إتقان المقال في أحوال الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR36187J1.jpg | عنوان =إتقان المقال في أحوال الرجال | عنو...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}
}}


'''إتقان المقال في أحوال الرجال'''، عنوان کتابی است 1 جلدی به زبان عربی از محمد طه نجفی در علم رجال. نویسنده این کتاب به شدتِ احتیاجِ فقه به رجال معتقد است و در این کتاب به بررسی ثقات و حسان و ضعفای راویان می‌پردازد.
'''إتقان المقال في أحوال الرجال'''، عنوان کتابی است 1 جلدی به زبان عربی از [[طه، محمد|محمد طه نجفی]] در علم رجال. نویسنده این کتاب به شدتِ احتیاجِ فقه به رجال معتقد است و در این کتاب به بررسی ثقات و حسان و ضعفای راویان می‌پردازد.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۴: خط ۳۴:
==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در مقدمه کتاب پس از حمد الهی و درود بر پیامبر اکرم(ص) و خاندان و اصحاب ایشان می‌نویسد: و بعد فيقول الأقل المسرف الراجي من ربه العفو عما اقترف «محمد طه» بن مهدي بن محمدرضا بن محمد بن نجف... : مرتبه فقه در میان علوم، واضح و معلوم است و کمال تعلق و تمام توقف این علم بر علم رجال نیز واضح است. لذا ما لازم دیدیم همّتمان را صرف در آن کنیم و به شأن حاملین آن اعتنا نماییم؛ هرچند که علم در این دوران‌ به پس پرده غیبت رفته است و حامیان آن کم شده‌اند در حدی که رسیدن به اندکی از آن، امری عجیب به نظر می‌آید تا جایی که علم رجال در این زمان اصلا به حساب نمی‌آید، بلکه طعنه‌های بسیاری به احتیاج به این علم می‌زنند و توقف فقه بر آن را ممنوع می‌دانند.
نویسنده در مقدمه کتاب پس از حمد الهی و درود بر پیامبر اکرم(ص) و خاندان و اصحاب ایشان می‌نویسد: و بعد فيقول الأقل المسرف الراجي من ربه العفو عما اقترف «محمد طه» بن مهدي بن محمدرضا بن محمد بن نجف... : مرتبه فقه در میان علوم، واضح و معلوم است و کمال تعلق و تمام توقف این علم بر علم رجال نیز واضح است. لذا ما لازم دیدیم همّتمان را صرف در آن کنیم و به شأن حاملین آن اعتنا نماییم؛ هرچند که علم در این دوران‌ به پس پرده غیبت رفته است و حامیان آن کم شده‌اند در حدی که رسیدن به اندکی از آن، امری عجیب به نظر می‌آید تا جایی که علم رجال در این زمان اصلا به حساب نمی‌آید، بلکه طعنه‌های بسیاری به احتیاج به این علم می‌زنند و توقف فقه بر آن را ممنوع می‌دانند.
اگر مقصود این افراد از عدم توقف فقه بر رجال، این است که تمام فقه، متوقف بر این علم نیست، پاسخش آن است که سایر علوم نیز این‌گونه‌اند؛ یعنی فقه بتمامه بر آنها متوقف نیست؛ مانند اجماعیات محصله که نیازی به اصول در آنها نیست، بلکه نیاز به علم دیگری هم ندارند و اگر مقصودشان آن است که هیچ چیزی از فقه بر رجال متوقف نیست، فساد آن بنا بر حجیت شرعی یا عقلی خبر واحد روشن است. حتی اگر خبر واحد را هم حجت ندانیم، شکی در این نیست که آموختن این علم و خبره شدن در آن، گاهی قرائنی به دست ما می‌دهد که از آن می‌توانیم بر دخول حکم در حیّز متیقن، یاری جوییم. اگر مراد آنها عدم توقف فقه بر رجال در غالب موارد است، جواب آن است که بر فرض اینکه این حرف را بپذیریم، این سخن خود در حقیقت قبول احتیاج فقه و توقف آن بر رجال است؛ چه، تعارضات بسیاری وجود دارد که بیان رفع آن و اطمینان در ترجیح برای دفع آن، متوقف بر این علم است.
اگر مقصود این افراد از عدم توقف فقه بر رجال، این است که تمام فقه، متوقف بر این علم نیست، پاسخش آن است که سایر علوم نیز این‌گونه‌اند؛ یعنی فقه بتمامه بر آنها متوقف نیست؛ مانند اجماعیات محصله که نیازی به اصول در آنها نیست، بلکه نیاز به علم دیگری هم ندارند و اگر مقصودشان آن است که هیچ چیزی از فقه بر رجال متوقف نیست، فساد آن بنا بر حجیت شرعی یا عقلی خبر واحد روشن است. حتی اگر خبر واحد را هم حجت ندانیم، شکی در این نیست که آموختن این علم و خبره شدن در آن، گاهی قرائنی به دست ما می‌دهد که از آن می‌توانیم بر دخول حکم در حیّز متیقن، یاری جوییم. اگر مراد آنها عدم توقف فقه بر رجال در غالب موارد است، جواب آن است که بر فرض اینکه این حرف را بپذیریم، این سخن خود در حقیقت قبول احتیاج فقه و توقف آن بر رجال است؛ چه، تعارضات بسیاری وجود دارد که بیان رفع آن و اطمینان در ترجیح برای دفع آن، متوقف بر این علم است.
علاوه بر این بسیاری از روایات سالم از معارض هم به دلیل اینکه تصور شده ضعیف و سقیم هستند، از آنها اعراض شده است؛ درحالی‌که این روایات قوی و صحیح هستند و اطلاع بر این موارد به دست نمی‌آید مگر با مهارت در این فن؛ چنان‌که طریقه علمای مجتهدین ما و خوبان سابق ما بر این امر بوده است. به جان خودم سوگند که آموزش این علم سزاوارتر است از صرف عمر در تطویل بسیاری از مباحث غریب در اصول که عاری از فایده و در حقیقت، درازگویی هستند<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص2-3</ref>.
علاوه بر این بسیاری از روایات سالم از معارض هم به دلیل اینکه تصور شده ضعیف و سقیم هستند، از آنها اعراض شده است؛ درحالی‌که این روایات قوی و صحیح هستند و اطلاع بر این موارد به دست نمی‌آید مگر با مهارت در این فن؛ چنان‌که طریقه علمای مجتهدین ما و خوبان سابق ما بر این امر بوده است. به جان خودم سوگند که آموزش این علم سزاوارتر است از صرف عمر در تطویل بسیاری از مباحث غریب در اصول که عاری از فایده و در حقیقت، درازگویی هستند<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص2-3</ref>.


خط ۴۰: خط ۴۲:


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
اصطلاحاتی که در این کتاب برای کتاب‌های اهل فن و نام‌های آنان و نام‌های حجج الهی(ع) وجود دارد و نویسنده در مقدمه به آن اشاره کرده، عبارت است از: نجاشی: جش؛ کشی: کش؛ رجال شیخ: جخ؛ فهرست شیخ: ست؛ علامه در خلاصه: صه؛ ابن طاوس: طس؛ شهید ثانی: شه؛ برقی: قی؛ نهج المقال فاضل استرآبادی: هج؛ تلخيص فاضل استرآبادی که به وسیط معروف است: با ص‌و گاهی با حرف ط نمایش داده شده است؛ نقد الرجال سید فاضل تفرشی: قد؛ برای دو کتاب پیش‌گفته: هما (یعنی استرآبادی و تفرشی)؛ برای فاضل بن شاذان: فش؛ محمد ذهبی: هب؛ هنگامی که در عبارت کلمه ناقدین آمده، منظور از آن استرآبادی و تفرشی و وقتی کلمه ناقد به‌صورت مفرد به‌کار برده شده، تفرشی منظور است؛ ابن شهر آشوب: ب؛ شیخ طوسی، رجالش را بر اصحاب نبی(ص) و ائمه(ع) مرتب کرده و بابی را به کسانی که از آنان روایت نکرده - هرچند معاصرش بوده باشند - اختصاص داده است و رمزگذاری او برای کسانی که از اصحاب پیامبر(ص) روایت کرده‌اند، حرف ل است و برای کسانی که از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده‌اند، حرف ی و برای راویان از امام حسن(ع)، حرف ن و برای راویان از امام حسین(ع)، حرف سین و برای راویان از امام سجاد(ع)، ین و برای راویان از امام باقر(ع)، قر و برای راویان از امام صادق(ع)، ق و برای راویان از امام کاظم(ع)، ظم و برای راویان از امام رضا(ع)، ضا و برای راویان از امام جواد(ع)، ج و برای راویان از امام هادی(ع)، دی و برای راویان از امام عسکری(ع)، کر، است و برای کسانی که از آنان روایت نکرده، رمز لم را به‌کار برده است<ref>ر.ک: همان، ص3-4</ref>.
اصطلاحاتی که در این کتاب برای کتاب‌های اهل فن و نام‌های آنان و نام‌های حجج الهی(ع) وجود دارد و نویسنده در مقدمه به آن اشاره کرده، عبارت است از: نجاشی: جش؛ کشی: کش؛ رجال شیخ: جخ؛ فهرست شیخ: ست؛ علامه در خلاصه: صه؛ ابن طاوس: طس؛ شهید ثانی: شه؛ برقی: قی؛ نهج المقال فاضل استرآبادی: هج؛ تلخيص فاضل استرآبادی که به وسیط معروف است: با ص‌و گاهی با حرف ط نمایش داده شده است؛ نقد الرجال سید فاضل تفرشی: قد؛ برای دو کتاب پیش‌گفته: هما (یعنی استرآبادی و تفرشی)؛ برای فاضل بن شاذان: فش؛ محمد ذهبی: هب؛ هنگامی که در عبارت کلمه ناقدین آمده، منظور از آن استرآبادی و تفرشی و وقتی کلمه ناقد به‌صورت مفرد به‌کار برده شده، تفرشی منظور است؛ ابن شهر آشوب: ب؛ شیخ طوسی، رجالش را بر اصحاب نبی(ص) و ائمه(ع) مرتب کرده و بابی را به کسانی که از آنان روایت نکرده - هرچند معاصرش بوده باشند - اختصاص داده است و رمزگذاری او برای کسانی که از اصحاب پیامبر(ص) روایت کرده‌اند، حرف ل است و برای کسانی که از امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده‌اند، حرف ی و برای راویان از امام حسن(ع)، حرف ن و برای راویان از امام حسین(ع)، حرف سین و برای راویان از [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]]، ین و برای راویان از امام باقر(ع)، قر و برای راویان از [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]]، ق و برای راویان از امام کاظم(ع)، ظم و برای راویان از [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]]، ضا و برای راویان از امام جواد(ع)، ج و برای راویان از امام هادی(ع)، دی و برای راویان از [[امام حسن عسکری علیه‌السلام|امام عسکری(ع)]]، کر، است و برای کسانی که از آنان روایت نکرده، رمز لم را به‌کار برده است<ref>ر.ک: همان، ص3-4</ref>.


در پایان کتاب خاطرنشان شده که رمز «د» اشاره به رجال ابن داود دارد و ذکر آن در مقدمه کتاب فراموش شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص398</ref>.
در پایان کتاب خاطرنشان شده که رمز «د» اشاره به رجال ابن داود دارد و ذکر آن در مقدمه کتاب فراموش شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص398</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش