۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'گي' به 'گی') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در باب ششم، به بيان اختلاف مرتبه بدعتها با توجه به احكام خمسه (حرمت، وجوب، استحباب، كراهت و اباحه) در مورد آنها پرداخته شده است. | در باب ششم، به بيان اختلاف مرتبه بدعتها با توجه به احكام خمسه (حرمت، وجوب، استحباب، كراهت و اباحه) در مورد آنها پرداخته شده است. | ||
باب هفتم، به بحث و بررسى درباره اين موضوع اختصاص يافته كه آيا بدعت گذارى تنها در محدوده امور عبادى مذموم است، يا اين كه امور غير عبادى و عادى را نيز دربر | باب هفتم، به بحث و بررسى درباره اين موضوع اختصاص يافته كه آيا بدعت گذارى تنها در محدوده امور عبادى مذموم است، يا اين كه امور غير عبادى و عادى را نيز دربر مىگیرد؟ | ||
باب هشتم، به بيان تفاوت بدعتها با مصالح مرسله و استحسان اختصاص يافته است. | باب هشتم، به بيان تفاوت بدعتها با مصالح مرسله و استحسان اختصاص يافته است. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
يك - ايشان نقش نفاق فكرى و سياسى را كه قرآن و روايات، فراوان از آن سخن گفتهاند و پيش از اين از امام [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] و نيز از شهرستانى درباره تأثير آن مطالب در ايجاد اختلاف نقل شد، ناديده گرفته است. از اين رو همه فرقههاى اسلامى به استثناى يك فرقه را حاصل قرائتهاى حق طلبانه، امّا ناصواب و نادرست دانسته و از اين طريق همه آنان را مشمول رحمت و اجر الهى مىداند. | يك - ايشان نقش نفاق فكرى و سياسى را كه قرآن و روايات، فراوان از آن سخن گفتهاند و پيش از اين از امام [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] و نيز از شهرستانى درباره تأثير آن مطالب در ايجاد اختلاف نقل شد، ناديده گرفته است. از اين رو همه فرقههاى اسلامى به استثناى يك فرقه را حاصل قرائتهاى حق طلبانه، امّا ناصواب و نادرست دانسته و از اين طريق همه آنان را مشمول رحمت و اجر الهى مىداند. | ||
هيچ پژوهشگر بىطرف و آزاد انديشى نمىتواند فرايند كوششهاى زيانبخش منافقان را در قبل و بعد از رحلت پيامبر(ص) ناديده | هيچ پژوهشگر بىطرف و آزاد انديشى نمىتواند فرايند كوششهاى زيانبخش منافقان را در قبل و بعد از رحلت پيامبر(ص) ناديده بگیرد. تعارضهاى برخاسته از جعل و تحريف در روايات نبوى بر كسى پوشيده نيست. آنچه فضاى معرفت صراط مستقيم را به تعبير [[شاطبی، ابراهیم بن موسی|شاطبى]] تيره و تار كرده است، چيزى جز اين گونه تعارضها نيست؛ اما [[شاطبی، ابراهیم بن موسی|شاطبى]] هيچ اشارهاى به علل اين تيرگىها نكرده است. | ||
هر پژوهشگر دينى، به جاى آن كه چشم از واقعيتهاى تاريخ بپوشد و اين همه تعارض غير قابل حل را ناديده | هر پژوهشگر دينى، به جاى آن كه چشم از واقعيتهاى تاريخ بپوشد و اين همه تعارض غير قابل حل را ناديده بگیرد، بايد بر حسب توصيههاى خودِ [[شاطبی، ابراهیم بن موسی|شاطبى]]، به دور از تعصّب، تقليد و توجيه خطاى گذشتگان و با پرهيز از ظنون و گمانهزنىهاى بىاساس، به بيّنات كتاب و سنّت بازگردد و قطعيات دين را زير ابر موهومات پنهان نكند و به تقليد از ديگران كه يقيناً تقليدشان نامشروع يا غير لازم است، با نصوص شريعت مخالت نورزد. | ||
شگفت از [[شاطبی، ابراهیم بن موسی|شاطبى]] و امثال اوست كه در كتاب قطورى كه اساساً درباره ضرورت تمسّك و اعتصام به كتاب، سنّت و پرهيز از بدعت نوشته شده است، حتّى يك سطر درباره حديث ثقلين كه بيش از بيست صحابى آن را نقل كردهاند، نمىنويسد و به هر دليل از بزرگترين بدعتهاى گذشتگان كه همان مخالفت با نصوص است ياد نمىكند؛ امّا درباره حجيت تمسّك به خلفاى راشدين كه روايات آن فقط از طريق عرباض بن ساريه شامى و به واسطه راويان شامى ديگر از پيامبر(ص) نقل شده است، به تفصيل بحث كرده و مضمون حديث را از مسلّمات اصول فقه تلقى مىكند. وى سپس با طرح روايات تفرقه كه از طريق چند صحابه با مضامين متضاد، مضطرب و مبهم نقل شدهاند، بيش از صد صفحه در اين باره بحث مىكند و در آخر به اين نتيجه مىرسد كه چون علائم پيشنهادى در اين روايات، مبهم و ناشناخته است، پس چارهاى جز تلاش و اجتهاد در راه شناخت صراط مستقيم از راه دلايل ظنّى نيست! | شگفت از [[شاطبی، ابراهیم بن موسی|شاطبى]] و امثال اوست كه در كتاب قطورى كه اساساً درباره ضرورت تمسّك و اعتصام به كتاب، سنّت و پرهيز از بدعت نوشته شده است، حتّى يك سطر درباره حديث ثقلين كه بيش از بيست صحابى آن را نقل كردهاند، نمىنويسد و به هر دليل از بزرگترين بدعتهاى گذشتگان كه همان مخالفت با نصوص است ياد نمىكند؛ امّا درباره حجيت تمسّك به خلفاى راشدين كه روايات آن فقط از طريق عرباض بن ساريه شامى و به واسطه راويان شامى ديگر از پيامبر(ص) نقل شده است، به تفصيل بحث كرده و مضمون حديث را از مسلّمات اصول فقه تلقى مىكند. وى سپس با طرح روايات تفرقه كه از طريق چند صحابه با مضامين متضاد، مضطرب و مبهم نقل شدهاند، بيش از صد صفحه در اين باره بحث مىكند و در آخر به اين نتيجه مىرسد كه چون علائم پيشنهادى در اين روايات، مبهم و ناشناخته است، پس چارهاى جز تلاش و اجتهاد در راه شناخت صراط مستقيم از راه دلايل ظنّى نيست! |
ویرایش