التفسير القرآني للقرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مجمع البيان طبرسى' به 'مجمع البيان طبرسى'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - 'مجمع البيان طبرسى' به 'مجمع البيان طبرسى')
خط ۵۱: خط ۵۱:
روش كلى وى در ورود به تفسير سوره‌ها به اين ترتيب است كه در آغاز، نزول، شمار آيه‌ها، تعداد كلمات و حروف، نامها، مكى و مدنى بودن آنها را بيان مى‌كند.چنانكه از نام تفسير پيداست به تناسب آيات، عنايتى خاصى دارد و در صورت امكان به بيان آن مى‌پردازد. در تبيين معانى آيات، از آيات ديگر كمك مى‌گيرد و پيرو روشى كه اتخاذ كرده از روايات صحابه و تابعين و اقوال مفسرين استفاده نمى‌كند و مكرر تأكيد مى‌كند كه به جاى رجوع به كتاب‌ها و آثار گذشتگان، آيات قرآن را مى‌خواند و آنچه را كه خداوند متعال بر دل او افاضه مى‌كند، بيان مى‌دارد.
روش كلى وى در ورود به تفسير سوره‌ها به اين ترتيب است كه در آغاز، نزول، شمار آيه‌ها، تعداد كلمات و حروف، نامها، مكى و مدنى بودن آنها را بيان مى‌كند.چنانكه از نام تفسير پيداست به تناسب آيات، عنايتى خاصى دارد و در صورت امكان به بيان آن مى‌پردازد. در تبيين معانى آيات، از آيات ديگر كمك مى‌گيرد و پيرو روشى كه اتخاذ كرده از روايات صحابه و تابعين و اقوال مفسرين استفاده نمى‌كند و مكرر تأكيد مى‌كند كه به جاى رجوع به كتاب‌ها و آثار گذشتگان، آيات قرآن را مى‌خواند و آنچه را كه خداوند متعال بر دل او افاضه مى‌كند، بيان مى‌دارد.


در شرح آياتى كه متضمن برخى مباحث هستى‌شناسى هستند اذغان مى‌دارد كه قرآن كتاب علم نيست و رسالت آن بيان حقايق علمى نمى‌باشد.مسائل علمى مربوط به آيه را با تفسير علمى معقول متناسب با هدف هدايتى آن و فهم آن را مطابق با مسلمات علمى بيان شده،مطرح مى‌نمايد؛ مانند:ج14، ص682. گاهى در فهم تك‌واژگان و سيره و غزوات از احاديث بهره مى‌برد. چندان به اعراب و مباحث ادبى و زبانى عنايت ندارد؛ چراكه معتقد است بلاغت و نظم قرآن كريم بسى بالاتر و برتر از آن است كه بتوان آن را با معيارها و نظريات دانشمندان علم نحو محدود كرد. در عين حال در تفسير آيات قرآن به أنوار التنزيل بيضاوى و مجمع البيان طبرسى و برخى ديگر از تفاسير عنايت دارد و غالباً بدون ذكر منبع از آنها مطالبى نقل مى‌كند.
در شرح آياتى كه متضمن برخى مباحث هستى‌شناسى هستند اذغان مى‌دارد كه قرآن كتاب علم نيست و رسالت آن بيان حقايق علمى نمى‌باشد.مسائل علمى مربوط به آيه را با تفسير علمى معقول متناسب با هدف هدايتى آن و فهم آن را مطابق با مسلمات علمى بيان شده،مطرح مى‌نمايد؛ مانند:ج14، ص682. گاهى در فهم تك‌واژگان و سيره و غزوات از احاديث بهره مى‌برد. چندان به اعراب و مباحث ادبى و زبانى عنايت ندارد؛ چراكه معتقد است بلاغت و نظم قرآن كريم بسى بالاتر و برتر از آن است كه بتوان آن را با معيارها و نظريات دانشمندان علم نحو محدود كرد. در عين حال در تفسير آيات قرآن به أنوار التنزيل بيضاوى و [[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان طبرسى]] و برخى ديگر از تفاسير عنايت دارد و غالباً بدون ذكر منبع از آنها مطالبى نقل مى‌كند.


با توجه به مطالب ذكر شده مى‌توان نتيجه گرفت كه خطيب در تفسير خود بيشتر به خرد آزاد خود اعتماد دارد تا روايات تفسيرى و اقوال مفسران سلف ايشان. وى با تدبر در آيات و تبيين عقلى و ايجاد نوعى ارتباط و توازن بين آنها،مطالب خود را استنباط و بيان مى‌دارد.براى نمونه در بحث بعثت حضرت آدم(ع) بعد از هبوط، و اينكه در آسمان بوده يا زمين، با چينش مقدماتى به زمينى بودن آن تمايل پيدا مى‌كند (گر چه بسيارى از مفسرين قرن بيستم آن را نپذيرفته‌اند) و با تحليل و تشريح عقلى به اثبات آن پرداخته اشكالات آن را جواب مى‌دهد <ref>جلد 1، صفحه74 به بعد</ref>. مفسر بر اساس روش اتخاذ شده، وارد قصص و روايات اسرائيليه نشده، ذكرى از آنها به ميان نمى‌آورد.
با توجه به مطالب ذكر شده مى‌توان نتيجه گرفت كه خطيب در تفسير خود بيشتر به خرد آزاد خود اعتماد دارد تا روايات تفسيرى و اقوال مفسران سلف ايشان. وى با تدبر در آيات و تبيين عقلى و ايجاد نوعى ارتباط و توازن بين آنها،مطالب خود را استنباط و بيان مى‌دارد.براى نمونه در بحث بعثت حضرت آدم(ع) بعد از هبوط، و اينكه در آسمان بوده يا زمين، با چينش مقدماتى به زمينى بودن آن تمايل پيدا مى‌كند (گر چه بسيارى از مفسرين قرن بيستم آن را نپذيرفته‌اند) و با تحليل و تشريح عقلى به اثبات آن پرداخته اشكالات آن را جواب مى‌دهد <ref>جلد 1، صفحه74 به بعد</ref>. مفسر بر اساس روش اتخاذ شده، وارد قصص و روايات اسرائيليه نشده، ذكرى از آنها به ميان نمى‌آورد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش