؛ «فُعَلة»؛ «فَعلة» برای مردان؛ «فُعُلّة» برای مردان؛ «فُعَّال» برای مردان؛ «فاعِلة» برای مردان؛ «تِفعَالة» مانند «تلعابة»؛ «فَعَّالة» مانند «علامة» و...<ref>همان، ص20- 21</ref>. | ||
برخی از مسائل نحوی و صرفی که ابن انباری در کتاب به آنها پرداخته است، عبارتند از: غلبه مذکر بر مؤنث؛ غلبه لیالی بر ایام؛ ذو، ذوات و تثنیه و جمع آنها؛ واو و نون جمع مذکر و الف و تاء جمع مؤنث؛ تنزیل غیرعاقل به منزله عاقل؛ ضمیر شأن و شرح مذهب کسایی، فراء و مذهب بصرییون در این زمینه؛ اسماء اشاره برای مذکر و مؤنث و مفرد، مثنی و جمع؛ جمع اسمهایی مانند «حمزة» و «طلحة» با واو و نون نزد کوفیون؛ مرکب مزجی مانند «بعلبک» و وجوه اعراب آن؛ وجوه اعراب در اسامی مانند «صفین» و «قنسرین»؛ مراعات معنی «بعض» و لفظ آن در تذکیر و تأنیث؛ تأنیث فعل با فاعل مؤنث و مذهب کوفیون در این باره؛ مسأله تنازع بین دو فعل؛ تذکیر و تأنیث در اعداد و معدودات آنها و نظر علما بصره و کوفه درباره آنها؛ تسمیه مرد به اسم مؤنث ثلاثی و مذهب بصره و فراء پیرامون آن؛ تسمیه مرد به اسامی بادها و مذهب سیبویه و فراء در این باره؛ جواز تذکیر و تأنیث در حروف الفبا؛ مباحث مربوط به تصغیر و نسبت و...<ref>همان، ص25- 34</ref>. | برخی از مسائل نحوی و صرفی که [[ابن انباری، محمد بن قاسم|ابن انباری]] در کتاب به آنها پرداخته است، عبارتند از: غلبه مذکر بر مؤنث؛ غلبه لیالی بر ایام؛ ذو، ذوات و تثنیه و جمع آنها؛ واو و نون جمع مذکر و الف و تاء جمع مؤنث؛ تنزیل غیرعاقل به منزله عاقل؛ ضمیر شأن و شرح مذهب کسایی، فراء و مذهب بصرییون در این زمینه؛ اسماء اشاره برای مذکر و مؤنث و مفرد، مثنی و جمع؛ جمع اسمهایی مانند «حمزة» و «طلحة» با واو و نون نزد کوفیون؛ مرکب مزجی مانند «بعلبک» و وجوه اعراب آن؛ وجوه اعراب در اسامی مانند «صفین» و «قنسرین»؛ مراعات معنی «بعض» و لفظ آن در تذکیر و تأنیث؛ تأنیث فعل با فاعل مؤنث و مذهب کوفیون در این باره؛ مسأله تنازع بین دو فعل؛ تذکیر و تأنیث در اعداد و معدودات آنها و نظر علما بصره و کوفه درباره آنها؛ تسمیه مرد به اسم مؤنث ثلاثی و مذهب بصره و فراء پیرامون آن؛ تسمیه مرد به اسامی بادها و مذهب سیبویه و فراء در این باره؛ جواز تذکیر و تأنیث در حروف الفبا؛ مباحث مربوط به تصغیر و نسبت و...<ref>همان، ص25- 34</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی نشده1]] | [[رده:مقالات بازبینی نشده1]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 مهرماه 1401]] |
ویرایش