۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قـ' به 'ق') |
جز (جایگزینی متن - 'حـ' به 'ح') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در باب دوم، شـرایط و اموری که در مفتی معتبر است، احکام و آداب و وظایف فتوادهنده، آداب فتوا و صادر کردن حکم، احکام و آداب و وظایف مستفتی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. شهید پس از مقدمه به شایستگیهای مفتی از قبیل: عدالت و فقاهت اشاره میکند و بر آن است کـه فـقیه جامعالشرایط باید به معارف اسلامی، مسائل کلامی و علوم زیربنائی که در شناخت ادله شـرعی نقش دارد آگـاهی داشته و به موارد اختلاف و اتفاق علما و فقها، در مسائل شرعی آشنا باشد و دارای ملکه نفسانی و قوه و نیرویی قدسی و ملکوتی باشد که فروع احکام را از اصول و کلیات آن استنباط کند. کسانی که دارای این ویژگیها باشند بـر آنها واجب خواهد بـود نسبت بـه مسائل مورد نیاز خود فتوا دهند و مسائلی که از آنها پرسش میشود را پاسخ گویند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/108 ر.ک: همان، ص108]</ref>. | در باب دوم، شـرایط و اموری که در مفتی معتبر است، احکام و آداب و وظایف فتوادهنده، آداب فتوا و صادر کردن حکم، احکام و آداب و وظایف مستفتی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. شهید پس از مقدمه به شایستگیهای مفتی از قبیل: عدالت و فقاهت اشاره میکند و بر آن است کـه فـقیه جامعالشرایط باید به معارف اسلامی، مسائل کلامی و علوم زیربنائی که در شناخت ادله شـرعی نقش دارد آگـاهی داشته و به موارد اختلاف و اتفاق علما و فقها، در مسائل شرعی آشنا باشد و دارای ملکه نفسانی و قوه و نیرویی قدسی و ملکوتی باشد که فروع احکام را از اصول و کلیات آن استنباط کند. کسانی که دارای این ویژگیها باشند بـر آنها واجب خواهد بـود نسبت بـه مسائل مورد نیاز خود فتوا دهند و مسائلی که از آنها پرسش میشود را پاسخ گویند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/108 ر.ک: همان، ص108]</ref>. | ||
مـطالب باب سوم بدین شرح است: در مقدمه فصل اول، شهید فرموده است: مناظره و تبادل فکر و نظر در احکام دینی، بـخش و عـضوی از پیکره دین است و در عمل نیازمند فرصت مـناسب، شرایط و آداب ویژهای است کـه کامیابی در آن در گرو رعایت آن شـروط است. مطالب این فصل در هشت موضوع بیان شده که از جمله آن است: هدف مناظرهکننده باید رسیدن بـه حق باشد، نه ریا و خـودنمایی. سپس نشانه مناظرهای که با هـدف الهـی برگزار میشود را برمیشمارد. اشتغال بـه مـناظره را در صورتی صحیح میداند که وظایف مهمتر از آن در بین نباشد؛ زیرا درصورتیکه مناظره درباره امر واجب، بـهگونه مـشروع انجام گیرد، واجب کفایی خواهد بود. آنگاه شرایط اساسی مناظرهکـنندگان در | مـطالب باب سوم بدین شرح است: در مقدمه فصل اول، شهید فرموده است: مناظره و تبادل فکر و نظر در احکام دینی، بـخش و عـضوی از پیکره دین است و در عمل نیازمند فرصت مـناسب، شرایط و آداب ویژهای است کـه کامیابی در آن در گرو رعایت آن شـروط است. مطالب این فصل در هشت موضوع بیان شده که از جمله آن است: هدف مناظرهکننده باید رسیدن بـه حق باشد، نه ریا و خـودنمایی. سپس نشانه مناظرهای که با هـدف الهـی برگزار میشود را برمیشمارد. اشتغال بـه مـناظره را در صورتی صحیح میداند که وظایف مهمتر از آن در بین نباشد؛ زیرا درصورتیکه مناظره درباره امر واجب، بـهگونه مـشروع انجام گیرد، واجب کفایی خواهد بود. آنگاه شرایط اساسی مناظرهکـنندگان در احکام دین را اجتهاد میداند و بر آن است کـه نتیجه مناظره با این پشتوانه علمی برای دیگران قابل پیروی است و از دیگرچیزهایی که در مناظره سازنده علمی لازم میشمارد وجود جو آرام و متکی بـر مـنطق، مـصون بـودن از تـحریکات، رعایت حق و انصاف است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/109 ر.ک: همان، ص109]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/171 متن کتاب، ص173-171]</ref>. | ||
در فصل دوم، از آفات و نتائج سوئی که از رهگذر مناظره مخرب نصیب انسان میشود و تأثیر نامطلوبی که بر اخلاق و رفـتار افـراد مـیگذارد، سخن گفته است و سفارش نموده مناظره بهمـنظور غلبه بـر دیـگران، اقناع و اسکات خـصم و مباهات و فضلفروشی صورت نگیرد. سپس نتائج سوئی را برای مناظره نادرست برشمرده است؛ از قبیل: عدم پذیرش حق از رهگذر گفتگو همراه با جدال و ستیز، جلوهگری رزائل مانند: خشم، غـضب، حقد، کینهتوزی، رشک و حسد، انزوا و گوشهگیری از مردم، سخنان ناروا بر زبان راندن و احساس تکبر و خودستایی در برابر دیگران و...<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/109 ر.ک: میری، سید عباس، ص109]</ref>. | در فصل دوم، از آفات و نتائج سوئی که از رهگذر مناظره مخرب نصیب انسان میشود و تأثیر نامطلوبی که بر اخلاق و رفـتار افـراد مـیگذارد، سخن گفته است و سفارش نموده مناظره بهمـنظور غلبه بـر دیـگران، اقناع و اسکات خـصم و مباهات و فضلفروشی صورت نگیرد. سپس نتائج سوئی را برای مناظره نادرست برشمرده است؛ از قبیل: عدم پذیرش حق از رهگذر گفتگو همراه با جدال و ستیز، جلوهگری رزائل مانند: خشم، غـضب، حقد، کینهتوزی، رشک و حسد، انزوا و گوشهگیری از مردم، سخنان ناروا بر زبان راندن و احساس تکبر و خودستایی در برابر دیگران و...<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/109 ر.ک: میری، سید عباس، ص109]</ref>. | ||
خـاتمه کـتاب شامل سه مطلب اساسی به شرح زیر است: مطالب بخش اول در دو فصل آمده است: در فصل اول، علوم شرعی و دانشهای اصیل دینی را به چهار بخش علم کلام، علم کتاب (قرآن کریم)، علم به | خـاتمه کـتاب شامل سه مطلب اساسی به شرح زیر است: مطالب بخش اول در دو فصل آمده است: در فصل اول، علوم شرعی و دانشهای اصیل دینی را به چهار بخش علم کلام، علم کتاب (قرآن کریم)، علم به احادیث و عـلم به احکام شرعی (فقه) تقسیم کرده و ارزش و جایگاه و اهمیت هریک را یادآور شده و از آیات قرآن و سخنان پیامبر(ص) و پیشوایان دین و دانشوران بر نظرگاهها و مطالب خود تأیید آورده است. | ||
فـصل دوم، به علوم و دانشهای فرعی که مـعرفت و شـناخت علوم شرعی بر آن توقف دارد، مثل معرفت خداوند و مسائل مربوط به آن که از راه تأمل در نشانههای الهی میتوان بدان دست یافت و معرفت و کسب علومی که فهم احکام و آیات قرآن و | فـصل دوم، به علوم و دانشهای فرعی که مـعرفت و شـناخت علوم شرعی بر آن توقف دارد، مثل معرفت خداوند و مسائل مربوط به آن که از راه تأمل در نشانههای الهی میتوان بدان دست یافت و معرفت و کسب علومی که فهم احکام و آیات قرآن و احادیث بر آن مبتنی است و مـقدار لازم از هریک را گوشزد میکند. سپس علوم مورد نیاز علم فقه استدلالی را برمیشمرد که مجموعاً دوازده علم است (صرف، نحو، اشتقاق، معانی، بیان، بدیع، لغت، اصول فقه، رجال، منطق، تفسیر و حدیث)<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان، ص110]</ref>. | ||
بخش پایانی کتاب به توصیهها و پندهای شهید به دانشجویان اختصاص یافته است؛ از جمله توصیههای شهید: قدرشناسی فـرصتهای زودگذر عمر است که محصل باید آن را غنیمت شمرده و از آن کمال بهرهبرداری را در راه کسب فضائل و ملکات علمی و ارتقاء دانش خود بنماید. کوتاهی و سهلانگاری در راه تحصیل دانش، مایه حسرت و تأسف درازمدت و موجب سردرگمی در هـدف مـیگردد. تلاش در راه کسب دانش، پلکان ترقی است و جایگاه و مدارج عالی قیامت و همجواری با انبیا، شهدا، صالحین، علما و... بهوسیله دانش و با استفاده از همین فرصتهای عمر به دست میآید. اگر دانشجو در طریق تحصیل علم، تـنآسایی پیـشه سازد و همت بلند نداشته بـاشد، ایـن ناشی از نارسایی عقل و غفلت او خواهد بود که باید از آن به خداوند پناه برد. البته تأسف در صورتی است که در قیامت از عذاب الهی مصون بـاشد، والا بـاید آماده عـذاب الهی بود بهخاطر قصور در وظیفه واجب عینی یـا کـفائی که خود گناه است و بنابراین، سرگرمیها و تن پروریها و اشتغالات غیر علمی و شانه خالی کردن از زیر بار رنج تحصیل فقه و مـقدمات آن بزرگترین گـناه محسوب میشود؛ گرچه آن اشتغالات غیر علمی، عبادت، مثل: دعا و قرائت قرآن باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/237 متن کتاب، ص238-237]</ref>. | بخش پایانی کتاب به توصیهها و پندهای شهید به دانشجویان اختصاص یافته است؛ از جمله توصیههای شهید: قدرشناسی فـرصتهای زودگذر عمر است که محصل باید آن را غنیمت شمرده و از آن کمال بهرهبرداری را در راه کسب فضائل و ملکات علمی و ارتقاء دانش خود بنماید. کوتاهی و سهلانگاری در راه تحصیل دانش، مایه حسرت و تأسف درازمدت و موجب سردرگمی در هـدف مـیگردد. تلاش در راه کسب دانش، پلکان ترقی است و جایگاه و مدارج عالی قیامت و همجواری با انبیا، شهدا، صالحین، علما و... بهوسیله دانش و با استفاده از همین فرصتهای عمر به دست میآید. اگر دانشجو در طریق تحصیل علم، تـنآسایی پیـشه سازد و همت بلند نداشته بـاشد، ایـن ناشی از نارسایی عقل و غفلت او خواهد بود که باید از آن به خداوند پناه برد. البته تأسف در صورتی است که در قیامت از عذاب الهی مصون بـاشد، والا بـاید آماده عـذاب الهی بود بهخاطر قصور در وظیفه واجب عینی یـا کـفائی که خود گناه است و بنابراین، سرگرمیها و تن پروریها و اشتغالات غیر علمی و شانه خالی کردن از زیر بار رنج تحصیل فقه و مـقدمات آن بزرگترین گـناه محسوب میشود؛ گرچه آن اشتغالات غیر علمی، عبادت، مثل: دعا و قرائت قرآن باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1960/110 ر.ک: همان]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35159/2/237 متن کتاب، ص238-237]</ref>. |
ویرایش