۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '== وابستهها == {{وابستهها}}') |
جز (جایگزینی متن - 'ذهبى' به 'ذهبى') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
اِبْن مَنْده، عنوان افراد خاندانى از محدثان حنبلى مذهب ايرانى كه از سده 3 تا 7ق9/ تا 13م در اصفهان مىزيستهاند. نسبت آنان به استندار فيروزان بن چهار بُخت از صاحب منصبان لشكري ساسانيان مىرسد كه در فتح اصفهان اسلام آورد. شهرت منده از لقب ابراهيم بن وليد بن سَنده، نتيجه(نسل سوم) بُطّه، پسر استندار فيروزان، گرفته شده است. ابراهيم نخستين محدث از اين خاندان محسوب مىشود. او احاديث كمى روايت كرد و در زمان خلافت معتصم عباسى(218-227ق) در گذشت. يحيى پسر ابراهيم با زنى از عبدِ ياليل به نام برّه ازدواج كرد و از اين رو خاندان وي گاه عبدي نيز خوانده شدهاند. يحيى كه ابو نعيم او را ثقفى خوانده، از عبدالله بن زبير حُمَيدي حديث شنيد و ابوعلى صحاف از او نقل حديث كرده است. | اِبْن مَنْده، عنوان افراد خاندانى از محدثان حنبلى مذهب ايرانى كه از سده 3 تا 7ق9/ تا 13م در اصفهان مىزيستهاند. نسبت آنان به استندار فيروزان بن چهار بُخت از صاحب منصبان لشكري ساسانيان مىرسد كه در فتح اصفهان اسلام آورد. شهرت منده از لقب ابراهيم بن وليد بن سَنده، نتيجه(نسل سوم) بُطّه، پسر استندار فيروزان، گرفته شده است. ابراهيم نخستين محدث از اين خاندان محسوب مىشود. او احاديث كمى روايت كرد و در زمان خلافت معتصم عباسى(218-227ق) در گذشت. يحيى پسر ابراهيم با زنى از عبدِ ياليل به نام برّه ازدواج كرد و از اين رو خاندان وي گاه عبدي نيز خوانده شدهاند. يحيى كه ابو نعيم او را ثقفى خوانده، از عبدالله بن زبير حُمَيدي حديث شنيد و ابوعلى صحاف از او نقل حديث كرده است. | ||
خاندان ابن منده محدثان بسياري پرورد چنانكه ذهبى درباره آنان تأليف مستقلى نوشته است. | خاندان ابن منده محدثان بسياري پرورد چنانكه [[ذهبى]] درباره آنان تأليف مستقلى نوشته است. | ||
ابو عبدالله محمد بن اسحاق بن محمد(310- آخر ذيقعده 395ق)، از محدثان مشهور و نامدارترين فرد خاندان ابن منده است. | ابو عبدالله محمد بن اسحاق بن محمد(310- آخر ذيقعده 395ق)، از محدثان مشهور و نامدارترين فرد خاندان ابن منده است. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
ابن منده در دوران سفر طولانى خود مجرد ماند و زن اختيار نكرد. چون به اصفهان بازگشت، اسماء دختر ابو سعد محمد شيبانى را به زنى گرفت و از وي صاحب 4پسر شد و آنان را عبد الرحمان، عبيد الله، عبد الرحيم و عبد الوهاب ناميد. | ابن منده در دوران سفر طولانى خود مجرد ماند و زن اختيار نكرد. چون به اصفهان بازگشت، اسماء دختر ابو سعد محمد شيبانى را به زنى گرفت و از وي صاحب 4پسر شد و آنان را عبد الرحمان، عبيد الله، عبد الرحيم و عبد الوهاب ناميد. | ||
گروه بسياري از ابن منده روايت كردهاند و ذهبى نام بيش از 55تن از آنان را آورده است، اما در رأس آنان بايد از مشايخ ابن منده و دوستان او ياد كرد: ابو الشيخ اصفهانى، ابو اسحاق ابراهيم بن حمزه اصفهانى، ابن مقري ابو بكر محمد بن ابراهيم، حاكم نيشابوري، ابو عبد الله محمد بن احمد بخاري و ابو سعد احمد بن محمد ادريسى و سپس برخى چون ابو نعيم اصفهانى و احمد ابن فضل باطرقانى و پسران خود او عبد الرحمان، عبيد الله و عبد الوهاب. | گروه بسياري از ابن منده روايت كردهاند و [[ذهبى]] نام بيش از 55تن از آنان را آورده است، اما در رأس آنان بايد از مشايخ ابن منده و دوستان او ياد كرد: ابو الشيخ اصفهانى، ابو اسحاق ابراهيم بن حمزه اصفهانى، ابن مقري ابو بكر محمد بن ابراهيم، حاكم نيشابوري، ابو عبد الله محمد بن احمد بخاري و ابو سعد احمد بن محمد ادريسى و سپس برخى چون ابو نعيم اصفهانى و احمد ابن فضل باطرقانى و پسران خود او عبد الرحمان، عبيد الله و عبد الوهاب. | ||
ابن منده در اصفهان به حرمت و جاه مىزيست و پيداست كه نفوذ بسياري در مردم و اولياي امور داشته است. چه معاصران او و چه محدثان بعد، او را بسيار ستودهاند. ظاهراً ستايشى كه از ابن منده صورت گرفته و آنچه شخصيت علمى او را ساخته است، ناشى از وسعت آگاهى او در حديث بوده كه با اتكا به حافظهاى نيرومند شكل گرفته است. به گفته احمد بن جعفر كه از افزون بر هزار تن حديث نوشته، كسى را در ميان آنان به قدرت حافظه ابن منده نديده بود. ذهبى نيز او را حافظ مشرق خوانده و اظهار داشته كه كسى ديگر را نمىشناخته كه به اندازه او استماع حديث كرده و به پايه او حديث گرد آورده باشد. | ابن منده در اصفهان به حرمت و جاه مىزيست و پيداست كه نفوذ بسياري در مردم و اولياي امور داشته است. چه معاصران او و چه محدثان بعد، او را بسيار ستودهاند. ظاهراً ستايشى كه از ابن منده صورت گرفته و آنچه شخصيت علمى او را ساخته است، ناشى از وسعت آگاهى او در حديث بوده كه با اتكا به حافظهاى نيرومند شكل گرفته است. به گفته احمد بن جعفر كه از افزون بر هزار تن حديث نوشته، كسى را در ميان آنان به قدرت حافظه ابن منده نديده بود. [[ذهبى]] نيز او را حافظ مشرق خوانده و اظهار داشته كه كسى ديگر را نمىشناخته كه به اندازه او استماع حديث كرده و به پايه او حديث گرد آورده باشد. | ||
با اين همه، معتقد است كه ابن منده فقط در روايت حديث استاد بود، اما چون به تبويب آن مىپرداخت يا از خود سخنى مىگفت، چيرگى لازم را نداشت. ابو نعيم اصفهانى نيز با آنكه ابن منده را مردي بزرگ دانسته، معتقد است كه وي در آخر عمر در نقل حديث خلط مىكرد و در امالى خود دچار لغزش و اشتباه مىشد، اما ذهبى سخن ابو نعيم را رد كرده و بر خصومتى حمل نموده كه ميان ابو نعيم و ابن منده وجود داشته است.محمد بن اسحاق،معروف به ابن منده در ذى القعده سال 375ه-ق وفات نمود. | با اين همه، معتقد است كه ابن منده فقط در روايت حديث استاد بود، اما چون به تبويب آن مىپرداخت يا از خود سخنى مىگفت، چيرگى لازم را نداشت. ابو نعيم اصفهانى نيز با آنكه ابن منده را مردي بزرگ دانسته، معتقد است كه وي در آخر عمر در نقل حديث خلط مىكرد و در امالى خود دچار لغزش و اشتباه مىشد، اما [[ذهبى]] سخن ابو نعيم را رد كرده و بر خصومتى حمل نموده كه ميان ابو نعيم و ابن منده وجود داشته است.محمد بن اسحاق،معروف به ابن منده در ذى القعده سال 375ه-ق وفات نمود. | ||
== آثار:== | == آثار:== |
ویرایش