۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خليفات، مروان' به 'خلیفات، مروان') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| شابک =978-964-540-531-9 | | شابک =978-964-540-531-9 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =37159 | ||
| کتابخوان همراه نور =37159 | | کتابخوان همراه نور =37159 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
نویسنده در مقدمه کتاب، به موج گسترده تبلیغی سلفیان اشاره میکند که سبب شده است انسانهای دور از امکانات معرفتی، فریب این دعوت دروغین را بخورند و سپس تبدیل به تروریست با ادله شرعی شوند. | نویسنده در مقدمه کتاب، به موج گسترده تبلیغی سلفیان اشاره میکند که سبب شده است انسانهای دور از امکانات معرفتی، فریب این دعوت دروغین را بخورند و سپس تبدیل به تروریست با ادله شرعی شوند. | ||
نگارنده بازگشت به اسلام عاری از فرهنگ خشونت و ترور را یک امر مهم قلمداد میکند؛ ازاینرو لازم میداند که با ابزار علمی و تبلیغی به مغالطات سلفیان پاسخ داده شود. او کتاب خود را کوششی در همین راستا میداند. سؤال محوری کتاب حاضر او این است: ادله روایی که سلفیه در ترویج تفکرات خود از آن بهره میبرند، کدام است؟ چه نقدهای علمی به این ادله وارد است؟<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص9</ref>. | نگارنده بازگشت به اسلام عاری از فرهنگ خشونت و ترور را یک امر مهم قلمداد میکند؛ ازاینرو لازم میداند که با ابزار علمی و تبلیغی به مغالطات سلفیان پاسخ داده شود. او کتاب خود را کوششی در همین راستا میداند. سؤال محوری کتاب حاضر او این است: ادله روایی که سلفیه در ترویج تفکرات خود از آن بهره میبرند، کدام است؟ چه نقدهای علمی به این ادله وارد است؟<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=9&viewType=html ر.ک: مقدمه کتاب، ص9]</ref>. | ||
===مدخل=== | ===مدخل=== | ||
مدخل کتاب، دارای دو محور است: معنای سلفیت و نگاهی کوتاه به تاریخ و آراء. | مدخل کتاب، دارای دو محور است: معنای سلفیت و نگاهی کوتاه به تاریخ و آراء. | ||
او با استناد به کتب لغوی، سلف را در لغت، دال بر تقدم و سبق (از همین جهت متقدمین و امت گذشته را سلف میخوانند) میداند. وی در قسمت معنای اصطلاحی واژه مزبور، به این نتیجه میرسد که سلفیه روشی است در فهم اسلام از طریق تبعیت از فهم صحابه و تابعین و سلف صالح<ref>ر.ک: مدخل، ص12</ref>. | او با استناد به کتب لغوی، سلف را در لغت، دال بر تقدم و سبق (از همین جهت متقدمین و امت گذشته را سلف میخوانند) میداند. وی در قسمت معنای اصطلاحی واژه مزبور، به این نتیجه میرسد که سلفیه روشی است در فهم اسلام از طریق تبعیت از فهم صحابه و تابعین و سلف صالح<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=12&viewType=html ر.ک: مدخل، ص12]</ref>. | ||
نویسنده ریشه سلفیه را مکتب امام احمد بن حنبل میداند که پس از عصر وی ابن تیمیه به این روش سلفی، بیشتر دامن زد. شاگردان وی، آراء و افکار او را گسترش دادند، تااینکه در قرون اخیر، محمد بن عبدالوهاب دوباره آن را احیا نمود که امروزه به این نحله، وهابیت گفته میشود. این اسم را اولین مرتبه، برادر محمد بن عبدالوهاب، درباره او و طرفدارانش به کار برد<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. | نویسنده ریشه سلفیه را مکتب امام احمد بن حنبل میداند که پس از عصر وی ابن تیمیه به این روش سلفی، بیشتر دامن زد. شاگردان وی، آراء و افکار او را گسترش دادند، تااینکه در قرون اخیر، محمد بن عبدالوهاب دوباره آن را احیا نمود که امروزه به این نحله، وهابیت گفته میشود. این اسم را اولین مرتبه، برادر محمد بن عبدالوهاب، درباره او و طرفدارانش به کار برد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=13&viewType=html ر.ک: همان، ص13]</ref>. | ||
دو ویژگی اصلی سلفیه عبارت است از: | دو ویژگی اصلی سلفیه عبارت است از: | ||
# انکار مجاز در قرآن؛ | # انکار مجاز در قرآن؛ | ||
# حمل صفات خبری بر ظاهرشان<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>. | # حمل صفات خبری بر ظاهرشان<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=13&viewType=html ر.ک: همان، ص14]</ref>. | ||
===فصل اول=== | ===فصل اول=== | ||
همانگونه که پیشتر اشاره شد، این فصل هشت روایت محوری منهج سلفیه را در بوته نقد و ارزیابی قرار داده است. اولین روایت مورد استناد آنها روایت نبوی است که فرمود: «بهترین مردم، مردم قرن من هستند، سپس کسانی که بعد از آنهایند، سپس کسانی که بعد از آنهایند...»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>. | همانگونه که پیشتر اشاره شد، این فصل هشت روایت محوری منهج سلفیه را در بوته نقد و ارزیابی قرار داده است. اولین روایت مورد استناد آنها روایت نبوی است که فرمود: «بهترین مردم، مردم قرن من هستند، سپس کسانی که بعد از آنهایند، سپس کسانی که بعد از آنهایند...»<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=17&viewType=html ر.ک: متن کتاب، ص17]</ref>. | ||
نویسنده پس از بیان معنای قرن، به آیات و روایات متعددی که معارض این حدیث هستند، اشاره میکند. از جمله آنها آیه 54 سوره مائده است که به برتری قرنهای بعدی و لاحق اشاره میکند<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>. | نویسنده پس از بیان معنای قرن، به آیات و روایات متعددی که معارض این حدیث هستند، اشاره میکند. از جمله آنها آیه 54 سوره مائده است که به برتری قرنهای بعدی و لاحق اشاره میکند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=19&viewType=html ر.ک: همان، ص19]</ref>. | ||
از شمار روایات مذکور نویسنده میتوان به این روایت اشاره داشت که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «خوشا به حال کسی که من را دید و ایمان آورد و هفت مرتبه خوشا به حال کسی که من را ندید و ایمان آورد». این روایت در کنار دیگر روایات نشان از برتری غیر صحابه و تابعین است<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | از شمار روایات مذکور نویسنده میتوان به این روایت اشاره داشت که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «خوشا به حال کسی که من را دید و ایمان آورد و هفت مرتبه خوشا به حال کسی که من را ندید و ایمان آورد». این روایت در کنار دیگر روایات نشان از برتری غیر صحابه و تابعین است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=21&viewType=html ر.ک: همان، ص21]</ref>. | ||
حدیث بعدی روایتی است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: امت من به 73 فرقه تبدیل میشوند، اما تنها یک فرقه اهل نجات است. پرسیدند: کدام؟ ایشان فرمودند: «امتی که در راه من و اصحاب من باشد». در سند این روایت شخصی است به نام «عبدالرحمن بن زیاد افریقی» که به شهادت بسیاری از علمای اهل سنت ضعیف است<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>. | حدیث بعدی روایتی است که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: امت من به 73 فرقه تبدیل میشوند، اما تنها یک فرقه اهل نجات است. پرسیدند: کدام؟ ایشان فرمودند: «امتی که در راه من و اصحاب من باشد». در سند این روایت شخصی است به نام «عبدالرحمن بن زیاد افریقی» که به شهادت بسیاری از علمای اهل سنت ضعیف است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=31&viewType=html ر.ک: همان، ص31]</ref>. | ||
از دیگر روایاتی که مورد بررسی قرار گرفته، روایتی است که پیامبر اکرم پس از اشاره به اختلافات امت پس از وفاتشان میفرماید: «بر شما باد به سنت من و سنت خلفای راشدین». نویسنده برای این حدیث، از کتب مختلف حدیثی اسانید مختلفی را ذکر میکند. سلمی و حجر بن حجر کلاعی - از روایان موجود در اسانید مزبور - کسانی هستند که توثیق آنها مورد اشکال است<ref>ر.ک: همان، ص69-78</ref>. | از دیگر روایاتی که مورد بررسی قرار گرفته، روایتی است که پیامبر اکرم پس از اشاره به اختلافات امت پس از وفاتشان میفرماید: «بر شما باد به سنت من و سنت خلفای راشدین». نویسنده برای این حدیث، از کتب مختلف حدیثی اسانید مختلفی را ذکر میکند. سلمی و حجر بن حجر کلاعی - از روایان موجود در اسانید مزبور - کسانی هستند که توثیق آنها مورد اشکال است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=69&viewType=html ر.ک: همان، ص69-78]</ref>. | ||
نویسنده در نقد محتوایی روایت میگوید: اولا این لفظ «خلفای راشدین» در زمان پیامبر اکرم(ص) متداول نبوده است. ثانیا صحابه بر منش عثمان معترض شدند، پس اولین کسانی که این حدیث را نقض کردند، خود صحابه بودند<ref>ر.ک: همان، ص80 و 81</ref>. | نویسنده در نقد محتوایی روایت میگوید: اولا این لفظ «خلفای راشدین» در زمان پیامبر اکرم(ص) متداول نبوده است. ثانیا صحابه بر منش عثمان معترض شدند، پس اولین کسانی که این حدیث را نقض کردند، خود صحابه بودند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=80&viewType=html ر.ک: همان، ص80 و 81]</ref>. | ||
حدیث هشتم کتاب از احادیثی است که نویسنده بهطور مفصل از آن بحث کرده است. این حدیث درباره عدالت اهل جنگ بدر است. نویسنده، عبارت منسوب به پیامبر اکرم(ص) را که به بدریون میگوید: هرآنچه میخواهید انجام دهید که خدا شما را میبخشد، مخالف و معارض واضح آیات و روایات مسلم میداند؛ مضاف بر اینها، پیامبر بر نعیمان که از بدریون بود، حد جاری کرد. این امر با عبارت مذکور منافات دارد<ref>ر.ک: همان، ص93-117</ref>. | حدیث هشتم کتاب از احادیثی است که نویسنده بهطور مفصل از آن بحث کرده است. این حدیث درباره عدالت اهل جنگ بدر است. نویسنده، عبارت منسوب به پیامبر اکرم(ص) را که به بدریون میگوید: هرآنچه میخواهید انجام دهید که خدا شما را میبخشد، مخالف و معارض واضح آیات و روایات مسلم میداند؛ مضاف بر اینها، پیامبر بر نعیمان که از بدریون بود، حد جاری کرد. این امر با عبارت مذکور منافات دارد<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=93&viewType=html ر.ک: همان، ص93-117]</ref>. | ||
===فصل دوم=== | ===فصل دوم=== | ||
این فصل اختصاص به حدیث حوض دارد؛ روایتی که ده نفر از صحابه آن را نقل کردهاند. در این روایت پیامبر اشاره به ورود صحابه بر او در کنار حوض کوثر میکند. روایت با صیغ مختلف ذکرشده است. نویسنده مینویسد: فقراتی از این روایت قابل دقت است: اول اینکه عدهای از آنها به طرف جهنم سوق داده میشوند که لفظ «اقوام» در برخی صیغ روایات دلیل بر کثرت است. دوم اینکه علت آن، ارتداد آنها پس از ایمان آوردنشان است<ref>ر.ک: همان، ص135</ref>. | این فصل اختصاص به حدیث حوض دارد؛ روایتی که ده نفر از صحابه آن را نقل کردهاند. در این روایت پیامبر اشاره به ورود صحابه بر او در کنار حوض کوثر میکند. روایت با صیغ مختلف ذکرشده است. نویسنده مینویسد: فقراتی از این روایت قابل دقت است: اول اینکه عدهای از آنها به طرف جهنم سوق داده میشوند که لفظ «اقوام» در برخی صیغ روایات دلیل بر کثرت است. دوم اینکه علت آن، ارتداد آنها پس از ایمان آوردنشان است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=135&viewType=html ر.ک: همان، ص135]</ref>. | ||
نویسنده در این فصل همچنین پارهای از تفاسیر و توجیهات سلفیه را پیرامون حدیث مزبور نقل و نقد کرده است. | نویسنده در این فصل همچنین پارهای از تفاسیر و توجیهات سلفیه را پیرامون حدیث مزبور نقل و نقد کرده است. | ||
وی سپس بهتفصیل درباره ارتداد برخی از صحابه سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص142-149</ref>. | وی سپس بهتفصیل درباره ارتداد برخی از صحابه سخن گفته است<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=142&viewType=html ر.ک: همان، ص142-149]</ref>. | ||
===ملحق=== | ===ملحق=== | ||
نویسنده در این قسمت کتاب، اشاره به جایگاه اهلبیت میکند. او مکتب اهلبیت را ادامه تعالیم انبیا میخواند؛ سپس به حدیث ثقلین در منابع اهل سنت و تخریج سندی آن توسط [[البانی، محمد ناصرالدین|البانی]]، از علمای حدیثی معاصر، اشاره میکند<ref>ر.ک: همان، ص176</ref>. | نویسنده در این قسمت کتاب، اشاره به جایگاه اهلبیت میکند. او مکتب اهلبیت را ادامه تعالیم انبیا میخواند؛ سپس به حدیث ثقلین در منابع اهل سنت و تخریج سندی آن توسط [[البانی، محمد ناصرالدین|البانی]]، از علمای حدیثی معاصر، اشاره میکند<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=176&viewType=html ر.ک: همان، ص176]</ref>. | ||
مطلب دیگری که او بیان میکند، این است که سلفیان مدعیاند: اهلبیت(ع) جزء سنت و صحابه هستند. محبت آنها جزء ایمان است و ازاینرو در کتب نهگانه اهل سنت از آنها روایت ذکر شده است. مروان خلیفات در نقد این کلام سلفیون مینویسد: این سخنان تنها جوهری بر روی کاغذ است، ولی در عمل اینگونه نیست. آیا همانگونه که نسبت به دشمنان صحابه بغض و برائت دارند، نسبت به دشمنان اهلبیت نیز اینگونهاند؟! چرا به روایات نواصب و دشمنان اهلبیت در معارف دینی استناد میکنند؟!<ref>ر.ک: همان، ص183-186</ref>. | مطلب دیگری که او بیان میکند، این است که سلفیان مدعیاند: اهلبیت(ع) جزء سنت و صحابه هستند. محبت آنها جزء ایمان است و ازاینرو در کتب نهگانه اهل سنت از آنها روایت ذکر شده است. مروان خلیفات در نقد این کلام سلفیون مینویسد: این سخنان تنها جوهری بر روی کاغذ است، ولی در عمل اینگونه نیست. آیا همانگونه که نسبت به دشمنان صحابه بغض و برائت دارند، نسبت به دشمنان اهلبیت نیز اینگونهاند؟! چرا به روایات نواصب و دشمنان اهلبیت در معارف دینی استناد میکنند؟!<ref>[https://noorlib.ir/book/view/37159/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A1%D8%A9-%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%AF%D9%84%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%A9?pageNumber=183&viewType=html ر.ک: همان، ص183-186]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
[[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]] | [[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]] | ||
[[رده:اسفند(1400)]] |
ویرایش