رساله نفس: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس'
جز (جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ الرئيس' به 'شيخ الرئيس')
خط ۴۵: خط ۴۵:




كتاب«رساله نفس» كه به نام‌هاى رسالة فى ماهية النفس و سعادتها و شقاوتها فى النشئة الاخرى، رسالة فى النفس للشيخ الرئيس ابى على الحسين بن عبد الله بن سينا اعلى الله درجته، رساله در نفوس، رساله در معرفت و فلسفه مزاياى نفس، رسالة الفصول، النفس الناطقة الانسانية و ماهيت نفس، نيز آمده است، رساله‌اى است فلسفى كه بو على سينا آن را به زبان فارسى، بنا به درخواست علاء الدوله ديلمى، ترجمه كرده است، زيرا اين كتاب، در اصل به زبان عربى و به نام كتاب المعاد، بوده است.
كتاب«رساله نفس» كه به نام‌هاى رسالة فى ماهية النفس و سعادتها و شقاوتها فى النشئة الاخرى، رسالة فى النفس لل[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] ابى على الحسين بن عبد الله بن سينا اعلى الله درجته، رساله در نفوس، رساله در معرفت و فلسفه مزاياى نفس، رسالة الفصول، النفس الناطقة الانسانية و ماهيت نفس، نيز آمده است، رساله‌اى است فلسفى كه بو على سينا آن را به زبان فارسى، بنا به درخواست علاء الدوله ديلمى، ترجمه كرده است، زيرا اين كتاب، در اصل به زبان عربى و به نام كتاب المعاد، بوده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۵: خط ۵۵:




باب اول، در بيان حد نفس و انواع قوايى كه در موجودات وجود دارد، است. شيخ الرئيس، در اين باب، قواى نباتى را از قواى حيوانى و نفس فلكى را از نفس حيوانى، تفكيك نموده و وجه مشترك ميان آنها را طريقى براى شناخت نفس قرار داده است.
باب اول، در بيان حد نفس و انواع قوايى كه در موجودات وجود دارد، است. [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در اين باب، قواى نباتى را از قواى حيوانى و نفس فلكى را از نفس حيوانى، تفكيك نموده و وجه مشترك ميان آنها را طريقى براى شناخت نفس قرار داده است.


باب دوم، در توضيح قواى نفس است. وى، نخست، نفس را به سه گونه نباتى، حيوانى و نفسانى تقسيم نموده كه هر كدام داراى قوايى مى‌باشند؛ مثلا قواى نفس انسانى، عبارتند از: عقل عملى و عقل نظرى.
باب دوم، در توضيح قواى نفس است. وى، نخست، نفس را به سه گونه نباتى، حيوانى و نفسانى تقسيم نموده كه هر كدام داراى قوايى مى‌باشند؛ مثلا قواى نفس انسانى، عبارتند از: عقل عملى و عقل نظرى.
خط ۶۱: خط ۶۱:
باب سوم، در ادراكات نفس است. هر كدام از ادراك حسى و ادراك خيالى، مقدارى از تجرد را دارا هستند، هم‌چنين قوه وهم و قوه عقلى نيز مجرداتى هستند كه به هنگام تصور، به صورت مجرد تصور مى‌كنند.
باب سوم، در ادراكات نفس است. هر كدام از ادراك حسى و ادراك خيالى، مقدارى از تجرد را دارا هستند، هم‌چنين قوه وهم و قوه عقلى نيز مجرداتى هستند كه به هنگام تصور، به صورت مجرد تصور مى‌كنند.


لزوم حضور محسوسات براى ادراك حسى و عدم لزوم حضور متخيلات براى ادراك خيالى، مطلبى است كه شيخ الرئيس، در باب چهارم، بدان پرداخته است و براهين مختلفى را براى اين موضوع بيان نموده است.
لزوم حضور محسوسات براى ادراك حسى و عدم لزوم حضور متخيلات براى ادراك خيالى، مطلبى است كه [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، در باب چهارم، بدان پرداخته است و براهين مختلفى را براى اين موضوع بيان نموده است.


باب پنجم، به اين معنا مى‌پردازد كه تصور معقول و ادراك كلى، نمى‌تواند با آلت جسمانى باشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در ادامه، علت استحاله جسم بودن مدرك كليات را، به صورت قضيه‌اى جداگانه بيان مى‌نمايد.
باب پنجم، به اين معنا مى‌پردازد كه تصور معقول و ادراك كلى، نمى‌تواند با آلت جسمانى باشد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در ادامه، علت استحاله جسم بودن مدرك كليات را، به صورت قضيه‌اى جداگانه بيان مى‌نمايد.
خط ۶۷: خط ۶۷:
باب ششم، به اين مطلب مى‌پردازد كه با توجه به مادى نبودن نفس، چگونه مى‌شود كه جسم مادى از آن منتفع گردد كه اين در واقع مقدمه‌اى مى‌تواند باشد براى استقلال نفس و اينكه چنين موجودى مى‌تواند مستقل از جسم و بدن، به حيات خود ادامه دهد كه در باب هفتم، به طور مفصل بدين مطلب پرداخته شده است.
باب ششم، به اين مطلب مى‌پردازد كه با توجه به مادى نبودن نفس، چگونه مى‌شود كه جسم مادى از آن منتفع گردد كه اين در واقع مقدمه‌اى مى‌تواند باشد براى استقلال نفس و اينكه چنين موجودى مى‌تواند مستقل از جسم و بدن، به حيات خود ادامه دهد كه در باب هفتم، به طور مفصل بدين مطلب پرداخته شده است.


شبهه‌اى كه به مناسبت موضوع اين باب، مطرح گرديده و جواب داده شده است، اين است كه حال كه نفس، موجودى مستقل از بدن است، چگونه وقتى جسم دچار مرضى مى‌شود، در ذهن نيز فراموشى به وجود آمده و از يادگيرى باز مى‌ماند؟ شيخ الرئيس، پاسخ مى‌دهد كه اين، به جهت گرايش دوگانه نفس است كه از سويى گرايش به جسم داشته و از سوى ديگر به ملكوت گرايش دارد و هر موقع يكى از گرايشات، اشتغال بيشترى براى نفس ايجاد كند، ناگزير از جنبه ديگر باز مى‌ماند؛ فراموشى نفس به هنگام بيمارى بدن از همين قبيل است، زيرا مرض، نفس را به خود مشغول مى‌كند و باعث نسيان و فراموشى در آن مى‌گردد.
شبهه‌اى كه به مناسبت موضوع اين باب، مطرح گرديده و جواب داده شده است، اين است كه حال كه نفس، موجودى مستقل از بدن است، چگونه وقتى جسم دچار مرضى مى‌شود، در ذهن نيز فراموشى به وجود آمده و از يادگيرى باز مى‌ماند؟ [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، پاسخ مى‌دهد كه اين، به جهت گرايش دوگانه نفس است كه از سويى گرايش به جسم داشته و از سوى ديگر به ملكوت گرايش دارد و هر موقع يكى از گرايشات، اشتغال بيشترى براى نفس ايجاد كند، ناگزير از جنبه ديگر باز مى‌ماند؛ فراموشى نفس به هنگام بيمارى بدن از همين قبيل است، زيرا مرض، نفس را به خود مشغول مى‌كند و باعث نسيان و فراموشى در آن مى‌گردد.


در باب هشتم، بو على، توضيح مى‌دهد كه حدوث نفس، چگونه به همراه حدوث بدن بوده است و تقدم و تأخرى ميان آن دو نيست. باب نهم، اختصاص به بقاى نفس بعد از مرگ دارد كه برهان لازم بر اين مطلب اقامه شده است.
در باب هشتم، بو على، توضيح مى‌دهد كه حدوث نفس، چگونه به همراه حدوث بدن بوده است و تقدم و تأخرى ميان آن دو نيست. باب نهم، اختصاص به بقاى نفس بعد از مرگ دارد كه برهان لازم بر اين مطلب اقامه شده است.


[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در باب دهم، استحاله تناسخ را مطرح نموده و توضيح داده كه نمى‌شود نفس، از يك بدنى به بدن ديگر منتقل گردد. اينكه تمام قواى نفس، آلت نفس واحدى هستند، مطالب باب يازدهم را به خود اختصاص داده است. اين مطلب، در مقابل نظريه افلاطون است كه هر يك از نفس انسانى، نفس نباتى و نفس حيوانى را متعلق به بخشى از بدن دانسته است، لكن شيخ الرئيس از قول فلاسفه نقل مى‌كند كه نفس مسلط بر بدن، يك جوهر است و قواى نفسانى همه، آلت آن جوهر مى‌باشند.
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در باب دهم، استحاله تناسخ را مطرح نموده و توضيح داده كه نمى‌شود نفس، از يك بدنى به بدن ديگر منتقل گردد. اينكه تمام قواى نفس، آلت نفس واحدى هستند، مطالب باب يازدهم را به خود اختصاص داده است. اين مطلب، در مقابل نظريه افلاطون است كه هر يك از نفس انسانى، نفس نباتى و نفس حيوانى را متعلق به بخشى از بدن دانسته است، لكن [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] از قول فلاسفه نقل مى‌كند كه نفس مسلط بر بدن، يك جوهر است و قواى نفسانى همه، آلت آن جوهر مى‌باشند.


باب دوازدهم، در مورد عقل نظرى است و اينكه فصليت عقل نظرى به چه شكلى مى‌باشد.
باب دوازدهم، در مورد عقل نظرى است و اينكه فصليت عقل نظرى به چه شكلى مى‌باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش