أحوال النفس: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا')
خط ۵۶: خط ۵۶:




كتاب از دو قسمت تشكيل شده است. قسمت اول كتاب به «رسالة أحوال النفس» اختصاص يافته و قسمت دوم كتاب با عنوان «ثلاث رسائل في النفس لابن سينا» آمده است.
كتاب از دو قسمت تشكيل شده است. قسمت اول كتاب به «رسالة أحوال النفس» اختصاص يافته و قسمت دوم كتاب با عنوان «ثلاث رسائل في النفس ل[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]» آمده است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۷۹: خط ۷۹:
به‌طور طبيعى هركدام از قواى مدركه نيازمند آلتى براى انجام وظايف خود مى‌باشند كه اين موضوع در فصل چهارم، مورد توجه مؤلف واقع گرديده است. وى، ادراك صور جزئيه را كار حواس ظاهر مى‌داند و به دليل روشنى اين مطلب از توضيح زياد خوددارى مى‌كند. وى، خيال را كارى مشترك بين نفس و بدن مى‌داند؛ به اين صورت كه صور مدركه توسط حواس ظاهرى، به ذهن و خيال، منتقل مى‌شوند و خيال در آنها تصرف مى‌كند.
به‌طور طبيعى هركدام از قواى مدركه نيازمند آلتى براى انجام وظايف خود مى‌باشند كه اين موضوع در فصل چهارم، مورد توجه مؤلف واقع گرديده است. وى، ادراك صور جزئيه را كار حواس ظاهر مى‌داند و به دليل روشنى اين مطلب از توضيح زياد خوددارى مى‌كند. وى، خيال را كارى مشترك بين نفس و بدن مى‌داند؛ به اين صورت كه صور مدركه توسط حواس ظاهرى، به ذهن و خيال، منتقل مى‌شوند و خيال در آنها تصرف مى‌كند.


در فصل پنجم، محل معقولات كه طبيعتاً نمى‌تواند جسمانى باشد، مورد توجه ابن سينا واقع شده است. او مى‌گويد: محل معقولات نه تنها جسمانى نيست، بلكه قائم به جسم نيز نمى‌تواند باشد، اما ميزان وسعت و حيطه فعاليت اين معقولات، مطلب ديگرى است كه در ذيل همين فصل مورد بررسى مى‌باشد.
در فصل پنجم، محل معقولات كه طبيعتاً نمى‌تواند جسمانى باشد، مورد توجه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] واقع شده است. او مى‌گويد: محل معقولات نه تنها جسمانى نيست، بلكه قائم به جسم نيز نمى‌تواند باشد، اما ميزان وسعت و حيطه فعاليت اين معقولات، مطلب ديگرى است كه در ذيل همين فصل مورد بررسى مى‌باشد.


در فصل ششم، چگونگى كمك گرفتن نفس از بدن مطرح گرديده است. امكان استغناى نفس از بدن، در فصل هفتم، مورد بحث مى‌باشد؛ در آنجا براهينى كه ثابت مى‌كنند نفس انسانى بى‌نياز از بدن مى‌باشد، مطرح شده است.
در فصل ششم، چگونگى كمك گرفتن نفس از بدن مطرح گرديده است. امكان استغناى نفس از بدن، در فصل هفتم، مورد بحث مى‌باشد؛ در آنجا براهينى كه ثابت مى‌كنند نفس انسانى بى‌نياز از بدن مى‌باشد، مطرح شده است.
خط ۹۹: خط ۹۹:
مؤلف، رساله خود را با شانزدهمين فصل كه توضيحاتى درباره رساله است، به پايان مى‌برد؛ وى مى‌گويد: در اين رساله، امور ظاهرى را درباره نفس، ترك كردم و به رفع حجاب و كشف غطاء پرداختم و دلالت بر اسرار مخزونه‌اى كردم كه در بطون كتاب‌ها قرار دارد تا براى آيندگان سرخطى باشد براى تحقيق و تلاش بيشتر در اين زمينه. او، از مردم و علماى زمان خود، اظهار نااميدى مى‌كند كه بتوانند چنين مطالب گران‌سنگى را رمزگشايى كنند و به كنه آنها پى ببرند و از خوانندگان كتاب، با شدت و تأكيد مى‌خواهد كه مطالب آن را در اختيار غير اهلش قرار ندهند و با حمد الهى و صلوات بر برگزيدگان الهى و پيغمبر و آل طاهرينش، رساله را تمام مى‌كند.
مؤلف، رساله خود را با شانزدهمين فصل كه توضيحاتى درباره رساله است، به پايان مى‌برد؛ وى مى‌گويد: در اين رساله، امور ظاهرى را درباره نفس، ترك كردم و به رفع حجاب و كشف غطاء پرداختم و دلالت بر اسرار مخزونه‌اى كردم كه در بطون كتاب‌ها قرار دارد تا براى آيندگان سرخطى باشد براى تحقيق و تلاش بيشتر در اين زمينه. او، از مردم و علماى زمان خود، اظهار نااميدى مى‌كند كه بتوانند چنين مطالب گران‌سنگى را رمزگشايى كنند و به كنه آنها پى ببرند و از خوانندگان كتاب، با شدت و تأكيد مى‌خواهد كه مطالب آن را در اختيار غير اهلش قرار ندهند و با حمد الهى و صلوات بر برگزيدگان الهى و پيغمبر و آل طاهرينش، رساله را تمام مى‌كند.


بخش دوم كتاب حاوى سه رساله از ابن سينا است:
بخش دوم كتاب حاوى سه رساله از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] است:


اولين رساله «مبحث عن القوى النفسانية» مى‌باشد كه شيخ‌الرئيس، آن را خطاب به امير نوح بن منصور سامانى، نوشته است. وى، در مقدمه اين كتاب، بعد از حمد و صلوات، ضمن تعريف و تمجيد از نوح بن منصور، اشاره‌اى به جمله «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، كه متفق‌عليه حكما و اوليا مى‌باشد، دارد و مى‌گويد: در كتاب‌هاى پيشينيان نيز خوانده‌ام كه گفته‌اند: اى انسان، نفس خودت را بشناس تا پروردگارت را بشناسى... لذا مناسب ديدم كه كتابى در اين زمينه، براى امير تأليف كنم و آن را در ده فصل قرار دادم.
اولين رساله «مبحث عن القوى النفسانية» مى‌باشد كه شيخ‌الرئيس، آن را خطاب به امير نوح بن منصور سامانى، نوشته است. وى، در مقدمه اين كتاب، بعد از حمد و صلوات، ضمن تعريف و تمجيد از نوح بن منصور، اشاره‌اى به جمله «من عرف نفسه فقد عرف ربه»، كه متفق‌عليه حكما و اوليا مى‌باشد، دارد و مى‌گويد: در كتاب‌هاى پيشينيان نيز خوانده‌ام كه گفته‌اند: اى انسان، نفس خودت را بشناس تا پروردگارت را بشناسى... لذا مناسب ديدم كه كتابى در اين زمينه، براى امير تأليف كنم و آن را در ده فصل قرار دادم.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش