وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن خلكان' به 'ابن خلكان'
جز (جایگزینی متن - 'وفيات الأعيان' به 'وفيات الأعيان')
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلكان' به 'ابن خلكان')
خط ۴۱: خط ۴۱:




«[[وفيات الأعيان]] و أنباء أبناء الزمان»، اثر ابوالعباس شمس‌الدين احمد بن شهاب‌الدين، مشهور به «ابن خلكان» (اربل 608-681ق)، به زبان عربى است كه نويسنده در آن، زندگى‌نامه تعدادى از دانشوران اسلامى و ايرانى را ذكر كرده است.
«[[وفيات الأعيان]] و أنباء أبناء الزمان»، اثر ابوالعباس شمس‌الدين احمد بن شهاب‌الدين، مشهور به «[[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]» (اربل 608-681ق)، به زبان عربى است كه نويسنده در آن، زندگى‌نامه تعدادى از دانشوران اسلامى و ايرانى را ذكر كرده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۹: خط ۵۹:
2. اين كتاب، از مهم‌ترين كتب فن رجال است كه سرگذشت دانشمندان ايران و اسلام را نوشته است. در تدوين اين كتاب، از سرگذشت صحابه و تابعين و خلفاى راشدين، به علت شهرت آنان ذكرى نشده؛ فقط از چند نفر اينها، آن‌هم خيلى مختصر، گفته شده است؛ زيرا به اعتقاد نويسنده كتاب، ذكر حال اين سه گروه در نوشته‌هاى ديگران بسيار است (ر.ك: پايگاه دائرةالمعارف اسلامى طهور).
2. اين كتاب، از مهم‌ترين كتب فن رجال است كه سرگذشت دانشمندان ايران و اسلام را نوشته است. در تدوين اين كتاب، از سرگذشت صحابه و تابعين و خلفاى راشدين، به علت شهرت آنان ذكرى نشده؛ فقط از چند نفر اينها، آن‌هم خيلى مختصر، گفته شده است؛ زيرا به اعتقاد نويسنده كتاب، ذكر حال اين سه گروه در نوشته‌هاى ديگران بسيار است (ر.ك: پايگاه دائرةالمعارف اسلامى طهور).


2. ابن خلكان، تدوين اين كتاب را در سال 654ق، در قاهره شروع كرد و در سال 659ق، زمانى كه به شرح حال «يحيى بن خالد بن برمك» رسيد، به دمشق منتقل شد. او ناچارا كارش را متوقف كرد، ولى در سال 699ق، مجددا به قاهره برگشت و نوشتن كتاب را ادامه داد و سرانجام تأليف اين كتاب را در سال 699 (البته به روايتى هم در سال 672ق) به پايان رساند (ر.ك: همان).
2. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]]، تدوين اين كتاب را در سال 654ق، در قاهره شروع كرد و در سال 659ق، زمانى كه به شرح حال «يحيى بن خالد بن برمك» رسيد، به دمشق منتقل شد. او ناچارا كارش را متوقف كرد، ولى در سال 699ق، مجددا به قاهره برگشت و نوشتن كتاب را ادامه داد و سرانجام تأليف اين كتاب را در سال 699 (البته به روايتى هم در سال 672ق) به پايان رساند (ر.ك: همان).


3. نويسنده در پايان كتابش چنين نوشته است: كتابى كه آن را «[[وفيات الأعيان]] و أنباء أبناء الزمان» ناميدم، با حمد و منت خداى متعال به پايان رسيد در روز دوشنبه بيستم جمادى‌الآخرة سال 672ق، در قاهره... مؤلف اين كتاب مى‌گويد: من در همان تاريخى كه در آغاز گفتم شروع به نگارش اين كتاب كردم، به صورتى كه شرح دادم و اوقاتم صرف قضاوت شرعى و پاسخ‌گويى به احكام دينى در قاهره مى‌شد؛ پس زمانى كه به آخر شرح حال يحيى بن خالد بن برمك رسيدم، سفرى به شام كردم در خدمت... ابوالفتح بيبرس... و خروج از قاهره، روز يك‌شنبه هفتم شوال سال 659ق، بود و روز دوشنبه هفتم ذوالقعدة همان سال وارد دمشق شديم و براى من در بلاد شام در روز پنج‌شنبه هشتم ذوالحجه همان سال احكامى صادر شد و مشغله‌ام متراكم گرديد و موانع اتمام نگارش اين كتاب فراوان شد؛ پس به همان كه نوشته بودم اختصار كردم و كتاب را پايان دادم... سپس جدايى از شام پيش آمد و بازگشت به مصر و مدت اقامت در دمشق ده سال تمام بود، نه يك روز كم و نه يك روز زياد... پس وقتى به قاهره رسيدم، به كتاب‌هايى برخورد كردم كه به دنبالش بودم و فرصتى براى مطالعه‌اش نمى‌يافتم؛ پس زمانى كه فراغت يافتم و بارم سبك شد، آن كتاب‌ها را خواندم و مطالب مورد نياز را از آن برگرفتم و مشغول اتمام اين كتاب شدم تا به اين صورت كامل شد... پس هر اهل علمى كه بر اين كتاب واقف شود و در آن خللى ببيند، زود مؤاخذه نكند؛ چون من به نظرم صحيح بوده بر طبق آنچه برايم آشكار شده، با توجه به آنكه خدا نخواسته كه جز كتاب خودش صحيح و بى‌عيب باشد... (ر.ك: متن كتاب، ج7، ص258-259).
3. نويسنده در پايان كتابش چنين نوشته است: كتابى كه آن را «[[وفيات الأعيان]] و أنباء أبناء الزمان» ناميدم، با حمد و منت خداى متعال به پايان رسيد در روز دوشنبه بيستم جمادى‌الآخرة سال 672ق، در قاهره... مؤلف اين كتاب مى‌گويد: من در همان تاريخى كه در آغاز گفتم شروع به نگارش اين كتاب كردم، به صورتى كه شرح دادم و اوقاتم صرف قضاوت شرعى و پاسخ‌گويى به احكام دينى در قاهره مى‌شد؛ پس زمانى كه به آخر شرح حال يحيى بن خالد بن برمك رسيدم، سفرى به شام كردم در خدمت... ابوالفتح بيبرس... و خروج از قاهره، روز يك‌شنبه هفتم شوال سال 659ق، بود و روز دوشنبه هفتم ذوالقعدة همان سال وارد دمشق شديم و براى من در بلاد شام در روز پنج‌شنبه هشتم ذوالحجه همان سال احكامى صادر شد و مشغله‌ام متراكم گرديد و موانع اتمام نگارش اين كتاب فراوان شد؛ پس به همان كه نوشته بودم اختصار كردم و كتاب را پايان دادم... سپس جدايى از شام پيش آمد و بازگشت به مصر و مدت اقامت در دمشق ده سال تمام بود، نه يك روز كم و نه يك روز زياد... پس وقتى به قاهره رسيدم، به كتاب‌هايى برخورد كردم كه به دنبالش بودم و فرصتى براى مطالعه‌اش نمى‌يافتم؛ پس زمانى كه فراغت يافتم و بارم سبك شد، آن كتاب‌ها را خواندم و مطالب مورد نياز را از آن برگرفتم و مشغول اتمام اين كتاب شدم تا به اين صورت كامل شد... پس هر اهل علمى كه بر اين كتاب واقف شود و در آن خللى ببيند، زود مؤاخذه نكند؛ چون من به نظرم صحيح بوده بر طبق آنچه برايم آشكار شده، با توجه به آنكه خدا نخواسته كه جز كتاب خودش صحيح و بى‌عيب باشد... (ر.ك: متن كتاب، ج7، ص258-259).
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش