۶٬۵۹۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهجالبلاغه' به 'نهجالبلاغة') |
جز (جایگزینی متن - 'شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)' به 'شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
سپس مىگويد: جمعى از علماى جليلالقدر به شرح كتاب نهجالبلاغة توجه و عنايت كردهاند؛ اما به دست آوردن آن شرحها، حتى يكى از آنها، براى من ميسر نشد، جز مطالب پراكندهاى كه از محتواى كتابهاى ديگر نقل شده بود؛ پس اگر سخن من با سخن يكى از آنان موافق افتاد، اين امرى اتفاقى بوده است و اگر مخالف در نظر آمد، خود گمان كردهام كه در آن سخن راه درست را پيمودهام. گذشته از اين، من تعليقه خود را شرحس در شمار شرحها به حساب نمىآورم و آن را كتابى در ميان كتابها نياوردهام. جز اين نيست كه آن حاشيهاى است، بر نهجالبلاغة و نشانه و نقشى در اطراف و صفحات آن است. | سپس مىگويد: جمعى از علماى جليلالقدر به شرح كتاب نهجالبلاغة توجه و عنايت كردهاند؛ اما به دست آوردن آن شرحها، حتى يكى از آنها، براى من ميسر نشد، جز مطالب پراكندهاى كه از محتواى كتابهاى ديگر نقل شده بود؛ پس اگر سخن من با سخن يكى از آنان موافق افتاد، اين امرى اتفاقى بوده است و اگر مخالف در نظر آمد، خود گمان كردهام كه در آن سخن راه درست را پيمودهام. گذشته از اين، من تعليقه خود را شرحس در شمار شرحها به حساب نمىآورم و آن را كتابى در ميان كتابها نياوردهام. جز اين نيست كه آن حاشيهاى است، بر نهجالبلاغة و نشانه و نقشى در اطراف و صفحات آن است. | ||
عبده پس از ذكر مطالبى ديگر، گفته است: هيچ كس از اهل لغت عربى نيست كه معتقد نباشد كه سخن امام على بن ابيطالب(ع) بعد از كلام خداىتعالى و كلام پيامبر(ص)، شريفترين و بليغترين كلام است و از نظر مواد و ريشههاى كلام عربى پربار و از جهت اسلوب و روش و از لحاظ معانى بلند، بالاترين و جامعترين كلام است. ملاحظه مىشود كه عبده مىگويد، حتى يكى از شرحهاى نهجالبلاغة را نديدهام و اگر سخن من با سخن يكى از آنان موافق به نظر آمد، امرى اتفاقى بوده است، در حالىكه در شرح عبده عباراتى و مطالبى ذكر شده كه عيناً در [[شرح نهجالبلاغة (ابن | عبده پس از ذكر مطالبى ديگر، گفته است: هيچ كس از اهل لغت عربى نيست كه معتقد نباشد كه سخن امام على بن ابيطالب(ع) بعد از كلام خداىتعالى و كلام پيامبر(ص)، شريفترين و بليغترين كلام است و از نظر مواد و ريشههاى كلام عربى پربار و از جهت اسلوب و روش و از لحاظ معانى بلند، بالاترين و جامعترين كلام است. ملاحظه مىشود كه عبده مىگويد، حتى يكى از شرحهاى نهجالبلاغة را نديدهام و اگر سخن من با سخن يكى از آنان موافق به نظر آمد، امرى اتفاقى بوده است، در حالىكه در شرح عبده عباراتى و مطالبى ذكر شده كه عيناً در [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] يافته مىشود. محيىالدين عبدالحميد، كتابشناس و محقق و مصحح معروف كتاب در مصر، در مقدمه خود بر نهجالبلاغة چاپ مصر، در اينباره گفته است: «شرح [[عبده، محمد|شيخ محمد عبده]]، بهترين شرحهاى نهجالبلاغة است كه با كمى حجمش بر بيشتر آن چه در شرحهاى طولانى آمده، مشتمل است و اين كه عبده مدعى شده است كه هيچ يك از شروح را نديده؛ در حالى كه بسيارى از مطالبى كه ذكر كرده، عيناً همانهايى است كه در [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] ديده مىشود. در چاپ اول شرح او هنوز به شرحهاى ديگر دسترسى پيدا نكرده بود. امال هنگام تجديد چاپ آن در مصر، به [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] دست يافته بود و از آن در اين چاپ و چاپهاى ديگر بسيار بهره برده است». | ||
اين سخن محيىالدين از دو جهت قابل دقت است: يكى اين كه آيا در چاپ اول شرح عبده در بيروت، جملهها و عباراتى از ابن ابىالحديد يافته مىشود يا نه؟ ديگر اين كه پس از دست يافتن او به [[شرح نهجالبلاغة (ابن | اين سخن محيىالدين از دو جهت قابل دقت است: يكى اين كه آيا در چاپ اول شرح عبده در بيروت، جملهها و عباراتى از ابن ابىالحديد يافته مىشود يا نه؟ ديگر اين كه پس از دست يافتن او به [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] و بهرههاى فراوانى كه از آن برده و عين عبارات را نقل كرده، چرا امانتدارى نكرده و نام ابن ابىالحديد را نبرده است؟ | ||
و اما اين گفته محيىالدين كه شرح عبده را بهترين شرحهاى نهجالبلاغة دانسته، مبالغهآميز به نظر مىرسد. كتاب شريف نهجالبلاغة از قديمالايام تا به امروز چندين بار شرح شده كه شمارى از آن شرحها، اكنون در دست نيست. از ميان شروحى كه قبل از [[شرح نهجالبلاغة (ابن | و اما اين گفته محيىالدين كه شرح عبده را بهترين شرحهاى نهجالبلاغة دانسته، مبالغهآميز به نظر مىرسد. كتاب شريف نهجالبلاغة از قديمالايام تا به امروز چندين بار شرح شده كه شمارى از آن شرحها، اكنون در دست نيست. از ميان شروحى كه قبل از [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] انجام يافته، شرح [[قطب راوندی، سعید بن هبةالله |قطب راوندى]] به نام منهاجالبراعة است. و ديگر ترجمه و شرحگونهاى است، دقيق و صحيح در دو مجلد از مترجمى نامعلوم كه طبق نظر مصحح دقيق و دانشمند آن، از سبک انشاء و قرائن ديگرى حدس زده مىشود، از آثار قرن پنجم و ششم بوده باشد و نيز در آن اثرى از يكى از لهجههاى نواحى خراسان ديده مىشود. چند شرح ديگر هم بعد از [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابیالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] نوشته شده كه بايد ميان آنها و شرح عبده مقايسه شود و در اين مقال نمىگنجد. | ||
در هر حال اگر چه سخن محيىالدين كه شرح عبده را بهترين شرح دانسته، مبالغه است؛ اما شايد بتوان گفت؛ از جمله بهترين شرحهاست؛ زيرا تقريباً حشو و زوائد ندارد. روان و سهلالوصول است. در مقابل ديگر شرحها فروتنى كرده و شرح خود را تعليقه يا حاشيه ناميده است. كمتر گرد تعصب گشته است، حتى در خطبه شقشقيه، هيچ اظهار نظرى نكرده، تنها در شرح «فيا عجبا بينا هو يستقيلها فى حياته». گفته است: «ابوبكر پس از بيعت، به مردم خطاب كرد و گفت: اقيلونى فلست بخيركم: مرا از خلافت معذور داريد، كه بهتر از شما نيستم و عبارت امام(ع) اشاره به همين است؛ ولى جمهور اهلتسنن مىگويند، ابوبكر چنين گفت: وليتكم و لست بخيركم: امير شما شدم و از شما بهتر نيستم». با توجه به اين كه سند خطبه شقشقيه و رسيده سلسله سند به ابنعباس، مسلم است و سخن [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] هم به نوعى است كه هيچ كس ديگر قدرت انشاى مثل آن را ندارد، بنابراین در صحت صدور اين سخن از آن حضرت، هيچ جاى ترديدى نيست. | در هر حال اگر چه سخن محيىالدين كه شرح عبده را بهترين شرح دانسته، مبالغه است؛ اما شايد بتوان گفت؛ از جمله بهترين شرحهاست؛ زيرا تقريباً حشو و زوائد ندارد. روان و سهلالوصول است. در مقابل ديگر شرحها فروتنى كرده و شرح خود را تعليقه يا حاشيه ناميده است. كمتر گرد تعصب گشته است، حتى در خطبه شقشقيه، هيچ اظهار نظرى نكرده، تنها در شرح «فيا عجبا بينا هو يستقيلها فى حياته». گفته است: «ابوبكر پس از بيعت، به مردم خطاب كرد و گفت: اقيلونى فلست بخيركم: مرا از خلافت معذور داريد، كه بهتر از شما نيستم و عبارت امام(ع) اشاره به همين است؛ ولى جمهور اهلتسنن مىگويند، ابوبكر چنين گفت: وليتكم و لست بخيركم: امير شما شدم و از شما بهتر نيستم». با توجه به اين كه سند خطبه شقشقيه و رسيده سلسله سند به ابنعباس، مسلم است و سخن [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] هم به نوعى است كه هيچ كس ديگر قدرت انشاى مثل آن را ندارد، بنابراین در صحت صدور اين سخن از آن حضرت، هيچ جاى ترديدى نيست. |
ویرایش