۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن خلكان' به 'ابن خلكان') |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
معاويه بن ابىسفيان اولين امير كوفه بود كه پس از صلح با امام حسن(ع) تا انتقال مركز حكومت به شام در سال بعد بر اين شهر حكومت كرد. از كساني كه معاويه به اميري كوفه منصوب كرد، زياد بن ابيه بود. او در سال 49 هجري علاوه بر اين شهر حكومت بصره را نيز به عهده گرفت و اولين كسي بود كه دو امارت در او جمع شد. اگر چه درباره سرگذشت او به تفصيل سخن رفته است؛ اما عجيب اين است كه با وجود نگارش كتاب به قلم نويسنده شيعي از تأثيرگذاري او در ايجاد حادثه كربلا مطلبي ذكر نشده است. | معاويه بن ابىسفيان اولين امير كوفه بود كه پس از صلح با امام حسن(ع) تا انتقال مركز حكومت به شام در سال بعد بر اين شهر حكومت كرد. از كساني كه معاويه به اميري كوفه منصوب كرد، زياد بن ابيه بود. او در سال 49 هجري علاوه بر اين شهر حكومت بصره را نيز به عهده گرفت و اولين كسي بود كه دو امارت در او جمع شد. اگر چه درباره سرگذشت او به تفصيل سخن رفته است؛ اما عجيب اين است كه با وجود نگارش كتاب به قلم نويسنده شيعي از تأثيرگذاري او در ايجاد حادثه كربلا مطلبي ذكر نشده است. | ||
عدالملك بن مروان ديگر امير كوفه بود كه در سال 72 هجري به آنجا وارد شد. حجاج بن يوسف ثقفي به او نوشت كه اگر دوست داري در اين ملك بماني علي بن حسين را به قتل برسان. او جاسوسهايي را بر امام گماشته بود و آنها تمامي رفتارهاي شخصي و اجتماعي امام و حتي عبادات او را گزارش مىكردند. ابن خلكان نقل كرده است كه عبدالملك به حجاج گفت كه هر كس به عيوب خودش آگاه است و در آن درخواست كرد كه عيبهاي خودش را بازگو كند و چيزي از آن را مخفي نكند. او گفت:«من لجوج و كينهاي هستم». عبدالملك گفت:« بنابراين بين تو و ابليس نسبتي هست». حجاج گفت:« شيطان اگر مرا ببيند تسليم من مىشود». | عدالملك بن مروان ديگر امير كوفه بود كه در سال 72 هجري به آنجا وارد شد. حجاج بن يوسف ثقفي به او نوشت كه اگر دوست داري در اين ملك بماني علي بن حسين را به قتل برسان. او جاسوسهايي را بر امام گماشته بود و آنها تمامي رفتارهاي شخصي و اجتماعي امام و حتي عبادات او را گزارش مىكردند. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] نقل كرده است كه عبدالملك به حجاج گفت كه هر كس به عيوب خودش آگاه است و در آن درخواست كرد كه عيبهاي خودش را بازگو كند و چيزي از آن را مخفي نكند. او گفت:«من لجوج و كينهاي هستم». عبدالملك گفت:« بنابراين بين تو و ابليس نسبتي هست». حجاج گفت:« شيطان اگر مرا ببيند تسليم من مىشود». | ||
برخي از امرايي كه پيش از آن شرح حال آنها آمده است و نويسنده مطلب جديدي درباره آنها نداشته است، تنها به ذكر سال خلافت آنها اكتفا شده است و در پاورقي به نوشته پيشين ارجاع داده شده است. عبيدالله بن عباس كندي از آن جمله است. | برخي از امرايي كه پيش از آن شرح حال آنها آمده است و نويسنده مطلب جديدي درباره آنها نداشته است، تنها به ذكر سال خلافت آنها اكتفا شده است و در پاورقي به نوشته پيشين ارجاع داده شده است. عبيدالله بن عباس كندي از آن جمله است. |
ویرایش