تكملة الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اکتبر ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ تکملة الرجال را به تكملة الرجال که تغییرمسیر بود منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۷: خط ۵۷:




محقق كتاب، مقدمه‌اش را با تعريف و بيان موضوع علم رجال آغاز كرده است. پس از آن به شرح حال صاحب نقد الرجال و تكملة الرجال پرداخته و در ادامه به توصيف كتاب همت نهاده است (ر.ك: مقدمه محقق، ص75-7).
محقق كتاب، مقدمه‌اش را با تعريف و بيان موضوع علم رجال آغاز كرده است. پس از آن به شرح حال صاحب نقد الرجال و تكملة الرجال پرداخته و در ادامه به توصيف كتاب همت نهاده است <ref>ر.ك: مقدمه محقق، ص75-7</ref>.


نويسنده در مقدمه، مباحث مختلفى را تحت عناوين «مسئلة» و «مقباس» بيان كرده است. اولين مسئله به تعريف علم رجال و بيان موضوع و مسائل آن اختصاص يافته است (ر.ك: مقدمه نويسنده، ص92-91). در يكى از مقابس‌هاى مقدمه، چنين مى‌خوانيم: از مهم‌ترين ويژگى‌هايى كه بايد در كتب رجال بيان شود، مذهب شخص، عدالت، ضبط، طبقه او، تمييز او از ديگر رجالى است كه در اسم و صفت با او مشترك هستند و ديگر مطالبى است كه در عمل به حديث دخيل هستند؛ به‌عنوان مثال طريق نجاشى معمولاً بدين ترتيب است كه با لفظ «ثقة» به سه ويژگى اول اشاره مى‌كند؛ پس زمانى كه ثقه مى‌آورد منظورش اين است كه آن شخص امامى، عادل و ضابط است. در غير اين صورت اگر غير امامى باشد - اعم از اينكه فطحى، واقفى يا غير آن باشد - به مذهب او اشاره مى‌كند و اگر امامى باشد، سكوت اختيار مى‌كند؛ پس هر زمان كه از بيان مذهب شخصى خوددارى كند، مى‌فهميم امامى است (ر.ك: همان، ص101).
نويسنده در مقدمه، مباحث مختلفى را تحت عناوين «مسئلة» و «مقباس» بيان كرده است. اولين مسئله به تعريف علم رجال و بيان موضوع و مسائل آن اختصاص يافته است <ref>ر.ك: مقدمه نويسنده، ص92-91</ref>. در يكى از مقابس‌هاى مقدمه، چنين مى‌خوانيم: از مهم‌ترين ويژگى‌هايى كه بايد در كتب رجال بيان شود، مذهب شخص، عدالت، ضبط، طبقه او، تمييز او از ديگر رجالى است كه در اسم و صفت با او مشترك هستند و ديگر مطالبى است كه در عمل به حديث دخيل هستند؛ به‌عنوان مثال طريق نجاشى معمولاً بدين ترتيب است كه با لفظ «ثقة» به سه ويژگى اول اشاره مى‌كند؛ پس زمانى كه ثقه مى‌آورد منظورش اين است كه آن شخص امامى، عادل و ضابط است. در غير اين صورت اگر غير امامى باشد - اعم از اينكه فطحى، واقفى يا غير آن باشد - به مذهب او اشاره مى‌كند و اگر امامى باشد، سكوت اختيار مى‌كند؛ پس هر زمان كه از بيان مذهب شخصى خوددارى كند، مى‌فهميم امامى است <ref>ر.ك: همان، ص101</ref>.


در يكى از مسائل مقدمه، به اين مطلب پرداخته شده است: در موارد فراوانى كلينى و كشى سندى را با ذكر «محمد بن اسماعيل عن الفضل بن شاذان» نقل كرده‌اند و محمد بن اسماعيل مشترك بين سيزده نفر است: ابن بزيع، زعفرانى، برمكى رازى و... نويسنده اقوال و ادله مختلف علما را ذكر كرده و مورد بررسى قرار داده است. وى در انتها توقف كرده و به نتيجه روشنى نرسيده است (ر.ك: همان، ص148-135).
در يكى از مسائل مقدمه، به اين مطلب پرداخته شده است: در موارد فراوانى كلينى و كشى سندى را با ذكر «محمد بن اسماعيل عن الفضل بن شاذان» نقل كرده‌اند و محمد بن اسماعيل مشترك بين سيزده نفر است: ابن بزيع، زعفرانى، برمكى رازى و... نويسنده اقوال و ادله مختلف علما را ذكر كرده و مورد بررسى قرار داده است. وى در انتها توقف كرده و به نتيجه روشنى نرسيده است <ref>ر.ك: همان، ص148-135</ref>.


نويسنده در رابطه با ذكر اسامى رجال، برخلاف برخى منابع، چون «التبيين في أصحاب الإمام أميرالمؤمنين(ع) و الرواة عنه» عبدالحسين شبسترى - كه رجالى مانند مالك اشتر را در حرف «ميم» تحت عنوان «النخعي» ذكر كرده است - شيوه بهترى را پيش گرفته است؛ بدين ترتيب كه ابتدا «مالك اشتر» را ذكر كرده و سپس به «مالك بن حارث» ارجاع داده است (شبسترى، عبدالحسين، ج3، ص100؛ كاظمى، عبدالنبى، ج2، ص305).
نويسنده در رابطه با ذكر اسامى رجال، برخلاف برخى منابع، چون «التبيين في أصحاب الإمام أميرالمؤمنين(ع) و الرواة عنه» عبدالحسين شبسترى - كه رجالى مانند مالك اشتر را در حرف «ميم» تحت عنوان «النخعي» ذكر كرده است - شيوه بهترى را پيش گرفته است؛ بدين ترتيب كه ابتدا «مالك اشتر» را ذكر كرده و سپس به «مالك بن حارث» ارجاع داده است <ref>شبسترى، عبدالحسين، ج3، ص100؛ كاظمى، عبدالنبى، ج2، ص305</ref>.


نويسنده، دليل آوردن باب «كنيه‌ها» پس از اتمام اسامى رجال را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «بسيارى اوقات در اخبار، كنيه رجل و لقب او ذكر مى‌شود؛ لذا علماى رجال اين باب و مابعدش را بدين جهت قرار داده‌اند تا كنيه‌ها و القاب را معرفى كنند؛ تا زمانى كه نام رجل در اسانيد با اسم آمده، در اسامى شرح حال او را ببينند و هنگامى كه با كنيه آمده در باب كنيه‌ها شرح حال او را ببينند؛ لذا آن‌چنان‌كه برخى اساطين تصور كرده‌اند كنيه تمامى رجال در اين بخش ذكر نشده است» (ر.ك: متن كتاب، ج2، 633).
نويسنده، دليل آوردن باب «كنيه‌ها» پس از اتمام اسامى رجال را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «بسيارى اوقات در اخبار، كنيه رجل و لقب او ذكر مى‌شود؛ لذا علماى رجال اين باب و مابعدش را بدين جهت قرار داده‌اند تا كنيه‌ها و القاب را معرفى كنند؛ تا زمانى كه نام رجل در اسانيد با اسم آمده، در اسامى شرح حال او را ببينند و هنگامى كه با كنيه آمده در باب كنيه‌ها شرح حال او را ببينند؛ لذا آن‌چنان‌كه برخى اساطين تصور كرده‌اند كنيه تمامى رجال در اين بخش ذكر نشده است» <ref>ر.ك: متن كتاب، ج2، 633</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۷۴: خط ۷۴:
ارجاعات و توضيحات محقق كتاب در پاورقى صفحات ذكر شده است.
ارجاعات و توضيحات محقق كتاب در پاورقى صفحات ذكر شده است.


==پانويس ==
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


مقدمه و متن كتاب.
مقدمه و متن كتاب.
خط ۸۳: خط ۸۴:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۵۳٬۳۲۷

ویرایش