۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صحيح بخارى' به 'صحيح بخارى') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلدون' به 'ابن خلدون') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
ويژگى اين گروه آن بود كه به بحث و جستجو در موضوعات غُلات باطنى و كتب صوفيه و رسائل اخوان الصفا مىپرداختند و اندكاندك بر عده و نيرويشان افزوده مىگشت. پس از وقوع حوادثى، مركز تجمع اين گروه به دو شهر المريه و خله انتقال يافت و فرماندهى آنان در شهر اول به ابن عريف و در دومى به ابن برجان رسيد. ابن عريف پيرو مكتب عرفانى ابن مسره بود و آرا و عقايد ابن برجان كه شاگرد ابن عريف بود نيز از طريق او به ابن مسره مىرسيد. | ويژگى اين گروه آن بود كه به بحث و جستجو در موضوعات غُلات باطنى و كتب صوفيه و رسائل اخوان الصفا مىپرداختند و اندكاندك بر عده و نيرويشان افزوده مىگشت. پس از وقوع حوادثى، مركز تجمع اين گروه به دو شهر المريه و خله انتقال يافت و فرماندهى آنان در شهر اول به ابن عريف و در دومى به ابن برجان رسيد. ابن عريف پيرو مكتب عرفانى ابن مسره بود و آرا و عقايد ابن برجان كه شاگرد ابن عريف بود نيز از طريق او به ابن مسره مىرسيد. | ||
ابن خلدون ضمن بيان مكتبهاى تصوف، ابن برجان را از لحاظ نظرى جزء اصحاب تجلى و مظاهر و اسماء قرار داده و بهطور خلاصه به شرح اهم اصول عقايد اين مكتب پرداخته است. وى رأى اصحاب تجلى را - كه در اصل به ابن عربى تعلق دارد - بهعنوان رأيى غريب وصف كرده است. بااينحال، مقام بلند عرفانى و پيشگويىهايى كه از او نقل شده، موجب آن گرديده كه برخى او را در رديف اولياء الله بشمار آورده، صاحب كراماتش بخوانند. از جمله كرامتهاى منسوب به او پيشگويى فتح بيتالمقدس است كه در 583ق به دست صلاحالدين ايوبى صورت گرفت. | [[ابن خلدون]] ضمن بيان مكتبهاى تصوف، ابن برجان را از لحاظ نظرى جزء اصحاب تجلى و مظاهر و اسماء قرار داده و بهطور خلاصه به شرح اهم اصول عقايد اين مكتب پرداخته است. وى رأى اصحاب تجلى را - كه در اصل به ابن عربى تعلق دارد - بهعنوان رأيى غريب وصف كرده است. بااينحال، مقام بلند عرفانى و پيشگويىهايى كه از او نقل شده، موجب آن گرديده كه برخى او را در رديف اولياء الله بشمار آورده، صاحب كراماتش بخوانند. از جمله كرامتهاى منسوب به او پيشگويى فتح بيتالمقدس است كه در 583ق به دست صلاحالدين ايوبى صورت گرفت. | ||
سرانجام پيشوايى و نفوذ فراوان ابن برجان در ميان مردم، حاسدان را بر آن داشت تا توطئهاى براى قتل او برانگيزند و بر كفر او شهادت دهند، اما اين توطئه ناموفق ماند. ديگر بار به سلطان چنين رسانيدند كه در نزديك به 130 شهر به نام ابن برجان خطبه خوانده مىشود. ازهمينرو على بن يوسف بن تاشفين (د537ق) از بيم آنكه مبادا وى نيز مانند ابن تومرت (د524ق) قيام كند، او را به مراكش احضار كرد. به گفته آسين پالاسيوس، على بن يوسف در نظر داشت تمام صوفيان را به قتل برساند كه دو تن از ايشان به الغرب (واقع در پرتغال امروزى) گريختند و دو تن ديگر از جمله ابن برجان، به مراكش رفتند. در آنجا در مجلس مناظرهاى كه تشكيل يافت، دشمنانش او را به بدعتگذارى متهم كردند و وى به زندان افكنده شد و پس از مدت كوتاهى بيمار گرديد و درگذشت. | سرانجام پيشوايى و نفوذ فراوان ابن برجان در ميان مردم، حاسدان را بر آن داشت تا توطئهاى براى قتل او برانگيزند و بر كفر او شهادت دهند، اما اين توطئه ناموفق ماند. ديگر بار به سلطان چنين رسانيدند كه در نزديك به 130 شهر به نام ابن برجان خطبه خوانده مىشود. ازهمينرو على بن يوسف بن تاشفين (د537ق) از بيم آنكه مبادا وى نيز مانند ابن تومرت (د524ق) قيام كند، او را به مراكش احضار كرد. به گفته آسين پالاسيوس، على بن يوسف در نظر داشت تمام صوفيان را به قتل برساند كه دو تن از ايشان به الغرب (واقع در پرتغال امروزى) گريختند و دو تن ديگر از جمله ابن برجان، به مراكش رفتند. در آنجا در مجلس مناظرهاى كه تشكيل يافت، دشمنانش او را به بدعتگذارى متهم كردند و وى به زندان افكنده شد و پس از مدت كوتاهى بيمار گرديد و درگذشت. |
ویرایش