۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شـ' به 'ش') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
یکی از مباحث کتاب، بررسی اوضاع قرطبه در عصر مرابطین است. بیشک یکی از دولتهای بزرگ و قدرتمندی که در نیمه دوم قرن پنجم هجری در مغرب اقصی ظهور کرد، دولت «مرابطین» بود. این قرن، با ضعف عرب و ظهور قدرتمندانه بربر در صحنه سیاسی مغرب آغاز شد. مرابطین از قبایل بربر مسوفه و لمتونه و جداله از فروع قبیله بزرگ صنهاجه بوده که آنها را ملثمین میخواندند. این قبایل در مسافتی میان جنوب مغرب اقصی تا بلاد سودان پراکنده شده بودند. در نیمه قرن پنجم وارد دشت مراکش شدند. اسلام در قرن سوم هجری در بین آنها گسترش یافته بود. آغاز تحرک سیاسی این قبایل به فعالیتهای رهبر لمتونه، محمد یتفاوت لمتونی برمیگردد که این قبایل را متحد ساخت؛ اما پیدایش واقعی دولت مرابطین به دست یوسف بن تاشفین (متوفی 500ق) انجام گرفت. او برای اولین بار در تاریخ مغرب، یک دولت مستقل بربر به وجود آورد که از سودان در جنوب تا کوههای برانس در شمال و از اقیانوس اطلس در غرب تا مرزهای سوس در شرق امتداد داشت. بعد از یوسف چهار نفر از امرای مرابطی حکومت کردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص47-46</ref>. | یکی از مباحث کتاب، بررسی اوضاع قرطبه در عصر مرابطین است. بیشک یکی از دولتهای بزرگ و قدرتمندی که در نیمه دوم قرن پنجم هجری در مغرب اقصی ظهور کرد، دولت «مرابطین» بود. این قرن، با ضعف عرب و ظهور قدرتمندانه بربر در صحنه سیاسی مغرب آغاز شد. مرابطین از قبایل بربر مسوفه و لمتونه و جداله از فروع قبیله بزرگ صنهاجه بوده که آنها را ملثمین میخواندند. این قبایل در مسافتی میان جنوب مغرب اقصی تا بلاد سودان پراکنده شده بودند. در نیمه قرن پنجم وارد دشت مراکش شدند. اسلام در قرن سوم هجری در بین آنها گسترش یافته بود. آغاز تحرک سیاسی این قبایل به فعالیتهای رهبر لمتونه، محمد یتفاوت لمتونی برمیگردد که این قبایل را متحد ساخت؛ اما پیدایش واقعی دولت مرابطین به دست یوسف بن تاشفین (متوفی 500ق) انجام گرفت. او برای اولین بار در تاریخ مغرب، یک دولت مستقل بربر به وجود آورد که از سودان در جنوب تا کوههای برانس در شمال و از اقیانوس اطلس در غرب تا مرزهای سوس در شرق امتداد داشت. بعد از یوسف چهار نفر از امرای مرابطی حکومت کردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص47-46</ref>. | ||
در زمان حیات علی بن یوسف نفوذ فقهای مرابطی افزایش ملموسی یافت. اینها همان کسانی بودند که در زمان حیات پدرش فتوا به خلع ملوکالطوایف داده بودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>. فقهای مرابطی با هرگونه عقلگرایی در پیرامون نصوص بهشدت برخورد میکردند. | در زمان حیات علی بن یوسف نفوذ فقهای مرابطی افزایش ملموسی یافت. اینها همان کسانی بودند که در زمان حیات پدرش فتوا به خلع ملوکالطوایف داده بودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>. فقهای مرابطی با هرگونه عقلگرایی در پیرامون نصوص بهشدت برخورد میکردند. آنها به پیروی از نظر مالک، جمود بر اندیشه سلف را میخواستند و هر چیزی را که با سنت سلف مخالف بود، بدعت میشمردند<ref>ر.ک: پاک، محمدرضا، ص55</ref>؛ لذا درخواست خود در سوزاندن کتب غزالی و مهمترین آنها یعنی «إحياء علوم الدين» - که گرایشهای فقها در مباحث فقهی و حرصشان در طلب دنیا را آشکار میکرد - بر او تحمیل کردند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص145</ref>. | ||
نویسنده، فصول هفتم و هشتم کتاب را به معرفی و توصیف مسجد جامع اختصاص داده است. مسجد جامع قرطبه به فرمان «عبدالرحمن اول» (بازمانده خلفای اموی شام که بعد ازسقوط بنیامیه گریخت و به اسپانیا آمد)، به سال 170ق، ساخته شد. محل آن پیش از فتح اسپانیا به دست مسلمانان، کلیسای گتها بود. عبدالرحمن میخواست در جای کلیسای مزبور مسجدی بنا کند که بزرگترین و پرشکوهترین مسجد اروپا باشد. به همین منظور ستونهای مرمر و سنگهای بزرگ آن را از شهرهای جنوب فرانسه مانند «ناربون» و «نیم» و | نویسنده، فصول هفتم و هشتم کتاب را به معرفی و توصیف مسجد جامع اختصاص داده است. مسجد جامع قرطبه به فرمان «عبدالرحمن اول» (بازمانده خلفای اموی شام که بعد ازسقوط بنیامیه گریخت و به اسپانیا آمد)، به سال 170ق، ساخته شد. محل آن پیش از فتح اسپانیا به دست مسلمانان، کلیسای گتها بود. عبدالرحمن میخواست در جای کلیسای مزبور مسجدی بنا کند که بزرگترین و پرشکوهترین مسجد اروپا باشد. به همین منظور ستونهای مرمر و سنگهای بزرگ آن را از شهرهای جنوب فرانسه مانند «ناربون» و «نیم» و همچنین از «قسطنطنیه» پایتخت روم شرقی و «اشبیلیه» آورد تا در آن بنای مجلل کار گذارند، ولی پیش از تکمیل مسجد درگذشت. بعد از عبدالرحمن اول، پسرش «هشام» فرمانروای دیگر اندلس (اسپانیا)، مسجد را به اتمام رسانید و مناره نخستین آن را بنا کرد. سپس عبدالرحمن دوم پسر «حکم»، نوه او در سال 218ق، دو ایوان تازه در سمت قبله، یعنی ناحیه جنوبی مسجد مقابل نهر «وادی الکبیر» بر آن افزود<ref>ر.ک: عبدالله عنان، محمد؛ دوانی، علی، ص25</ref>. | ||
آنگاه محمد بن عبدالرحمن دوم شبستان بزرگی در آن بنا کرد و در زمان حکومت امیر عبداللّه پسر محمد، راهرو سرپوشیدهای از قصر سلطنتی تا نزدیک محراب مسجد ساخته شد که خلیفه بهوسیله آن از قصر مستقیماً خود را به محراب میرسانید. عبدالرحمن سوم، معروف به «ناصر» نمای داخلی مسجد را تجدید بنا کرد؛ مناره قدیمی را خراب و بهجای آن مناره دیگری که بلندتر و پرشکوهتر بود، به سال 340ق، ساخت. مناره جدید، دارای دو نردبان بود که از یکی بالا میرفتند و از دیگری پایین میآمدند. بر فراز این مناره، سه قبه کوچک ساخته شده بود که دو تای آن از طلا و سومی از نقره بود. این مناره به شکل چـهارگوش بود و 14 شبکه طاقدار نیمدائرهای داشت. بعد از عبدالرحمن ناصر، پسرش «حکم دوم»، زیاداتی در آن احداث نمود. حکم محراب سوم مسجد را ساخت؛ ساختمان این محراب مدت چهار سال به طول انجامید. بر روی این محراب نیز گنبد بزرگی ساخته شد که با سنگهای الوان منقش بود. بهطور خلاصه امرا و خلفای اندلس هرکدام روی کار میآمدند سعی بلیغی در توسعه و تکمیل و زیبایی این مسجد مجلل داشتند، تاآنکه چنان وسعتی یافت و دارای یکهزارودویست ستون و درهای برنزی متعدد و محرابهای بزرگ و زینتکاریهای جالب و بدیع گردید؛ بهطوریکه اگر بزرگترین مسجد عالم نبود، یکی از بزرگترین آنها بشمار میرفت<ref>ر.ک: همان، ص26-25</ref>. | آنگاه محمد بن عبدالرحمن دوم شبستان بزرگی در آن بنا کرد و در زمان حکومت امیر عبداللّه پسر محمد، راهرو سرپوشیدهای از قصر سلطنتی تا نزدیک محراب مسجد ساخته شد که خلیفه بهوسیله آن از قصر مستقیماً خود را به محراب میرسانید. عبدالرحمن سوم، معروف به «ناصر» نمای داخلی مسجد را تجدید بنا کرد؛ مناره قدیمی را خراب و بهجای آن مناره دیگری که بلندتر و پرشکوهتر بود، به سال 340ق، ساخت. مناره جدید، دارای دو نردبان بود که از یکی بالا میرفتند و از دیگری پایین میآمدند. بر فراز این مناره، سه قبه کوچک ساخته شده بود که دو تای آن از طلا و سومی از نقره بود. این مناره به شکل چـهارگوش بود و 14 شبکه طاقدار نیمدائرهای داشت. بعد از عبدالرحمن ناصر، پسرش «حکم دوم»، زیاداتی در آن احداث نمود. حکم محراب سوم مسجد را ساخت؛ ساختمان این محراب مدت چهار سال به طول انجامید. بر روی این محراب نیز گنبد بزرگی ساخته شد که با سنگهای الوان منقش بود. بهطور خلاصه امرا و خلفای اندلس هرکدام روی کار میآمدند سعی بلیغی در توسعه و تکمیل و زیبایی این مسجد مجلل داشتند، تاآنکه چنان وسعتی یافت و دارای یکهزارودویست ستون و درهای برنزی متعدد و محرابهای بزرگ و زینتکاریهای جالب و بدیع گردید؛ بهطوریکه اگر بزرگترین مسجد عالم نبود، یکی از بزرگترین آنها بشمار میرفت<ref>ر.ک: همان، ص26-25</ref>. |
ویرایش