خرگوشی، عبدالملک بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خطيب بغدادى' به 'خطيب بغدادى'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها == [[' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}} [[')
جز (جایگزینی متن - 'خطيب بغدادى' به 'خطيب بغدادى')
خط ۴۹: خط ۴۹:


==اساتيد==
==اساتيد==
در مكّه از كسانى چون ابو عمر محمد بن سهل البستى و ابو اسحاق ابراهيم بن محمد الدّينورى و ابو الفضل جعفر بن الفضل (ابن حنزابه، متوفّى 391) و ابو جعفر امام و قاضى مكّه و اسحاق بن زروان بن قهزاد الفقيه و ابو بكر محمد بن هارون الاصبهانى و ابو عبد اللّه الحسين بن محمد الزّاهد و ابو الحسن على بن عمر بن موسى و ابو الحسن على بن عبد اللّه بن جهضم احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مدينه از الشّريف ابو محمد عبد اللّه بن يحيى بن طاهر الحسينى و ابوذر عمّار بن محمد البغدادى و ابو الحسين يحيى بن الحسين المطلبى. در بغداد در مجلس املاء محدّث معروف ابو الحسن على بن عمر الدّار قطنى (385-306) شركت كرده است و هم در بغداد به هنگام مراجعت از حج ابو القاسم التّنوخى (447-355) از جمله كسانى بوده است كه از او سماع حديث كرده است. در شام (صيدا) از ابو الحسين محمد بن احمد بن جميع الغسّانى و در فلسطين از ابو محمد بكر بن محمد العابد الطبرانى و ابو الفتح محمد بن ابراهيم بن محمد بن يزيد الطّرسوسى احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مصر از ابو محمد عبد اللّه بن عبد الرحمن الازدى و ابو سعيد على بن الحسن بن عمر الغافقى الاسكندرانى و ابو الحسن على بن محمد بن اسحاق الحلبى القاضى و ابو القاسم عمر بن ابراهيم بن يحيى البصرى و ابو الحسن محمد بن احمد بن عباس الاخميمى و ابو طلحه المالكى و ابو القاسم الفارسى الحافظ و ابو الوفاء تمام بن عبد اللّه الصّقلى.اين سفر ابو سعد همچنان كه سمعانى گفته است "سمع بالعراق بعد السبعين و الثلاثمائة". مأخذ كلام سمعانى ظاهرا روايت حاكم بوده است كه آن را با همان عبارت ابن عساكر نيز به اسناد خود از حاكم روايت كرده است در تبيين كذب المفترى 234، ولى در نسخه چاپى التّبيين كلمه "السبعين" در عبارت فوق "التسعين" ضبط شده است. اما بايد در دهه 370 اتفاق افتاده باشد. و مؤيّد اين قول آنكه ابو سعد در سنه 376 در مكّه از ابو عمر بستى سماع حديث كرده بوده است و چون وفات دارقطنى در پنجشنبه هفتم ذو القعده سال 385 اتفاق افتاده است، اقامت ابو سعد در بغداد بايد در سالهاى قبل از 385 بوده باشد نه بعد از آن.در منابع اشاره‌اى به طول اقامت ابو سعد در حجازنشده، ولى مى‌توان گمان برد كه ابو سعد سه دهه اخير قرن چهارم را در حجاز گذرانيده بوده باشد.ابو سعد چون به نيشابور بازگشت به ارشاد و تذكار و تدريس و تأليف مشغول شد. برايش مجلس املاء منعقد كردند كه سالها برقرار بود. و جز اينها اهتمام به خدمت خلق نمود و بناهاى خيريه‌اى ساخت از خانقاه و بيمارستان و مدرسه. و در آن بيمارستان جمعى از اصحابش را به پرستارى بيماران گماشت. و در سال 401 كه در نيشابور قحطي سختى افتاد و تعداد زيادي تلف شدند، ابو سعد، خدمات زيادي از قبيل تيمار بيماران و نقلشان به بيمارستان و تكفين و تدفين مردگان انجام داد.مدرسه ابو سعد در همان كوى خرگوش بوده و كتابخانه‌اى هم داشته است. در اين مدرسه چندى حافظ ابو حازم عمر بن احمد عبدوى نيشابورى (متوفّى 417) مجلس املاء داشته است كه پس از فوتش حافظ ابن منجويه (ابو بكر احمد بن على متوفّي 428) بر جايش نشست و سالها در آنجا به تدريس پرداخت. و براى ترجمه ابو حازم عبدوى و از ديگر استادان آن مدرسه كه ذكرشان در منابع ما هست يكى جاجرمى است و ديگر ابو المظفّر شهفور بن طاهر بن محمد اسفراينى (متوفّى 471).جامعه نيشابور قرن چهارم از شافعيّه و حنفيّه و گروه قليلى از كرّاميّه و ظاهريّه و شيعه تشكيل مى‌شد و عصبيّت و عداوت مذهبى هم بين اصحاب مذاهب برقرار بود. ابو سعد از جماعت شافعيّه بود.و شافعيان گذشته از اختلاف در مذهب فقهى از نظر عقيدتى نيز، به سبب پيروى از مكتب كلامى اشعرى، با حنفيان اختلاف داشتند. و در گسترش عقايد اشعرى علماى شافعي نيشابور سهمى عظيم داشته‌اند. ابو سعد اهل كلام نبود، ولى از شافعيان عقيده‌مند به مذهب اشعرى بود و ابن عساكر (متوفّى 571)، در تبيين كذب المفترى فيما نسب الى الامام الاشعرى، نام او را در زمره "اعيان مشاهير" اتباع امام اشعرى (324-260) آورده است. شافعيان نيشابور به خصوصيتى ديگر نيز ممتاز بودند و آن وجود تصوّف و گرايشهاى صوفيانه بود و ابو سعد خرگوشى متعلّق است به اين گروه اخير يعنى شافعيّه متصوّف. و تصوّفش هم تصوّف متشرّعانه اهل صحو است و از طراز تصوّف امام قشيرى، كه از اتّباع سنّت و التزام و شرع دور نمى‌شود. به ابو سعد اقوال صوفيانه و كراماتى هم منتسب است.وفات ابو سعد در جمادى الاولى 407 يا آنچنان كه خطيب بغدادى از ابو صالح نيشابورى نقل كرده است در 406 و اين ابو صالح احمد بن عبد الملك نيشابورى (متوفّى 470) از محدّثان نيشابور بوده است و از مشايخ خطيب بغدادى، قاضى ابو عمر بسطامى (متوفّى 407 يا 408) كه از علماء شافعيّه خراسان بوده است و قاضى نيشابور بر او نماز كرد. جسدش را در خانقاهش در كوى خرگوش به خاك سپردند.
در مكّه از كسانى چون ابو عمر محمد بن سهل البستى و ابو اسحاق ابراهيم بن محمد الدّينورى و ابو الفضل جعفر بن الفضل (ابن حنزابه، متوفّى 391) و ابو جعفر امام و قاضى مكّه و اسحاق بن زروان بن قهزاد الفقيه و ابو بكر محمد بن هارون الاصبهانى و ابو عبد اللّه الحسين بن محمد الزّاهد و ابو الحسن على بن عمر بن موسى و ابو الحسن على بن عبد اللّه بن جهضم احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مدينه از الشّريف ابو محمد عبد اللّه بن يحيى بن طاهر الحسينى و ابوذر عمّار بن محمد البغدادى و ابو الحسين يحيى بن الحسين المطلبى. در بغداد در مجلس املاء محدّث معروف ابو الحسن على بن عمر الدّار قطنى (385-306) شركت كرده است و هم در بغداد به هنگام مراجعت از حج ابو القاسم التّنوخى (447-355) از جمله كسانى بوده است كه از او سماع حديث كرده است. در شام (صيدا) از ابو الحسين محمد بن احمد بن جميع الغسّانى و در فلسطين از ابو محمد بكر بن محمد العابد الطبرانى و ابو الفتح محمد بن ابراهيم بن محمد بن يزيد الطّرسوسى احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مصر از ابو محمد عبد اللّه بن عبد الرحمن الازدى و ابو سعيد على بن الحسن بن عمر الغافقى الاسكندرانى و ابو الحسن على بن محمد بن اسحاق الحلبى القاضى و ابو القاسم عمر بن ابراهيم بن يحيى البصرى و ابو الحسن محمد بن احمد بن عباس الاخميمى و ابو طلحه المالكى و ابو القاسم الفارسى الحافظ و ابو الوفاء تمام بن عبد اللّه الصّقلى.اين سفر ابو سعد همچنان كه سمعانى گفته است "سمع بالعراق بعد السبعين و الثلاثمائة". مأخذ كلام سمعانى ظاهرا روايت حاكم بوده است كه آن را با همان عبارت ابن عساكر نيز به اسناد خود از حاكم روايت كرده است در تبيين كذب المفترى 234، ولى در نسخه چاپى التّبيين كلمه "السبعين" در عبارت فوق "التسعين" ضبط شده است. اما بايد در دهه 370 اتفاق افتاده باشد. و مؤيّد اين قول آنكه ابو سعد در سنه 376 در مكّه از ابو عمر بستى سماع حديث كرده بوده است و چون وفات دارقطنى در پنجشنبه هفتم ذو القعده سال 385 اتفاق افتاده است، اقامت ابو سعد در بغداد بايد در سالهاى قبل از 385 بوده باشد نه بعد از آن.در منابع اشاره‌اى به طول اقامت ابو سعد در حجازنشده، ولى مى‌توان گمان برد كه ابو سعد سه دهه اخير قرن چهارم را در حجاز گذرانيده بوده باشد.ابو سعد چون به نيشابور بازگشت به ارشاد و تذكار و تدريس و تأليف مشغول شد. برايش مجلس املاء منعقد كردند كه سالها برقرار بود. و جز اينها اهتمام به خدمت خلق نمود و بناهاى خيريه‌اى ساخت از خانقاه و بيمارستان و مدرسه. و در آن بيمارستان جمعى از اصحابش را به پرستارى بيماران گماشت. و در سال 401 كه در نيشابور قحطي سختى افتاد و تعداد زيادي تلف شدند، ابو سعد، خدمات زيادي از قبيل تيمار بيماران و نقلشان به بيمارستان و تكفين و تدفين مردگان انجام داد.مدرسه ابو سعد در همان كوى خرگوش بوده و كتابخانه‌اى هم داشته است. در اين مدرسه چندى حافظ ابو حازم عمر بن احمد عبدوى نيشابورى (متوفّى 417) مجلس املاء داشته است كه پس از فوتش حافظ ابن منجويه (ابو بكر احمد بن على متوفّي 428) بر جايش نشست و سالها در آنجا به تدريس پرداخت. و براى ترجمه ابو حازم عبدوى و از ديگر استادان آن مدرسه كه ذكرشان در منابع ما هست يكى جاجرمى است و ديگر ابو المظفّر شهفور بن طاهر بن محمد اسفراينى (متوفّى 471).جامعه نيشابور قرن چهارم از شافعيّه و حنفيّه و گروه قليلى از كرّاميّه و ظاهريّه و شيعه تشكيل مى‌شد و عصبيّت و عداوت مذهبى هم بين اصحاب مذاهب برقرار بود. ابو سعد از جماعت شافعيّه بود.و شافعيان گذشته از اختلاف در مذهب فقهى از نظر عقيدتى نيز، به سبب پيروى از مكتب كلامى اشعرى، با حنفيان اختلاف داشتند. و در گسترش عقايد اشعرى علماى شافعي نيشابور سهمى عظيم داشته‌اند. ابو سعد اهل كلام نبود، ولى از شافعيان عقيده‌مند به مذهب اشعرى بود و ابن عساكر (متوفّى 571)، در تبيين كذب المفترى فيما نسب الى الامام الاشعرى، نام او را در زمره "اعيان مشاهير" اتباع امام اشعرى (324-260) آورده است. شافعيان نيشابور به خصوصيتى ديگر نيز ممتاز بودند و آن وجود تصوّف و گرايشهاى صوفيانه بود و ابو سعد خرگوشى متعلّق است به اين گروه اخير يعنى شافعيّه متصوّف. و تصوّفش هم تصوّف متشرّعانه اهل صحو است و از طراز تصوّف امام قشيرى، كه از اتّباع سنّت و التزام و شرع دور نمى‌شود. به ابو سعد اقوال صوفيانه و كراماتى هم منتسب است.وفات ابو سعد در جمادى الاولى 407 يا آنچنان كه [[خطيب بغدادى]] از ابو صالح نيشابورى نقل كرده است در 406 و اين ابو صالح احمد بن عبد الملك نيشابورى (متوفّى 470) از محدّثان نيشابور بوده است و از مشايخ [[خطيب بغدادى]]، قاضى ابو عمر بسطامى (متوفّى 407 يا 408) كه از علماء شافعيّه خراسان بوده است و قاضى نيشابور بر او نماز كرد. جسدش را در خانقاهش در كوى خرگوش به خاك سپردند.
== وابسته‌ها ==
== وابسته‌ها ==
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش