۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NURkar46.jpg | عنوان = شبلی مجنونِ عاقل | عنوانهای دیگر...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''شبلی مجنونِ عاقل''' نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عقلی ـ عرفانی و اندیشههای عارفِ شهیر ابوبکر شبلی میپردازد. شبلی یکی از بزرگترین مشایخ طریقت و سلوک در عالم عرفان و تصوّف است که بعد از او نام و یادش در اکثر تذکرهها با قوّت و شدّت دیده میشود. معمولاً نام شبلی و [[حلاج]] با هم آورده میشود. این هر دو در یک طریقت بودند و هر دو تحت تربیّت عارف نامور [[جنید بغدادی]] سلوک خود را سپری میکردند. تقریباً اغلب حکایات شبلی به نوعی وابسته به [[حلاج]] است. منتها اختلاف او با [[حلاج]] بسیار بود، راهی را که شبلی برگزید وی را به سلامت، و راهی که [[حلاج]] بر گزید به مرگ وی منجر شد. | '''شبلی مجنونِ عاقل''' نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عقلی ـ عرفانی و اندیشههای عارفِ شهیر ابوبکر شبلی میپردازد. شبلی یکی از بزرگترین مشایخ طریقت و سلوک در عالم عرفان و تصوّف است که بعد از او نام و یادش در اکثر تذکرهها با قوّت و شدّت دیده میشود. معمولاً نام شبلی و [[حلاج]] با هم آورده میشود. این هر دو در یک طریقت بودند و هر دو تحت تربیّت عارف نامور [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]] سلوک خود را سپری میکردند. تقریباً اغلب حکایات شبلی به نوعی وابسته به [[حلاج]] است. منتها اختلاف او با [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] بسیار بود، راهی را که شبلی برگزید وی را به سلامت، و راهی که [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] بر گزید به مرگ وی منجر شد. | ||
در بارهی شبلی نیز با همه ی اهمیّتی که در تصوف و عرفان دارد کسی تا قبل از این کتاب کاری پژوهشی و دقیق را ننوشته و به انتشار نسپرده بود و لذا این کتاب نیز در نوع خود نه تنها بهترین، بلکه اوّلین نیز هست، این مطلبی است که نویسنده نیز در مقدّمهی خود به آن اشاره کرده است<ref>مقدّمه، ص 10</ref>. | در بارهی شبلی نیز با همه ی اهمیّتی که در تصوف و عرفان دارد کسی تا قبل از این کتاب کاری پژوهشی و دقیق را ننوشته و به انتشار نسپرده بود و لذا این کتاب نیز در نوع خود نه تنها بهترین، بلکه اوّلین نیز هست، این مطلبی است که نویسنده نیز در مقدّمهی خود به آن اشاره کرده است<ref>مقدّمه، ص 10</ref>. | ||
به هر حال در قرن سوم حضور شبلی بسیار پر رنگ است تا جایی که در جامعه و مسجد و منبر وجود و حضور او همه جا احساس میشود و از سوی شیخ الشّیوخ زمانه، فقیه و صوفی و عارف بزرگ دوران [[جنید بغدادی]] در بارهی او سخنان نغز و آشکاری وجود دارد. | به هر حال در قرن سوم حضور شبلی بسیار پر رنگ است تا جایی که در جامعه و مسجد و منبر وجود و حضور او همه جا احساس میشود و از سوی شیخ الشّیوخ زمانه، فقیه و صوفی و عارف بزرگ دوران [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]] در بارهی او سخنان نغز و آشکاری وجود دارد. | ||
ضمناً قابل ذکر است که این کتاب، یعنی شبلی مجنون عاقل، در ادامهی «مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه» است، که از سال هشتاد با انتشار چند جلد از آنها توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیو بعد از آن توسّط انتشارات نجم کبری صورت گرفته که تا کنون بیش از سیزده شخصیّت فلسفی ـ عرفانی به مانند: [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[مولانا]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزّالی]]، [[محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین|سید برهانالدین محقق ترمذی]]، [[بایزید بسطامی]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدّین کبری]]، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]]، [[حلاج]]، [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]] و [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]] منتشر شده است که هر کدام اثری ارزشمند و مرجعی مهم برای پژوهشگران و اساتید عرفان و فلسفه محسوب میشود. بدیهی است که برخی از این آثار برای نخستین بار در جهان اسلام تحقیق و منتشر شده است. | ضمناً قابل ذکر است که این کتاب، یعنی شبلی مجنون عاقل، در ادامهی «مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه» است، که از سال هشتاد با انتشار چند جلد از آنها توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیو بعد از آن توسّط انتشارات نجم کبری صورت گرفته که تا کنون بیش از سیزده شخصیّت فلسفی ـ عرفانی به مانند: [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[مولانا]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزّالی]]، [[محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین|سید برهانالدین محقق ترمذی]]، [[بایزید بسطامی]]، [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدّین کبری]]، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]]، [[حلاج]]، [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]] و [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]] منتشر شده است که هر کدام اثری ارزشمند و مرجعی مهم برای پژوهشگران و اساتید عرفان و فلسفه محسوب میشود. بدیهی است که برخی از این آثار برای نخستین بار در جهان اسلام تحقیق و منتشر شده است. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
کتاب شبلی مجنونِ عاقل اثری است یک جلدی و با 200 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این این عارف شهیر و نامور میپردازد و از سیر و سلوک عرفانی، آراء واندیشههای خاص او میگوید. زندگی او را میکاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی میگرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه میشویم که شاید کمتر شنیده یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی میبرد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان ببریم. | کتاب شبلی مجنونِ عاقل اثری است یک جلدی و با 200 صفحه که اختصاصاً به معرّفی این این عارف شهیر و نامور میپردازد و از سیر و سلوک عرفانی، آراء واندیشههای خاص او میگوید. زندگی او را میکاود و در دقایق زندگیِ او ما را شریک و همراه سفرهای صوری و معنوی میگرداند. در طول کتاب با مقولات زیادی مواجه میشویم که شاید کمتر شنیده یا دیده شده باشد، قلم نویسنده در این کتاب به مانند مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه چنان است که گویی با یکایک آنان زیسته است و به همین منوال ما را به همراه ایشان به سفری معنوی میبرد تا از ورای زمان حظّی معنوی از ایشان ببریم. | ||
کتاب شبلی مجنون عاقل تا کنون شش چاپ خورده که نشان توفیق نویسنده و کتاب است، در متن کتاب مقدّمه های چاپ اوّل و دوّم و سوّم دیده میشود و برای دیگر چاپها به همان مقدّمات اکتفا کرده و چیزی افزوده نکردند. در فهرست مطالب کتاب بدون هیچ شماره ای مطالب بدین شرح است: مقدّمه. مقدمه ای بر چاپ دوّم. مقدّمه ای بر چاپ سوم. نام و لقب و شغل. تصوّف و سلوک شبلی، با هفت شماره از موضوعاتی که در ذیل همین عنوان مورد بحث واقع شده است. پیران و اساتید شبلی، که دو استاد در اینجا نام برده شده است [[خیر نساج]] و [[جنید بغدادی]]. شبلی و حلاج. شبلی و قرآن. شبلی و توحید. شعر شبلی. گفتارهای شبلی. پاسخهای شبلی. مناجاتهای شبلی. حکایات شبلی، که هفده حکایت نغز از او روایت شده است. مذهب شبلی. شجره و سلسله ی شبلی. و نهایتاً مرگ و مزار شبلی. در انتهای کتاب هم دو بخش کتابنامه و نمایه وجود دارد. | کتاب شبلی مجنون عاقل تا کنون شش چاپ خورده که نشان توفیق نویسنده و کتاب است، در متن کتاب مقدّمه های چاپ اوّل و دوّم و سوّم دیده میشود و برای دیگر چاپها به همان مقدّمات اکتفا کرده و چیزی افزوده نکردند. در فهرست مطالب کتاب بدون هیچ شماره ای مطالب بدین شرح است: مقدّمه. مقدمه ای بر چاپ دوّم. مقدّمه ای بر چاپ سوم. نام و لقب و شغل. تصوّف و سلوک شبلی، با هفت شماره از موضوعاتی که در ذیل همین عنوان مورد بحث واقع شده است. پیران و اساتید شبلی، که دو استاد در اینجا نام برده شده است [[خیر نساج]] و [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]. [[شبلی]] و [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]. شبلی و قرآن. شبلی و توحید. شعر شبلی. گفتارهای شبلی. پاسخهای شبلی. مناجاتهای شبلی. حکایات شبلی، که هفده حکایت نغز از او روایت شده است. مذهب شبلی. شجره و سلسله ی شبلی. و نهایتاً مرگ و مزار شبلی. در انتهای کتاب هم دو بخش کتابنامه و نمایه وجود دارد. | ||
کتاب شبلی مجنونِ عاقل هم به مانند دیگر کتابهای این مجموعه به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمه به این روش نیز اشاره نموده است. وی میگوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموسها و فرهنگنامهها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد. این شیوه در دستور کار وی بوده است و میتوان گفت در اکثر این کتابهای این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است<ref>مقدّمه، ص 10</ref>. | کتاب شبلی مجنونِ عاقل هم به مانند دیگر کتابهای این مجموعه به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمه به این روش نیز اشاره نموده است. وی میگوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموسها و فرهنگنامهها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد. این شیوه در دستور کار وی بوده است و میتوان گفت در اکثر این کتابهای این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است<ref>مقدّمه، ص 10</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نویسنده در مقدّمه در بارهی اهمّیّت پرداختن به مشاهیر عرفان و فلسفه مینویسد: باری برای صاحب قلمان این مرز و بوم که در حوزه ی فلسفه، عرفان و ادبیات سیر میکنند شاید در این زمانه ی غریب و شگفت از اهم کارها معرّفی این بزرگان باشد، به ویژه که جوانان ما از هر سوی تحت فشارهای غلط فرهنگی واقع شده و الگوهای نامناسب را به ایشان تلقین میکنند. با آنکه بزرگان ما نیز به مانند دیگر انسانها جایز الخطایند امّا واقع این است که زندگی ایشان تا آنجا که اسناد و مدارک نشان میدهد در طریق معنویت و دین کوشیده اند و نهایت سعیشان را مبذول درک توحید و فهم آیات بلند الهی کردهاند و برای فهم و عمل آن ریاضتها کشیده و تعلیم و تربیتها شده اند. و همین امور در ساخته شدن ایشان و به کمال رسیدنشان بسیار مفید بوده است... <ref>مقدّمه، ص 12</ref>. | نویسنده در مقدّمه در بارهی اهمّیّت پرداختن به مشاهیر عرفان و فلسفه مینویسد: باری برای صاحب قلمان این مرز و بوم که در حوزه ی فلسفه، عرفان و ادبیات سیر میکنند شاید در این زمانه ی غریب و شگفت از اهم کارها معرّفی این بزرگان باشد، به ویژه که جوانان ما از هر سوی تحت فشارهای غلط فرهنگی واقع شده و الگوهای نامناسب را به ایشان تلقین میکنند. با آنکه بزرگان ما نیز به مانند دیگر انسانها جایز الخطایند امّا واقع این است که زندگی ایشان تا آنجا که اسناد و مدارک نشان میدهد در طریق معنویت و دین کوشیده اند و نهایت سعیشان را مبذول درک توحید و فهم آیات بلند الهی کردهاند و برای فهم و عمل آن ریاضتها کشیده و تعلیم و تربیتها شده اند. و همین امور در ساخته شدن ایشان و به کمال رسیدنشان بسیار مفید بوده است... <ref>مقدّمه، ص 12</ref>. | ||
در بحث نام و لقب شبلی مفصّل به استناد منابع مهم عرفانی سخن رفته است و از زبان کسانی چون [[ | در بحث نام و لقب شبلی مفصّل به استناد منابع مهم عرفانی سخن رفته است و از زبان کسانی چون امام [[قشیری، عبدالکریم بن هوازن|ابوالقاسم قشیری]]، [[خواجه عبدالله انصاری]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار نیشابوری]]، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدوله سمنانی]]، [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامی]] و دیگران در این باره مطلب ارائه شده است. اختلاف در ذکر نام شبلی از جمله مقولاتی است که از زبان منابع به آن اشاره شده است. سن او را 87 سال گذارش کردهاند و ولادت او را به سال 247 هجری و وفات او را در سال 334 نوشتهاند. در خصوص مذهب و عقیده ی او نیز اختلافاتی وجود دارد، [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] او را سنّیِ مالکی میداند و [[قاضی نورالله شوشتری]] هم او را شیعهی دوازده امامیتلقّی میکند. برخی روایات شبلی را امیر دماوند دانسته اند. برخی روایات هم او را متولّد سامره گفته اند ولی نویسنده وی را از خراسان و از منطقهی اشروسنه دانسته است استاد [[زرینکوب، عبدالحسین|عبدالحسین زرینکوب]] هم همین قول را مورد نظر قرار داده است. <ref>جستجو در تصوّف ایران، ج1، ص 151</ref>. | ||
بخش دوّم کتاب که به تصوّف و سلوک شبلی مربوط است چندین موضوع در آن مورد بحث قرار گرفته است که عبارتند از: 1- تعریف تصوّف و صوفی 2- صحو و سکر 3- مجالس پر شور 4- عشق و فنا 5- سماع و پایکوبی 6- شریعت و طریقت 7- بهشت و دوزخ. طبیعتاً در هر یک از موارد هفتگانه بحث و بررسی های زیادی صورت گرفته و در کنار تحلیل و بیان اصل مسئله نوع نگرش شبلی هم مطرح شده و آن نیز مورد نقد و بررسی و تطبیق با اصول تصوّف قرار گرفته است. نویسندهی عارف، استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در انتهای این بخش عبارتی را از شبلی به روایت [[روزبهان بقلی شیرازی]] در [[شرح شطحیات]] نقل میکند که وی گفته حق را بندگانی هستند که قادرند تا با آب دهانشان دوزخ را خاموش سازند<ref>شرح شطحیات، ص 261</ref>. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] این کلام را نقدی تند با دلیلی خوشایند آورده است که نشان از آن دارد که وی به شدّت به ادب و آداب در تمام موارد سلوک و در تمام شرایط قائل بوده و کوچکترین حرف نامعقول و ناخوشایند را از هیچ کس پذیرا نمیشود<ref>متن، ص 50</ref>. | بخش دوّم کتاب که به تصوّف و سلوک شبلی مربوط است چندین موضوع در آن مورد بحث قرار گرفته است که عبارتند از: 1- تعریف تصوّف و صوفی 2- صحو و سکر 3- مجالس پر شور 4- عشق و فنا 5- سماع و پایکوبی 6- شریعت و طریقت 7- بهشت و دوزخ. طبیعتاً در هر یک از موارد هفتگانه بحث و بررسی های زیادی صورت گرفته و در کنار تحلیل و بیان اصل مسئله نوع نگرش شبلی هم مطرح شده و آن نیز مورد نقد و بررسی و تطبیق با اصول تصوّف قرار گرفته است. نویسندهی عارف، استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در انتهای این بخش عبارتی را از شبلی به روایت [[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابینصر|روزبهان بقلی شیرازی]] در [[شرح شطحیات]] نقل میکند که وی گفته حق را بندگانی هستند که قادرند تا با آب دهانشان دوزخ را خاموش سازند<ref>شرح شطحیات، ص 261</ref>. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] این کلام را نقدی تند با دلیلی خوشایند آورده است که نشان از آن دارد که وی به شدّت به ادب و آداب در تمام موارد سلوک و در تمام شرایط قائل بوده و کوچکترین حرف نامعقول و ناخوشایند را از هیچ کس پذیرا نمیشود<ref>متن، ص 50</ref>. | ||
در بخش دیگر که از پیران و اساتید شبلی سخن میرود به دو استاد و مرشد حتمی و بزرگ او اشاره میشود، یکی [[خیّر نسّاج]] و یکی هم [[جنید بغدادی]] که هر دو از مردان بزرگ عصر خود و از مشایخ نامدار تصوّف بوده اند. طبیعتاً شبلی نزد این دو استاد معنوی بسیار چیزها آموخته و خود نیز با تربیّت و ریاضات و مجاهداتی که داشته است به کمالاتی رسیده بود. در این فصل به دقّت موقعیّت و اعتبار این دو شیخ را تحلیل و به خوبی تبیین نموده است. در فصل بعدی به شبلی و [[حلاج]] اشاره شده و به تفصیل اندیشه ها، مشابهتها و اختلافات ایشان را بر شمرده است، نهایتاً در این دو روش که این دو برای خود در نظر گرفتند، یکی کشته و نابود شد و یکی باقی ماند و به تعالیم و سلوک خود تداوم بخشید. در جمع آنچه که از شبلی در این نظر فهمیده میشود معقول و بهتر به نظر میرسد. | در بخش دیگر که از پیران و اساتید شبلی سخن میرود به دو استاد و مرشد حتمی و بزرگ او اشاره میشود، یکی [[خیّر نسّاج]] و یکی هم [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]] که هر دو از مردان بزرگ عصر خود و از مشایخ نامدار تصوّف بوده اند. طبیعتاً شبلی نزد این دو استاد معنوی بسیار چیزها آموخته و خود نیز با تربیّت و ریاضات و مجاهداتی که داشته است به کمالاتی رسیده بود. در این فصل به دقّت موقعیّت و اعتبار این دو شیخ را تحلیل و به خوبی تبیین نموده است. در فصل بعدی به شبلی و [[حلاج]] اشاره شده و به تفصیل اندیشه ها، مشابهتها و اختلافات ایشان را بر شمرده است، نهایتاً در این دو روش که این دو برای خود در نظر گرفتند، یکی کشته و نابود شد و یکی باقی ماند و به تعالیم و سلوک خود تداوم بخشید. در جمع آنچه که از شبلی در این نظر فهمیده میشود معقول و بهتر به نظر میرسد. | ||
در بحث شبلی و قرآن، امری شایع و عمومیرا مورد نظر قرار میدهد، چنانکه تمام عارفان و صوفیان راستین اهل قرآن بودند و با قرآن انسی دائمی داشتند. شبلی نیز از این قاعده مستثنا نیست او هم در دوران تعلیم و آموزش تا آخرین دوران زندگی با قرآن انسی وافر داشته است. نویسنده در این بخش به هفت سخن از شبلی اشاره میکند که وی در خلال سخنان خود به آیات قرآن استناد کرده و سخن خود را با آیات مزیّن نموده است، منابع گوناگون هم این سخنان را روایت کردهاند به مانند [[هجویری]] در [[کشف المحجوب]]، امام [[ابوالقاسم قشیری]] در [[رساله قشیریه]]، [[احمد غزالی]] در [[مجالس]]، ابن | در بحث شبلی و قرآن، امری شایع و عمومیرا مورد نظر قرار میدهد، چنانکه تمام عارفان و صوفیان راستین اهل قرآن بودند و با قرآن انسی دائمی داشتند. شبلی نیز از این قاعده مستثنا نیست او هم در دوران تعلیم و آموزش تا آخرین دوران زندگی با قرآن انسی وافر داشته است. نویسنده در این بخش به هفت سخن از شبلی اشاره میکند که وی در خلال سخنان خود به آیات قرآن استناد کرده و سخن خود را با آیات مزیّن نموده است، منابع گوناگون هم این سخنان را روایت کردهاند به مانند [[هجویری، علی بن عثمان|هجویری]] در [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]]، امام [[ابوالقاسم قشیری]] در [[رساله قشیریه]]، [[احمد غزالی]] در [[مجالس]]، [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در [[تلبیس ابلیس]] و [[عبدالرحمن جامی]] در [[نفحات الأنس|نفحات الانس]] <ref>متن، صص 79-76</ref>. فصل بعد هم که از توحید سخن میگوید مسلّماً به نگرش مسبت و متعالی عارفان نظر دارد و وقتی که از عرفان خن به میان میآید در واقع درک درست توحید را نشانه میرود و لذا عارفان به تخصیص کسانیاند که درک بهتر و عالی تری از توحید دارند. در اینجا نیز نگرش خاص شبلی را در توحید مورد توجّه قرار داده است. | ||
در بخش شعر شبلی به چند شعر از او اشاره کرده که تماماً به زبان عربی است و در نزد ادیبان ارزشمند و قابل توجّه توصیف شده است. معرفت عرفانی و نگرش صوفیانه با لطافتی بسیار زیاد در شعر او دیده میشود. در بخش سخنان شبلی به 68 قول از او اشاره شده است که در زمینه های مختلف تصوّف و عرفان است و برخی از آنها به راستی مهم و ارزشمند به حساب میآیند. در بخش پاسخهای او در واقع جوابهایی است که وی به پرسندگان در موضوعات مختلف داده است. پرسشها متفاوند مثلاً از انس، آسودگی، مشاهده، زردی آفتاب، ناآرامی، صبر، عافیت، زکات، وجود، شکر، زهد، افلاس، جبرئیل، تصوّف، سماع، توحید، معرفت، ذکر و صوفی و مواردی دیگر پرسش شده است و جوابها مختصر و کوتاه و قابل استفاده است. مجموعاً با تکرارها به سی مسئله توجّه شده و پاسخ آن نیز درج شده است. | در بخش شعر شبلی به چند شعر از او اشاره کرده که تماماً به زبان عربی است و در نزد ادیبان ارزشمند و قابل توجّه توصیف شده است. معرفت عرفانی و نگرش صوفیانه با لطافتی بسیار زیاد در شعر او دیده میشود. در بخش سخنان شبلی به 68 قول از او اشاره شده است که در زمینه های مختلف تصوّف و عرفان است و برخی از آنها به راستی مهم و ارزشمند به حساب میآیند. در بخش پاسخهای او در واقع جوابهایی است که وی به پرسندگان در موضوعات مختلف داده است. پرسشها متفاوند مثلاً از انس، آسودگی، مشاهده، زردی آفتاب، ناآرامی، صبر، عافیت، زکات، وجود، شکر، زهد، افلاس، جبرئیل، تصوّف، سماع، توحید، معرفت، ذکر و صوفی و مواردی دیگر پرسش شده است و جوابها مختصر و کوتاه و قابل استفاده است. مجموعاً با تکرارها به سی مسئله توجّه شده و پاسخ آن نیز درج شده است. |
ویرایش