۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
فردوسی تخلص شعری این شاعر بزرگ است که خود نیز در شاهنامه خود را به همان تخلص میخواند. کنیه او به اجماع روایات ابوالقاسم بوده و شبههای در آن نیست<ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص114</ref> | فردوسی تخلص شعری این شاعر بزرگ است که خود نیز در شاهنامه خود را به همان تخلص میخواند. کنیه او به اجماع روایات ابوالقاسم بوده و شبههای در آن نیست.<ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص114</ref> | ||
نام کوچک او در قدیمترین منابع: در عجایب المخلوقات (در اواسط قرن ششم) و در تاریخ گزیده حمدالله مستوفی و در سومین مقدمهی کهن | نام کوچک او در قدیمترین منابع: در [[عجائب المخلوقات|عجایب المخلوقات]] (در اواسط قرن ششم) و در [[تاریخ گزیده]] [[مستوفی، حمدالله|حمدالله مستوفی]] و در سومین مقدمهی کهن شاهنامه، حسن ذکر شده است.<ref>ر.ک: ریاحی، محمدامین، ص64</ref> گرچه در برخی از منابع نیز احمد و منصور نامیده شده است<ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص114</ref> که از اعتبار کمتری برخوردار است. | ||
اسم پدرش در برخی روایات علی و در بعضی اسحاق بن شرفشاه و در برخی دیگر احمد بن فرخ ضبط شده است.<ref>ر.ک: همان، ص114</ref> | اسم پدرش در برخی روایات علی و در بعضی اسحاق بن شرفشاه و در برخی دیگر احمد بن فرخ ضبط شده است.<ref>ر.ک: همان، ص114</ref> | ||
شاعر بزرگ در روستای پاژ چشم به جهان گشود. پاژ را در متون قدیم به صورت «باز» مینوشتند، بعدها به صورت معرب آن فاز درآمد. نظامی عروضی که قدیمترین واقعه نویس زندگی فردوسی است و صدسالی بعد از او خاک پاکش را زیارت کرده میگوید: «استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود، از دیهی که آن دیه را باز خوانند. و از ناحیت طبران است . بزرگ دیهی است، و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن دیه شوکتی تمام داشت، چنانکه به دخل آن ضیاع از امثال خود بینیاز بود....»<ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص 115</ref><ref>ر.ک: ریاحی، محمدامین، ص68</ref> | شاعر بزرگ در روستای پاژ چشم به جهان گشود. پاژ را در متون قدیم به صورت «باز» مینوشتند، بعدها به صورت معرب آن فاز درآمد. نظامی عروضی که قدیمترین واقعه نویس زندگی فردوسی است و صدسالی بعد از او خاک پاکش را زیارت کرده میگوید: «استاد ابوالقاسم فردوسی از دهاقین طوس بود، از دیهی که آن دیه را باز خوانند. و از ناحیت طبران است . بزرگ دیهی است، و از وی هزار مرد بیرون آید. فردوسی در آن دیه شوکتی تمام داشت، چنانکه به دخل آن ضیاع از امثال خود بینیاز بود....».<ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص 115</ref><ref>ر.ک: ریاحی، محمدامین، ص68</ref> | ||
روستای پاژ در دو فرسنگی شرق طابران (طوس) و 15 کیلومتری شمال شهر مشهد مرکز دهستان تبادکان است و در پانصدمتری آن تپهگونهایست که مردم محل آن را «قلعه کهنهی پاژ» میخوانند.<ref>ر.ک: همان، ص68</ref> | روستای پاژ در دو فرسنگی شرق طابران (طوس) و 15 کیلومتری شمال شهر مشهد مرکز دهستان تبادکان است و در پانصدمتری آن تپهگونهایست که مردم محل آن را «قلعه کهنهی پاژ» میخوانند.<ref>ر.ک: همان، ص68</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
درباره زمان تولد فردوسی هیچ روایتی در دست نیست و فقط از روی سن او در موقع ختم شاهنامه به حساب میشود سال تولد او را به دست آورد و آن اشارهای است که شاعر به تقارن 58 سالگی خویش با جلوس سلطان محمود غزنوی دارد، یعنی سال 387. در این صورت تردیدی نمیماند که شاعر باید در 329ق به دنیا آمده باشد که همان سال وفات رودکی است.<ref>ر.ک: زرین کوب، عبدالحسین، ص70</ref> <ref>ر.ک: ریاحی، محمدامین، ص67</ref> | درباره زمان تولد فردوسی هیچ روایتی در دست نیست و فقط از روی سن او در موقع ختم شاهنامه به حساب میشود سال تولد او را به دست آورد و آن اشارهای است که شاعر به تقارن 58 سالگی خویش با جلوس سلطان محمود غزنوی دارد، یعنی سال 387. در این صورت تردیدی نمیماند که شاعر باید در 329ق به دنیا آمده باشد که همان سال وفات رودکی است.<ref>ر.ک: زرین کوب، عبدالحسین، ص70</ref> <ref>ر.ک: ریاحی، محمدامین، ص67</ref> | ||
فردوسی دهقان و دهقانزاده بود و عایدات کافی داشته و به قول نظامی عروضی «در آن دیه شوکتی تمام داشت چنانکه بدخل آن ضیاع از امثال خود بینیاز بود» و خود فردوسی نیز به رفاه حال خود در جوانی اشاره میکند و هم به فقر و تنگدستی که بعدها دچار آن شده بود<ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص116</ref> | فردوسی دهقان و دهقانزاده بود و عایدات کافی داشته و به قول نظامی عروضی «در آن دیه شوکتی تمام داشت چنانکه بدخل آن ضیاع از امثال خود بینیاز بود» و خود فردوسی نیز به رفاه حال خود در جوانی اشاره میکند و هم به فقر و تنگدستی که بعدها دچار آن شده بود.<ref>ر.ک: هزاره فردوسی، ص116</ref> | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == |
ویرایش