۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'لاری، عبدالحسین' به 'لاری، سید عبدالحسین') |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| چاپ = | | چاپ = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =16809 | ||
| کتابخوان همراه نور =16809 | | کتابخوان همراه نور =16809 | ||
| کد پدیدآور =9908 | | کد پدیدآور =9908 | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
فصول کتاب، حوادث و وقایع مهم فارس را در بر دارد؛ بهغیر از فصل آخر آن، که بسیار محدود ارائه شده است و همچنین حاکمانی که از زمان مشروطه در فارس منصوب شدهاند را بیان میکند؛ از علاءالدوله، که قبل از اینکه حاکم تهران شود، حاکم فارس بوده است تا حکومت شاهزاده صارمالدوله، تا زمانی که احمد شاه عازم سفر اروپا میشود و رضا خان رئیسالوزرای ایران است.<ref>ر.ک: رستمی، پروین، ص56</ref>. | فصول کتاب، حوادث و وقایع مهم فارس را در بر دارد؛ بهغیر از فصل آخر آن، که بسیار محدود ارائه شده است و همچنین حاکمانی که از زمان مشروطه در فارس منصوب شدهاند را بیان میکند؛ از علاءالدوله، که قبل از اینکه حاکم تهران شود، حاکم فارس بوده است تا حکومت شاهزاده صارمالدوله، تا زمانی که احمد شاه عازم سفر اروپا میشود و رضا خان رئیسالوزرای ایران است.<ref>ر.ک: رستمی، پروین، ص56</ref>. | ||
قیام [[لاری، عبدالحسین|سید عبدالحسین لاری]] بر ضد ظلم و ستم و استبداد از جمله حوادث ذکرشده در کتاب است. سید لاری توسط حاج میرزا محمدحسن شیرازی به امامت و پیشوایی ناحیه لارستان فرستاده میشود. انقلاب مشروطیت در فارس موقعیتی به دست او داد که برای برانداختن ظلم قیام کند. رهبران انجمن اسلامی، سید عبدالحسین را از لار به شیراز دعوت کردند؛ زیراکه آیتالله [[میرزا ابراهیم محلاتی]] و آقا شیخ [[محمدباقر اصطهباناتی]] با جنبش مشروطهخواهی شیراز همکاری نکردند و به همین دلیل رو بهسوی سید لاری آوردند. او نیز دعوت انجمن اسلامی را اجابت کرد و با جمعی از همراهان مسلح و غیر مسلح لاری به شیراز مهاجرت کردند و حوادث پیش میرود تا آغاز استبداد صغیر 1326ق، که سید لاری توقف در شیراز را مصلحت نمیبیند و با دارودسته خود به لار مراجعت میکند. پس از مراجعت به لار اقدام به تشکیل حکومت دینی مینماید و لارستان از حکومت فارس مجزا میشود<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | قیام [[لاری، سید عبدالحسین|سید عبدالحسین لاری]] بر ضد ظلم و ستم و استبداد از جمله حوادث ذکرشده در کتاب است. سید لاری توسط حاج میرزا محمدحسن شیرازی به امامت و پیشوایی ناحیه لارستان فرستاده میشود. انقلاب مشروطیت در فارس موقعیتی به دست او داد که برای برانداختن ظلم قیام کند. رهبران انجمن اسلامی، سید عبدالحسین را از لار به شیراز دعوت کردند؛ زیراکه آیتالله [[میرزا ابراهیم محلاتی]] و آقا شیخ [[محمدباقر اصطهباناتی]] با جنبش مشروطهخواهی شیراز همکاری نکردند و به همین دلیل رو بهسوی سید لاری آوردند. او نیز دعوت انجمن اسلامی را اجابت کرد و با جمعی از همراهان مسلح و غیر مسلح لاری به شیراز مهاجرت کردند و حوادث پیش میرود تا آغاز استبداد صغیر 1326ق، که سید لاری توقف در شیراز را مصلحت نمیبیند و با دارودسته خود به لار مراجعت میکند. پس از مراجعت به لار اقدام به تشکیل حکومت دینی مینماید و لارستان از حکومت فارس مجزا میشود<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>. | ||
خاطرات پیر روشن ضمیر همزمان با وقایع به نگارش در نیامده است. نویسنده در طی خاطراتش بیان میکند که خاطراتش را در سن کهولت با کمک حافظه خود نگاشته است و بیان میکند: «متأسفانه کتابی و روزنامه و مجلهای در دست نداریم که وقایع این دوره از فارس را از منابع برداریم. حتی دسترسی به شمارهی روزنامهی استخر هم که سال اول و دوم انتشار آن بود، پیدا نکردیم. آنچه در این فصول وقایع نوشته و مینویسیم به قوهی ذاکره و خاطرات و مرکوزات ذهنی است. ممکن است در این میان اتفاق و سانحه و واقعهای که مربوط به مطالب است، از خاطر رفته و فراموششده باشد و از قلم بیفتد، ولی اطمینان میدهم که چیزی پیش خود بر آن نمیافزاییم. آنچه میگویم و مینویسم عین واقع است و خلاصهی ماوقع؛ اگر چیزی بر اصل مطلب اضافه شود، همان آرایش و زر و زیور سبک نویسندگی است که هیچ ربطی به اصل مطلب ندارد»<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. | خاطرات پیر روشن ضمیر همزمان با وقایع به نگارش در نیامده است. نویسنده در طی خاطراتش بیان میکند که خاطراتش را در سن کهولت با کمک حافظه خود نگاشته است و بیان میکند: «متأسفانه کتابی و روزنامه و مجلهای در دست نداریم که وقایع این دوره از فارس را از منابع برداریم. حتی دسترسی به شمارهی روزنامهی استخر هم که سال اول و دوم انتشار آن بود، پیدا نکردیم. آنچه در این فصول وقایع نوشته و مینویسیم به قوهی ذاکره و خاطرات و مرکوزات ذهنی است. ممکن است در این میان اتفاق و سانحه و واقعهای که مربوط به مطالب است، از خاطر رفته و فراموششده باشد و از قلم بیفتد، ولی اطمینان میدهم که چیزی پیش خود بر آن نمیافزاییم. آنچه میگویم و مینویسم عین واقع است و خلاصهی ماوقع؛ اگر چیزی بر اصل مطلب اضافه شود، همان آرایش و زر و زیور سبک نویسندگی است که هیچ ربطی به اصل مطلب ندارد»<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. |
ویرایش