المهذب في علم أصول الفقه المقارن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR23549J1.jpg | عنوان =المهذب في علم أصول الفقه المقارن |...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}
}}


'''المهذب في علم أصول الفقه المقارن'''، عنوان اثری است از عبدالکریم نمله با موضوع علم اصول فقه. این اثر 5 جلدی به زبان عربی نوشته شده است. نام کامل کتاب، «المهذب في علم أصول الفقه المقارن - تحرير لمسائله ودراستها دراسة نظرية تطبيقية» است که نویسنده این نام را برای آن برگزیده است. عبدالکریم نمله در این اثر، مسائل اصول فقه را تهذیب و تصفیه و به زبان امروزین بیان کرده است.
'''المهذب في علم أصول الفقه المقارن'''، عنوان اثری است از [[نمله، عبدالکريم|عبدالکریم نمله]] با موضوع علم اصول فقه. این اثر 5 جلدی به زبان عربی نوشته شده است. نام کامل کتاب، «المهذب في علم أصول الفقه المقارن - تحرير لمسائله ودراستها دراسة نظرية تطبيقية» است که نویسنده این نام را برای آن برگزیده است. [[نمله، عبدالکريم|عبدالکریم نمله]] در این اثر، مسائل اصول فقه را تهذیب و تصفیه و به زبان امروزین بیان کرده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۵: خط ۳۵:
==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در مقدمه کتاب پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر اکرم(ص) و صحابه ایشان، از ایمان صحبت می‌کند و علم، را به دو بخش «علم توحید» و «علم فقه» تقسیم می‌نماید. علم توحید همان علمی است که در آن به آنچه در کتاب و سنت آمده تمسک می‌شود و از هواهای نفسانی و بدعت‌ها در آن دوری می‌گردد؛ که به نظر نویسنده، صحابه و تابعان ایشان و سلف صالح، بر این علم بوده‌اند و اما علم فقه، خیر کثیر و حکمتی است که خداوند در قرآن کریم از آن با آیه '''من يؤتی الحكمة فقد أوتي خيرا كثيرا''' یاد کرده است؛ چراکه در روایتی از ابن عباس داریم که «الحكمة معرفة الأحكام من الحلال والحرام». ازاین‌روست که در روایات هم داریم که هرکه را که خدا خیر برایش بخواهد، او را در دین، فقیه می‌گرداند و روایات دیگری از این دست...
نویسنده در مقدمه کتاب پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر اکرم(ص) و صحابه ایشان، از ایمان صحبت می‌کند و علم، را به دو بخش «علم توحید» و «علم فقه» تقسیم می‌نماید. علم توحید همان علمی است که در آن به آنچه در کتاب و سنت آمده تمسک می‌شود و از هواهای نفسانی و بدعت‌ها در آن دوری می‌گردد؛ که به نظر نویسنده، صحابه و تابعان ایشان و سلف صالح، بر این علم بوده‌اند و اما علم فقه، خیر کثیر و حکمتی است که خداوند در قرآن کریم از آن با آیه '''من يؤتی الحكمة فقد أوتي خيرا كثيرا''' یاد کرده است؛ چراکه در روایتی از ابن عباس داریم که «الحكمة معرفة الأحكام من الحلال والحرام». ازاین‌روست که در روایات هم داریم که هرکه را که خدا خیر برایش بخواهد، او را در دین، فقیه می‌گرداند و روایات دیگری از این دست...
به‌خاطر همین هم بوده که صحابه در طلب علم و این درجه عالی و منزلت کبری، بسیار حریص بوده‌اند<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، صفحات جیم و دال</ref>.
به‌خاطر همین هم بوده که صحابه در طلب علم و این درجه عالی و منزلت کبری، بسیار حریص بوده‌اند<ref>ر.ک: مقدمه، ج1، صفحات جیم و دال</ref>.
علم فقه، همان معرفت حلال و حرام از احکام است و صرفا پس از شناخت ادله احکام به دست می‌آید؛ شناخت ادله احکام و امور متعلق به آن، همان علم اصول فقه است؛ ازاین‌روست که علم اصول فقه اصل آن خیری است که در فقه موجود است. عبدالکریم نمله سپس به ذکر تعدادی از فضیلت‌های علم اصول فقه می‌پردازد و سپس نتیجه می‌گیرد که آموزنده این علم و مدقق در آن، حجم بی‌نهایتی از منافع شرعی و احکام فقهی و فوائد و مقاصد عامه را درک می‌نماید. به این دلیل این علم اجل علوم به‌لحاظ قدر و منزلت و بالاترین آنها به‌لحاظ منفعت است و دارای بیشترین فایده و اهمیت بوده و شریف‌ترین علوم است و این امر به‌لحاظ مصالحی از بندگان در معاش و معاد است که به این علم تعلق گرفته است. اما برخی به دلیل اینکه این فضل و نفع را نمی‌شناسند و فهمی از این علم ندارند یا غرض و مقصودی را که این علم به‌خاطر آن تدریس می‌شود، نمی‌فهمند و...، آموختن این علم با این حد از شرافت را ترک گفته‌اند<ref>ر.ک: همان، صفحات دال - واو</ref>.


عبدالکریم نمله، سپس می‌نویسد: برخی از طلاب، از من درخواست کردند که کتابی برایشان بنویسم و در آن، همه مسائل اصول فقه را با شرح و بیانش و اهتمام به تصویرش با مثال‌ها با اسلوب امروزین قابل فهم و بدون تعصب نسبت به مذهب یا نظر خاصی بنگارم. من نیز این امر را پاسخ دادم تا با تبیین برای مردم، امتثال امر الهی کرده باشم و شبهه‌ها و التباسات را برایشان برطرف نموده باشم و نظر به شوقم به تحصیل فضایل و دوری از رذایل و رغبتم به اجر، این کار را انجام دادم<ref>ر.ک: همان، صفحه واو</ref>.
علم فقه، همان معرفت حلال و حرام از احکام است و صرفا پس از شناخت ادله احکام به دست می‌آید؛ شناخت ادله احکام و امور متعلق به آن، همان علم اصول فقه است؛ ازاین‌روست که علم اصول فقه اصل آن خیری است که در فقه موجود است. [[نمله، عبدالکريم|عبدالکریم نمله]] سپس به ذکر تعدادی از فضیلت‌های علم اصول فقه می‌پردازد و سپس نتیجه می‌گیرد که آموزنده این علم و مدقق در آن، حجم بی‌نهایتی از منافع شرعی و احکام فقهی و فوائد و مقاصد عامه را درک می‌نماید. به این دلیل این علم اجل علوم به‌لحاظ قدر و منزلت و بالاترین آنها به‌لحاظ منفعت است و دارای بیشترین فایده و اهمیت بوده و شریف‌ترین علوم است و این امر به‌لحاظ مصالحی از بندگان در معاش و معاد است که به این علم تعلق گرفته است. اما برخی به دلیل اینکه این فضل و نفع را نمی‌شناسند و فهمی از این علم ندارند یا غرض و مقصودی را که این علم به‌خاطر آن تدریس می‌شود، نمی‌فهمند و...، آموختن این علم با این حد از شرافت را ترک گفته‌اند<ref>ر.ک: همان، صفحات دال - واو</ref>.
 
[[نمله، عبدالکريم|عبدالکریم نمله]]، سپس می‌نویسد: برخی از طلاب، از من درخواست کردند که کتابی برایشان بنویسم و در آن، همه مسائل اصول فقه را با شرح و بیانش و اهتمام به تصویرش با مثال‌ها با اسلوب امروزین قابل فهم و بدون تعصب نسبت به مذهب یا نظر خاصی بنگارم. من نیز این امر را پاسخ دادم تا با تبیین برای مردم، امتثال امر الهی کرده باشم و شبهه‌ها و التباسات را برایشان برطرف نموده باشم و نظر به شوقم به تحصیل فضایل و دوری از رذایل و رغبتم به اجر، این کار را انجام دادم<ref>ر.ک: همان، صفحه واو</ref>.


وی متذکر می‌شود: از جمله اموری که او را به نگارش این اثر کشانده، علاوه بر موارد فوق، این موارد را نیز می‌توان نام برد:
وی متذکر می‌شود: از جمله اموری که او را به نگارش این اثر کشانده، علاوه بر موارد فوق، این موارد را نیز می‌توان نام برد:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش