۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مـ' به 'م') |
جز (جایگزینی متن - 'قـ' به 'ق') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
این موضوع از مهمترین مسائل بحثانگیز جـهان تـصوف شده است، تا جایی کـه سـازگاری میان تعابیر مختلف آنها بهویژه در باب «حقیقت» بسیار مشکل است. برخی از آنان در تـفاسیر خـود، جنبه معرفتی آن را لحاظ میکنند و پارهای جـنبه عینی آن را؛ در برخی از تـعابیر آنها شریعت به معنای عـام مورد نظر است و در بعضی دیگر به معنای خاص. در نوع گرایش نیز بعضی از آنان، شریعت را تـرجیح میدهند و مکتب خود را بر پایه آن اسـتوار کـردهاند و برخی برعـکس. آنها بر اساس تفسیر باطنی خود از دقایق اعمال شرعی و تفکیک اعمال ظاهری از باطنی و ترجیح عمل قلبی بر عمل جوارحی، به ایـن نتیجه رسیدهاند که هریک از اعـمال | این موضوع از مهمترین مسائل بحثانگیز جـهان تـصوف شده است، تا جایی کـه سـازگاری میان تعابیر مختلف آنها بهویژه در باب «حقیقت» بسیار مشکل است. برخی از آنان در تـفاسیر خـود، جنبه معرفتی آن را لحاظ میکنند و پارهای جـنبه عینی آن را؛ در برخی از تـعابیر آنها شریعت به معنای عـام مورد نظر است و در بعضی دیگر به معنای خاص. در نوع گرایش نیز بعضی از آنان، شریعت را تـرجیح میدهند و مکتب خود را بر پایه آن اسـتوار کـردهاند و برخی برعـکس. آنها بر اساس تفسیر باطنی خود از دقایق اعمال شرعی و تفکیک اعمال ظاهری از باطنی و ترجیح عمل قلبی بر عمل جوارحی، به ایـن نتیجه رسیدهاند که هریک از اعـمال قلبی و جـوارحی جـایگاه ویـژه خود را دارد و قلمرو فـهم و تـبلیغ آن میتواند از هم جدا باشد. بر این اساس یک دانش مربوط به حقیقت و باطن دین است و در قلمرو فـهم و تـعلیم عارف میگنجد و علمی دیگر مربوط به ادب شـرع و ظـواهر و اعـمال جـوارحی اسـت که بهعهده فقیه میباشد<ref>ر.ک: آقانوری، علی، ص244</ref>. | ||
در ادامه مباحث کتاب، نسبت سلسله قادریه و نقشبندیه و مشایخ هریک ذکر شده است. در بخشی از مطالب درباره بایزید بسطامی چنین میخوانیم: «لقب ایشان، سلطانالعارفین و نام وی طیفور بن عیسی بن آدم بن سروشان و جد ایشان گبر بود، به سعادت اسلام مشرف شده؛ اصل ایشان از بسطام است. صاحب رشحات نوشتهاند که ایشان اویسی از [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت جعفر صادق(ع)]] و صاحب تذكرة الأوليا گفتهاند که صدوسیزده پیر را خدمت کرده بود؛ یکی از آن جمله، [[امام جعفر صادق(ع)]] بود و ابوحفص و یحیی معاذ و شقیق بلخی را نیز دیده بودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص209-208</ref>. | در ادامه مباحث کتاب، نسبت سلسله قادریه و نقشبندیه و مشایخ هریک ذکر شده است. در بخشی از مطالب درباره بایزید بسطامی چنین میخوانیم: «لقب ایشان، سلطانالعارفین و نام وی طیفور بن عیسی بن آدم بن سروشان و جد ایشان گبر بود، به سعادت اسلام مشرف شده؛ اصل ایشان از بسطام است. صاحب رشحات نوشتهاند که ایشان اویسی از [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت جعفر صادق(ع)]] و صاحب تذكرة الأوليا گفتهاند که صدوسیزده پیر را خدمت کرده بود؛ یکی از آن جمله، [[امام جعفر صادق(ع)]] بود و ابوحفص و یحیی معاذ و شقیق بلخی را نیز دیده بودند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص209-208</ref>. |
ویرایش