۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مقدمه<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=7&viewType=html ر.ک: مقدمه، ص7]</ref> | مقدمه<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=7&viewType=html ر.ک: مقدمه، ص7]</ref> | ||
مؤلف، در مقدمه متذكر چند نكته شده است؛ از آن جمله علت پرداختن به این موضوع مىباشد. او موضوعات احيا را در این مقدمه به چهار دسته تقسيم مىكند كه عبارتند از: 1- موضوع اراضى موات و آنچه به تقسيمات آن تعلق دارد. 2- موضوع مواد معدنى و آنچه كه به تملك آن مربوط است. 3- موضوع آبهاى خاصه و عامه و آنچه به حكم احراز و استخراج آن مرتبط مىگردد و اشاره به احاديثى كه به شركت در حفر چنين چاههایى توصيه مىكنند. 4- منافع عامه مثل راهها، پلها، معبدها و... لكن ايشان بحث را بر روى همان موضوع اول برده و فقط در مورد اراضى موات بحث مىكنند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=9&viewType=html ر.ک: همان، ص9]</ref>. وى در ادامه موضوع ابواب کتاب را مشخص كرده، مىگوید: در باب تمهيدى کتاب<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=13&viewType=html ر.ک: همان، ص13]</ref>، اشارهاى خواهيم داشت به اهمیت زمین و ملكيت و حيازت آن تا با تبيين آن به مباحث پيرامونيش در ابواب بعدى بپردازيم. ايشان سبک تحقيق خود را استدلالى و مقارن معرفى مىكند و مىگوید: در کتاب نگاهى خواهيم داشت به آراى مكاتب مشهور فقهى از امامیه، زيديه، احناف، مالكيه، شافعيه، حنابله و ظاهريه. وى دشوارى كار خود را در این مىداند كه خيلى از این مكاتب فقهى به جزئيات مسئله هيچ اشارهاى نكردهاند و این باعث سختى تحقيق و پژوهش گرديده است. | مؤلف، در مقدمه متذكر چند نكته شده است؛ از آن جمله علت پرداختن به این موضوع مىباشد. او موضوعات احيا را در این مقدمه به چهار دسته تقسيم مىكند كه عبارتند از: 1- موضوع اراضى موات و آنچه به تقسيمات آن تعلق دارد. 2- موضوع مواد معدنى و آنچه كه به تملك آن مربوط است. 3- موضوع آبهاى خاصه و عامه و آنچه به حكم احراز و استخراج آن مرتبط مىگردد و اشاره به احاديثى كه به شركت در حفر چنين چاههایى توصيه مىكنند. 4- منافع عامه مثل راهها، پلها، معبدها و... لكن ايشان بحث را بر روى همان موضوع اول برده و فقط در مورد اراضى موات بحث مىكنند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=9&viewType=html ر.ک: همان، ص9]</ref>. وى در ادامه موضوع ابواب کتاب را مشخص كرده، مىگوید: در باب تمهيدى کتاب<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=13&viewType=html ر.ک: همان، ص13]</ref>، اشارهاى خواهيم داشت به اهمیت زمین و ملكيت و حيازت آن تا با تبيين آن به مباحث پيرامونيش در ابواب بعدى بپردازيم. ايشان سبک تحقيق خود را استدلالى و مقارن معرفى مىكند و مىگوید: در کتاب نگاهى خواهيم داشت به آراى مكاتب مشهور فقهى از امامیه، زيديه، احناف، مالكيه، شافعيه، حنابله و ظاهريه<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=11&viewType=html ر.ک: همان، ص11]</ref>. وى دشوارى كار خود را در این مىداند كه خيلى از این مكاتب فقهى به جزئيات مسئله هيچ اشارهاى نكردهاند و این باعث سختى تحقيق و پژوهش گرديده است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=11&viewType=html ر.ک: همان]</ref>. | ||
زمین و اهمیت فقهى و اقتصادى آن | زمین و اهمیت فقهى و اقتصادى آن<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=13&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص13]</ref> | ||
مؤلف، در مقدمه به جايگاه زمین پرداخته و همین باب را هم در سه فصل به گفتوگو گذاشته است. در اولین فصل این باب مدلولات اصطلاحى كلمه ارض را از ديد اهل لغت، قرآن، سنت، فقه و نظريه خود بررسى كرده است. او به لحاظ لغوى ارض را اسم جنس مىداند كه دلالت بر تأنيث مىكند. جمعهایى قياسى و غير قياسى برای كلمه ارض بيان شده، مثل ارضون، اروض، آراض و... | مؤلف، در مقدمه به جايگاه زمین پرداخته و همین باب را هم در سه فصل به گفتوگو گذاشته است. در اولین فصل این باب مدلولات اصطلاحى كلمه ارض را از ديد اهل لغت، قرآن، سنت، فقه و نظريه خود بررسى كرده است. او به لحاظ لغوى ارض را اسم جنس مىداند كه دلالت بر تأنيث مىكند. جمعهایى قياسى و غير قياسى برای كلمه ارض بيان شده، مثل ارضون، اروض، آراض و...<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=75&viewType=html ر.ک: همان، ص75]</ref> | ||
در قرآن كريم، بيش از چهار صد مورد، كلمه ارض تكرار شده است كه در چهار موضع كاربرد داشته است: 1- سيارهاى كه انسان بر روى آن زندگى مىكند، مثل آيه 4 سوره سجده: '''«الله الذى خلق السماوات و الارض و ما بينهما في سته أيام»'''. 2- قسمتى از زمین يا جهتى خاص از روى زمین مثل آيه 34 سوره لقمان: '''«و ما تدرى نفس بأى ارض تموت»'''. 3- مطلق سطح، اعم از سطح این كره خاک ى يا سطح بهشت يا هر جاى ديگرى مثل آيه 74 سوره زمر: '''«و قالوا الحمد لله الذى صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبوأ من الجنه حيث نشاء»'''. 4- لايه روئين زمین كه در آن گياهان مىرویند و به خاک معروف است، مانند آيه 27 سوره احزاب: '''«وارئكم ارضهم و ديارهم و أموالهم و ارضا لم تطؤها»'''. | در قرآن كريم، بيش از چهار صد مورد، كلمه ارض تكرار شده است كه در چهار موضع كاربرد داشته است: 1- سيارهاى كه انسان بر روى آن زندگى مىكند، مثل آيه 4 سوره سجده: '''«الله الذى خلق السماوات و الارض و ما بينهما في سته أيام»'''. 2- قسمتى از زمین يا جهتى خاص از روى زمین مثل آيه 34 سوره لقمان: '''«و ما تدرى نفس بأى ارض تموت»'''. 3- مطلق سطح، اعم از سطح این كره خاک ى يا سطح بهشت يا هر جاى ديگرى مثل آيه 74 سوره زمر: '''«و قالوا الحمد لله الذى صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبوأ من الجنه حيث نشاء»'''. 4- لايه روئين زمین كه در آن گياهان مىرویند و به خاک معروف است، مانند آيه 27 سوره احزاب: '''«وارئكم ارضهم و ديارهم و أموالهم و ارضا لم تطؤها»'''.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=17&viewType=html ر.ک: همان، ص17]</ref> | ||
در سنت نيز بيشترين كاربرد این كلمه در همین معنى چهارم؛ يعنى پوسته زمین مىباشد كه در روى آن زراعت و بنا و... انجام مىشود؛ برای مثال رواياتى داريم كه از محضر امام(ع) سؤال شده شخصى زمینى را از فلان كس خريدارى كرده، اندازهاش هم فلان مقدار است، آيا آنچه از درخت و غيره در آن زمین است نيز مال خريدار مىشود يا نه؟ حضرت در جواب مىفرمايند: اگر زمین را خريده پس هر چه روى زمین است از آن خريدار خواهد بود، لكن از روايت ديگر استفاده مىشود كه آنچه روى زمین قرار گرفته، مانند آنچه ذكر شد از آن خريدار يا هر مالك ديگر است، اما آنچه در درون زمین قرار دارد، مانند معادن، گنج و امثالها حكمش جدا خواهد بود. در كلمات فقها نيز همین معنا به چشم مىخورد كه طبيعى هم هست، زيرا آنچه در فقه آمده برگرفته از متن روايات مىباشد. لكن فقهاى اهل سنت از حنفيه، شافعيه، حنابله و بعضى از امامیه آنچه را داخل زمین است نيز مشمول كلمه ارض و متعلق به مالكش مىدانند. | در سنت نيز بيشترين كاربرد این كلمه در همین معنى چهارم؛ يعنى پوسته زمین مىباشد كه در روى آن زراعت و بنا و... انجام مىشود؛ برای مثال رواياتى داريم كه از محضر امام(ع) سؤال شده شخصى زمینى را از فلان كس خريدارى كرده، اندازهاش هم فلان مقدار است، آيا آنچه از درخت و غيره در آن زمین است نيز مال خريدار مىشود يا نه؟ حضرت در جواب مىفرمايند: اگر زمین را خريده پس هر چه روى زمین است از آن خريدار خواهد بود، لكن از روايت ديگر استفاده مىشود كه آنچه روى زمین قرار گرفته، مانند آنچه ذكر شد از آن خريدار يا هر مالك ديگر است، اما آنچه در درون زمین قرار دارد، مانند معادن، گنج و امثالها حكمش جدا خواهد بود. در كلمات فقها نيز همین معنا به چشم مىخورد كه طبيعى هم هست، زيرا آنچه در فقه آمده برگرفته از متن روايات مىباشد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/17/%D8%A5%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B1%D8%A7%D8%B6%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%AA?pageNumber=18&viewType=html ر.ک: همان، ص18]</ref>. لكن فقهاى اهل سنت از حنفيه، شافعيه، حنابله و بعضى از امامیه آنچه را داخل زمین است نيز مشمول كلمه ارض و متعلق به مالكش مىدانند. | ||
مؤلف، در آخر نظر خود را بيان مىكند كه موافق گروه اول بوده و فقط ظواهر زمین و آنچه روى زمین قرار دارد را متعلق به مالك دانسته و حساب معدن و گنج را جدا مىنمايد. | مؤلف، در آخر نظر خود را بيان مىكند كه موافق گروه اول بوده و فقط ظواهر زمین و آنچه روى زمین قرار دارد را متعلق به مالك دانسته و حساب معدن و گنج را جدا مىنمايد. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
[[رده:مباحث خاص فقه]] | [[رده:مباحث خاص فقه]] | ||
[[رده:معاملات]] | [[رده:معاملات]] | ||
<references /> |
ویرایش