۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR19714J1.jpg | عنوان =ایها الولد | عنوانهای دیگر = |پدی...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''ایها الولد'''، اثر امام زینالدین ابوحامد محمد بن | '''ایها الولد'''، اثر [[غزالی، محمد بن محمد|امام زینالدین ابوحامد محمد بن محمد غزالی]] (450ق/ 1058ن- 505ق/ 1111م)، رساله کوچکی است، مشحون از مطالب اخلاقی، دینی و عرفانی به زبان عربی، که توسط [[غباری بناب، باقر|باقر غباری بناب]]، به فارسی ترجمه شده است. | ||
==انگیزه تألیف== | ==انگیزه تألیف== | ||
غزالی، رساله حاضر را در پاسخ به پرسشهای یکی از شاگردانش، که از حضور استادش نفعها برده و سرمایهها اندوخته، عمرى را در راه تحصيل علوم مختلف گذرانده و از هر فنى، بهرهاى وافر برده، ولى در تشخيص علم نافع از غير نافع درمانده و در نامهاى، از استاد، خواسته كه او را يارى نمايد و نصيحت و دعاى خير بفرمايد، نوشته است، (که او را در این رساله «فرزند» خطاب میکند) نگاشته است. شاگرد از استادش میخواهد که مسیر الی الله را به او نشان دهد، بهگونهای که آخرت او آباد گردد. ازاینرو، از غزالی میخواهد متنی برای او بنویسد که آن را همیشه همراه داشته باشد و بتواند به آن عمل کند. استاد نیز سخاوتمندانه، درسها و پندهای اخلاقی و عرفانی مشحون با کلام وحی را به او ارزانی میدارد<ref>مقدمه کتاب</ref>. | [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، رساله حاضر را در پاسخ به پرسشهای یکی از شاگردانش، که از حضور استادش نفعها برده و سرمایهها اندوخته، عمرى را در راه تحصيل علوم مختلف گذرانده و از هر فنى، بهرهاى وافر برده، ولى در تشخيص علم نافع از غير نافع درمانده و در نامهاى، از استاد، خواسته كه او را يارى نمايد و نصيحت و دعاى خير بفرمايد، نوشته است، (که او را در این رساله «فرزند» خطاب میکند) نگاشته است. شاگرد از استادش میخواهد که مسیر الی الله را به او نشان دهد، بهگونهای که آخرت او آباد گردد. ازاینرو، از [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] میخواهد متنی برای او بنویسد که آن را همیشه همراه داشته باشد و بتواند به آن عمل کند. استاد نیز سخاوتمندانه، درسها و پندهای اخلاقی و عرفانی مشحون با کلام وحی را به او ارزانی میدارد<ref>مقدمه کتاب</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مترجم آغاز و مطالب، بدون تبویب و فصلبندی خاصی، در عناوین متعدد، عرضه شده است. | کتاب با مقدمه مترجم آغاز و مطالب، بدون تبویب و فصلبندی خاصی، در عناوین متعدد، عرضه شده است. | ||
غزالی در این کتاب، به اختصار، مراتب، جایگاه و آداب تعلیم و تربیت دینی و اخلاقی را از منظر اسلام توضیح داده است. سپس با استناد به آیات قرآن کریم و روایاتی از پیامبر(ص)، پند و اندرزهایی خطاب به شاگردان خویش درج نموده که عناوین برخی از آنها بدین قرار است: تزکیه نفس، یادگیری علم، عبادت خداوند، سعی و تلاش، علم بیعمل، جایگاه عالمان در نزد خداوند و شریعت و علم. | [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در این کتاب، به اختصار، مراتب، جایگاه و آداب تعلیم و تربیت دینی و اخلاقی را از منظر اسلام توضیح داده است. سپس با استناد به آیات قرآن کریم و روایاتی از پیامبر(ص)، پند و اندرزهایی خطاب به شاگردان خویش درج نموده که عناوین برخی از آنها بدین قرار است: تزکیه نفس، یادگیری علم، عبادت خداوند، سعی و تلاش، علم بیعمل، جایگاه عالمان در نزد خداوند و شریعت و علم. | ||
==ایها الولد و خلاصة التصانيف فى التصوف== | ==ایها الولد و خلاصة التصانيف فى التصوف== | ||
رساله «خلاصة التصانيف فى التصوف» رسالهاى فارسى، كه توسط محمدامين کردی به عربى ترجمه شده است، ظاهراً همان «ايها الولد» است<ref> بدوی، عبدالرحمن، ص315</ref>، که خود ترجمه عربی «فرزندنامه» است<ref>فانی کامران، 1363، ص150</ref>. غزالی این رساله را در پاسخ به نامه شاگردش كه از وى درخواست نصيحت و دعاى خير كرده، مرقوم داشته است و توسط شخصى كه خود را معرفى نكرده و اشارهاى به فارسى بودن اصل رساله ننموده، به عربى برگردانده شده است. در تطبیق مطالب دو رساله مشخص شد که مطالب ایها الولد، با تفاوتهایی در برخی تعبیرها و الفاظ (که ناشی از اختلاف مترجم میباشد) همان مطالب خلاصة التصانيف است. | رساله «خلاصة التصانيف فى التصوف» رسالهاى فارسى، كه توسط محمدامين کردی به عربى ترجمه شده است، ظاهراً همان «ايها الولد» است<ref>بدوی، عبدالرحمن، ص315</ref>، که خود ترجمه عربی «فرزندنامه» است<ref>فانی کامران، 1363، ص150</ref>. [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] این رساله را در پاسخ به نامه شاگردش كه از وى درخواست نصيحت و دعاى خير كرده، مرقوم داشته است و توسط شخصى كه خود را معرفى نكرده و اشارهاى به فارسى بودن اصل رساله ننموده، به عربى برگردانده شده است. در تطبیق مطالب دو رساله مشخص شد که مطالب ایها الولد، با تفاوتهایی در برخی تعبیرها و الفاظ (که ناشی از اختلاف مترجم میباشد) همان مطالب خلاصة التصانيف است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، ابتدا به شرححال غزالی پرداخته شده<ref>مقدمه، ص7</ref> و سپس، به برخی از ویژگیهای کتاب، اشاره گردیده است<ref>همان، ص32</ref>. | در مقدمه، ابتدا به شرححال [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] پرداخته شده<ref>مقدمه، ص7</ref> و سپس، به برخی از ویژگیهای کتاب، اشاره گردیده است<ref>همان، ص32</ref>. | ||
غزالی این رساله را زمانی به رشته تحریر آورده است که به نهایت پختگی فکری رسیده بود؛ چه این رساله کوچک، اگر آخرین تألیف حجةالاسلام نباشد، جزو آخرین تألیفات اوست<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] این رساله را زمانی به رشته تحریر آورده است که به نهایت پختگی فکری رسیده بود؛ چه این رساله کوچک، اگر آخرین تألیف حجةالاسلام نباشد، جزو آخرین تألیفات اوست<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | ||
ترجمه متن رساله «ایها الولد»، بهخوبی نشان میدهد که این رساله، بعد از کتاب عظیم و پرسروصدای «احیاء العلومالدین» تألیف شده است<ref>همان</ref>. | ترجمه متن رساله «ایها الولد»، بهخوبی نشان میدهد که این رساله، بعد از کتاب عظیم و پرسروصدای «احیاء العلومالدین» تألیف شده است<ref>همان</ref>. | ||
مطالب کتاب، متکی به کلام وحی و تنزیل میباشد که به راحتی میتوان با تورق، آیات متلألو قرآن را در لابلای کلام غزالی، مشاهده نمود<ref>همان، ص34</ref>. نویسنده رساله، به مناسبتهای فراوانی کلام خود را با سخنان پیامبر(ص) نیز زینت داده است<ref>همان</ref>. غیر از کلام خدا و سخنان حضرت رسول(ص)، از سخنان و احوالات اهل سیروسلوک، مانند حسن بصری، جنید بغدادی و... نیز سود جسته است<ref>همان</ref>. | مطالب کتاب، متکی به کلام وحی و تنزیل میباشد که به راحتی میتوان با تورق، آیات متلألو قرآن را در لابلای کلام [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]]، مشاهده نمود<ref>همان، ص34</ref>. نویسنده رساله، به مناسبتهای فراوانی کلام خود را با سخنان پیامبر(ص) نیز زینت داده است<ref>همان</ref>. غیر از کلام خدا و سخنان حضرت رسول(ص)، از سخنان و احوالات اهل سیروسلوک، مانند حسن بصری، جنید بغدادی و... نیز سود جسته است<ref>همان</ref>. | ||
بهمنظور آشنایی با محتوای کتاب، به برخی از مطالب و نصایح آن، اشاره میشود: | بهمنظور آشنایی با محتوای کتاب، به برخی از مطالب و نصایح آن، اشاره میشود: | ||
غزالی در قسمتی از کتاب، به بیفایده بودن علم بیعمل اشاره کرده، و چنین گفته است: «ای فرزند از اعمال صالح غافل و از احوال معنوی تهی مباش و یقین بدان که علمِ تنها، تو را دستگیری نکند. اگر کسی ده شمشیر هندی بر پشت داشته و همچنین دیگر سلاحهای نیکو فراهم کند و خود نیز شجاع و مرد میدان باشد، آنگاه شیر ژیانی به او حملهور شود، تو فکر میکنی چه خواهد شد؟ آیا سلاحهای وی بدون اینکه از آنها استفاده نماید، میتوانند بهخودیخود شر آن شیر را از سر این مرد کوتاه کنند؟ مسلم است که بدون اینکه آن مرد آنها را به کار ببندد، آن سلاحها اثری نخواهند داشت. همچنین است وضع مردی که هزاران مسئله علمی را بهخوبی یاد بگیرد، ولی تا هنگامیکه به آنها عمل نکرده، آن علوم هیچ فایدهای نخواهند داشت... اگر صدسال درس بخوانی و هزار کتاب جمعآوری کنی، سزاوار رحمت خدا نمیگردی، مگر با عمل به آموختههایت»<ref>متن کتاب، ص38</ref>. | [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در قسمتی از کتاب، به بیفایده بودن علم بیعمل اشاره کرده، و چنین گفته است: «ای فرزند از اعمال صالح غافل و از احوال معنوی تهی مباش و یقین بدان که علمِ تنها، تو را دستگیری نکند. اگر کسی ده شمشیر هندی بر پشت داشته و همچنین دیگر سلاحهای نیکو فراهم کند و خود نیز شجاع و مرد میدان باشد، آنگاه شیر ژیانی به او حملهور شود، تو فکر میکنی چه خواهد شد؟ آیا سلاحهای وی بدون اینکه از آنها استفاده نماید، میتوانند بهخودیخود شر آن شیر را از سر این مرد کوتاه کنند؟ مسلم است که بدون اینکه آن مرد آنها را به کار ببندد، آن سلاحها اثری نخواهند داشت. همچنین است وضع مردی که هزاران مسئله علمی را بهخوبی یاد بگیرد، ولی تا هنگامیکه به آنها عمل نکرده، آن علوم هیچ فایدهای نخواهند داشت... اگر صدسال درس بخوانی و هزار کتاب جمعآوری کنی، سزاوار رحمت خدا نمیگردی، مگر با عمل به آموختههایت»<ref>متن کتاب، ص38</ref>. | ||
وی در ادامه، ارزش اخلاص در عمل را یادآور شده و حکایتی را نقل کرده است که مردی از بنیاسرائیل هفتادسال خدا را عبادت کرد. پس خداوند خواست که مرتبه خلوص او را بر فرشتگان جلوهگر سازد. ملکی بهسوی او فرستاد تا به وی بگوید که این عبادات، او را شایسته ورود به بهشت نمیگرداند. زمانیکه آن فرشته، پیغام را به آن مرد عابد رسانید، عابد گفت: ما برای عبادت و بندگی خدا آفریده شدهایم و بر ما سزد که او را عبادت کنیم. زمانیکه فرشته بازگشت، به حضرت حق عرض کرد: خداوندا تو به آنچه او گفت داناتری. خداوند متعال فرمود: وقتی او از بندگی و عبادت ماـ با علم به اینکه وارد بهشت نمیشود ـ رویگردان نمیشود، بر ما با وجود فضل و کرم، زیبنده نیست که از او روی برگردانیم. ای فرشتگان من گواه باشید که او را آمرزیدم<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>. وی سپس میگوید: «ای فرزند چه بسیار شبها را که به خاطر تکرار علم و مطالعه کتب مختلف زنده داشتهای و خواب نوشین را بر خویش حرام کردهای، ندانمت که علت این بیدار بودن چه بوده است؟ اگر غرض از این کار، رسیدن به اهداف مادی و کسب مال و منال دنیا و بهدست آوردن مقام و منصب و مباهات بر همگنان و همردیفان باشد، پس وای بر تو که سخت در خسرانی؛ و اما اگر منظورت از این کار، احیای شریعت نبوی(ص) و تهذیب خلقوخو و سرشت خویشتن و شکستن نفس اماره که انسان را به بدیها سوق میدهد باشد، پس مبارک و گوارا باد بر تو که خوشبختی قرین توست»<ref>همان، ص42</ref>. | وی در ادامه، ارزش اخلاص در عمل را یادآور شده و حکایتی را نقل کرده است که مردی از بنیاسرائیل هفتادسال خدا را عبادت کرد. پس خداوند خواست که مرتبه خلوص او را بر فرشتگان جلوهگر سازد. ملکی بهسوی او فرستاد تا به وی بگوید که این عبادات، او را شایسته ورود به بهشت نمیگرداند. زمانیکه آن فرشته، پیغام را به آن مرد عابد رسانید، عابد گفت: ما برای عبادت و بندگی خدا آفریده شدهایم و بر ما سزد که او را عبادت کنیم. زمانیکه فرشته بازگشت، به حضرت حق عرض کرد: خداوندا تو به آنچه او گفت داناتری. خداوند متعال فرمود: وقتی او از بندگی و عبادت ماـ با علم به اینکه وارد بهشت نمیشود ـ رویگردان نمیشود، بر ما با وجود فضل و کرم، زیبنده نیست که از او روی برگردانیم. ای فرشتگان من گواه باشید که او را آمرزیدم<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>. وی سپس میگوید: «ای فرزند چه بسیار شبها را که به خاطر تکرار علم و مطالعه کتب مختلف زنده داشتهای و خواب نوشین را بر خویش حرام کردهای، ندانمت که علت این بیدار بودن چه بوده است؟ اگر غرض از این کار، رسیدن به اهداف مادی و کسب مال و منال دنیا و بهدست آوردن مقام و منصب و مباهات بر همگنان و همردیفان باشد، پس وای بر تو که سخت در خسرانی؛ و اما اگر منظورت از این کار، احیای شریعت نبوی(ص) و تهذیب خلقوخو و سرشت خویشتن و شکستن نفس اماره که انسان را به بدیها سوق میدهد باشد، پس مبارک و گوارا باد بر تو که خوشبختی قرین توست»<ref>همان، ص42</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
# ای فرزند، آنگونه که میپسندی زندگی کن، ولی بدان که عاقبت مرگ در انتظار توست و هرآنچه را خواهی دوست داشته باش، اما بدان که از او جدا خواهی شد و هرطور که میخواهی زندگی کن، لکن آگاه باش که به سزای اعمال سوئت خواهی رسید<ref>همان، ص43</ref>. | # ای فرزند، آنگونه که میپسندی زندگی کن، ولی بدان که عاقبت مرگ در انتظار توست و هرآنچه را خواهی دوست داشته باش، اما بدان که از او جدا خواهی شد و هرطور که میخواهی زندگی کن، لکن آگاه باش که به سزای اعمال سوئت خواهی رسید<ref>همان، ص43</ref>. | ||
# ای فرزند، علم بی عمل، دیوانگی است و عمل بیعلم، شدنی نیست. علمی که تو را از معاصی باز ندارد و به اطاعت معبود وادار نکند، فردای قیامت تو را از آتش دوزخ باز نخواهد داشت. اگر امروز به دانشت عمل نکنی و درصدد جبران روزهای گذشته برنیایی، روز قیامت از آنانی خواهی بود که میگویند: خداوندا! ما را به دنیا بازگردان تا کار شایسته انجام دهیم، و آنگاه به تو میگویند: احمق! تو خود از آنجا آمدهای<ref>همان، ص44</ref>. | # ای فرزند، علم بی عمل، دیوانگی است و عمل بیعلم، شدنی نیست. علمی که تو را از معاصی باز ندارد و به اطاعت معبود وادار نکند، فردای قیامت تو را از آتش دوزخ باز نخواهد داشت. اگر امروز به دانشت عمل نکنی و درصدد جبران روزهای گذشته برنیایی، روز قیامت از آنانی خواهی بود که میگویند: خداوندا! ما را به دنیا بازگردان تا کار شایسته انجام دهیم، و آنگاه به تو میگویند: احمق! تو خود از آنجا آمدهای<ref>همان، ص44</ref>. | ||
# ای فرزند، همت در جان میباید داد و هزیمت در نفس و تن بر مرگ میباید نهاد؛ چرا که منزل، گورستان است و اهل قبور منتظرند تا ببینند چه موقع به آنان میپیوندی. پس مبادا که بیزاد و توشه بروی. ابوبکر صدیق گوید: بدنها یا قفس پرندگان است یا طویله چهارپایان. اکنون در خویشتن بنگر و اندیشه کن که از کدامیک هستی؟ اگر از مرغان آشیان باشی، چون آواز کوس | # ای فرزند، همت در جان میباید داد و هزیمت در نفس و تن بر مرگ میباید نهاد؛ چرا که منزل، گورستان است و اهل قبور منتظرند تا ببینند چه موقع به آنان میپیوندی. پس مبادا که بیزاد و توشه بروی. ابوبکر صدیق گوید: بدنها یا قفس پرندگان است یا طویله چهارپایان. اکنون در خویشتن بنگر و اندیشه کن که از کدامیک هستی؟ اگر از مرغان آشیان باشی، چون آواز کوس «'''اِرجِعی اِلی رَبِّک'''» را شنیدی، بهسوی والاترین مکانهای عرش، طیران میکنی؛ و اگر خدایناکرده از چهارپایان باشی، از زاویهخانه، به هاویه آتش رخت خواهی کشید و خداوند فرموده است: «'''أُولَئِکَ کَالاَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ'''»؛ (ایشان همانند چهارپایانند بلکه گمراهتر از آنانند)<ref>همان، ص45</ref>. | ||
# ای فرزند، خلاصه و چکیده علم این است که بدانی ماهیت طاعت و عبادت چیست و بدانکه آن دو، پیروی کردن از شرع مقدس در اوامر و نواهی، با گفتار و کردار میباشد؛ یعنی آنچه را انجام دهی یا ندهی و بگویی یا نگویی، باید همه به فرمان شرع مقدس باشد<ref>همان، 48</ref>. | # ای فرزند، خلاصه و چکیده علم این است که بدانی ماهیت طاعت و عبادت چیست و بدانکه آن دو، پیروی کردن از شرع مقدس در اوامر و نواهی، با گفتار و کردار میباشد؛ یعنی آنچه را انجام دهی یا ندهی و بگویی یا نگویی، باید همه به فرمان شرع مقدس باشد<ref>همان، 48</ref>. | ||
# ای فرزند، شایسته است گفتار و کردارت موافق شرع مبین باشد؛ چه زمانیکه علم و عمل از شریعت تبعیت نکنند، جز گمراهی چیزی درپی ندارند<ref>همان</ref>. آگاه باش که زبان مطلق و دلِ مملو از غفلت و شهوت، علامت بدبختی و شقاوت بود و تا هوای نفس به صدق مجاهدت کشته نشود، دل به انوار معرفت زنده نخواهد گشت<ref>همان، ص49</ref>. | # ای فرزند، شایسته است گفتار و کردارت موافق شرع مبین باشد؛ چه زمانیکه علم و عمل از شریعت تبعیت نکنند، جز گمراهی چیزی درپی ندارند<ref>همان</ref>. آگاه باش که زبان مطلق و دلِ مملو از غفلت و شهوت، علامت بدبختی و شقاوت بود و تا هوای نفس به صدق مجاهدت کشته نشود، دل به انوار معرفت زنده نخواهد گشت<ref>همان، ص49</ref>. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
پختگی مطالب و مشخصات عالی دیگر این رساله، سبب شده است که به زبانهای مختلف، ترجمه شود- چنانکه صاحب دایرةالمعارف فارسی «مصاحب» بر این باور است که اول بار در سال 1838م با ترجمه آلمانی، به اهتمام هامرپورگشتال در وین و پسازآن، در مصر و استانبول به چاپ رسیده است و یونسکو با ترجمههای فرانسوی، انگلیسی و اسپانیایی، آن را در سال 1951م منتشر نموده است<ref>مقدمه، ص33</ref>. دکتر عیسی صدیق در کتاب «تاریخ فرهنگ ایران» مینویسد که این رساله، توسط سازمان فرهنگی ملل متحد، در سال 1951م، در بیروت، با ترجمه آن به زبان فرانسه، طبع شده است<ref>همان</ref> و <ref> شمسالدین، احمد، ص24-25</ref> و <ref> بدوی، عبدالرحمن، ص179-183</ref>. | پختگی مطالب و مشخصات عالی دیگر این رساله، سبب شده است که به زبانهای مختلف، ترجمه شود- چنانکه صاحب دایرةالمعارف فارسی «مصاحب» بر این باور است که اول بار در سال 1838م با ترجمه آلمانی، به اهتمام هامرپورگشتال در وین و پسازآن، در مصر و استانبول به چاپ رسیده است و یونسکو با ترجمههای فرانسوی، انگلیسی و اسپانیایی، آن را در سال 1951م منتشر نموده است<ref>مقدمه، ص33</ref>. دکتر عیسی صدیق در کتاب «تاریخ فرهنگ ایران» مینویسد که این رساله، توسط سازمان فرهنگی ملل متحد، در سال 1951م، در بیروت، با ترجمه آن به زبان فرانسه، طبع شده است<ref>همان</ref> و <ref>شمسالدین، احمد، ص24-25</ref> و <ref>بدوی، عبدالرحمن، ص179-183</ref>. | ||
شرحهای مختلف نیز بر آن نگاشته شده که بدوی آورده است. <ref> بدوی، عبدالرحمن، ص179-183</ref> و نیز، واصله المدد در شرح کتاب ایها الولد توسط محمدعلی خالدی<ref> پژوهشنامه متین، بهار 1382، ص 221</ref>. | شرحهای مختلف نیز بر آن نگاشته شده که بدوی آورده است. <ref>بدوی، عبدالرحمن، ص179-183</ref> و نیز، واصله المدد در شرح کتاب ایها الولد توسط محمدعلی خالدی<ref>پژوهشنامه متین، بهار 1382، ص 221</ref>. | ||
این رساله در ضمن «مجموعه رسائل الامام الغزالی»، دار الفکر بیروت – لبنان، نیز به چاپ رسیده است. | این رساله در ضمن «مجموعه رسائل الامام الغزالی»، دار الفکر بیروت – لبنان، نیز به چاپ رسیده است. |
ویرایش