۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Yqorbani@noornet.net انجام داده بود واگ...) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
'''القول المتين في تشيع الشيخ الأكبر محيالدين ابن العربي'''، نوشتهاى مستقل و مفصل به زبان عربى، از آثار نويسنده ناآشناى معاصر، شيخ محسن قاسم طهرانى از شاگردان علامه سيد محمدحسين حسينى تهرانى است كه مذهب محىالدين بن عربى (560 - 638ق) را مورد بررسى قرار داده و سرانجام بنا بر نظر خودش، گرايش او به تشيع به معنايى خاص را به اثبات رسانده است. مقصود مؤلف از اين تشيع همان مطلبى است كه تحت عنوان جديد و نظريه متناقضنماى «تسنن دوازدهامامى» از آن ياد مىشود. | |||
«تسنن دوازدهامامى»، آميزهاى از تشيع و تسنن است و به كسانى اطلاق مىشود كه از نظر علمى و اعتقادى و همچنين از نظر عملى و فقهى همانندىهايى با سنيان داشتند و همان طور كه در تاريخ آمده، سنيان دوازدهامامى با آنكه امامت و عصمت دوازده امام را پذيرفته بودند، ولى از خلفاى سهگانه نيز كاملا دفاع كرده و آنان را خليفه رسولالله مىشمردند <ref>تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم، ج 2، ص 725 - 728</ref>. | «تسنن دوازدهامامى»، آميزهاى از تشيع و تسنن است و به كسانى اطلاق مىشود كه از نظر علمى و اعتقادى و همچنين از نظر عملى و فقهى همانندىهايى با سنيان داشتند و همان طور كه در تاريخ آمده، سنيان دوازدهامامى با آنكه امامت و عصمت دوازده امام را پذيرفته بودند، ولى از خلفاى سهگانه نيز كاملا دفاع كرده و آنان را خليفه رسولالله مىشمردند <ref>تاريخ تشيع در ايران از آغاز تا قرن دهم، ج 2، ص 725 - 728</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
اين كتاب در دو مجلد فراهم آمده است و مجلد اولش دو جزء دارد، ولى مجلد دوم هنوز منتشر نشده است. جزء اول مجلد اول، داراى 3 فصل است: | اين كتاب در دو مجلد فراهم آمده است و مجلد اولش دو جزء دارد، ولى مجلد دوم هنوز منتشر نشده است. جزء اول مجلد اول، داراى 3 فصل است: | ||
#پديده تسنن دوازدهامامى و ارتباطش با محىالدين بن عربى؛ | |||
#پديده تشيع در بين شاگردان و روايتكنندگان از ابن عربى؛ | |||
#پديده تشيع در عارفان معاصر و همانندان سلوكى ابن عربى. | |||
#:در جزء دوم مجلد اول نيز سه فصل ذيل آمده است: | |||
#تصريح شخصيتهاى سنى به تشيع ابن عربى؛ | |||
#تصريح شخصيتهاى شيعى به تشيع ابن عربى؛ | |||
در جزء دوم مجلد اول نيز سه فصل ذيل آمده است: | #ثناى شخصيتهاى شيعى بر ابن عربى. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۷۳: | خط ۶۷: | ||
نويسنده، اعتقاد دارد كه اسناد اوليه اين پديده «تسنن دوازدهامامى» به نيمه قرن هفتم برمىگردد و ادعاى پيدايش آن قبل از اين زمان در نزد پژوهشگران ثابت نشده است. تسنن دوازدهامامى بر كسى صدق مىكند كه سُنى است، ولى دو ويژگى دارد: | نويسنده، اعتقاد دارد كه اسناد اوليه اين پديده «تسنن دوازدهامامى» به نيمه قرن هفتم برمىگردد و ادعاى پيدايش آن قبل از اين زمان در نزد پژوهشگران ثابت نشده است. تسنن دوازدهامامى بر كسى صدق مىكند كه سُنى است، ولى دو ويژگى دارد: | ||
#به ولايت تكوينى امامان دوازدهگانه(ع) اعتقاد دارد و اينكه آنان به قله كمال انسانى رسيدهاند و جانشينان خدا بر روى زمين و اوصياى رسول خدا هستند و آنان افزون بر اينكه به مقصد اعلى و فناى فى الله و بقاى بالله رسيدهاند، از ديگران به خلافت ظاهرى سزاوارترند؛ | |||
#علاوه بر اين، اعتقاد دارد كه امام مهدى موعود(عج) كه در احاديث آمده، هماكنون زنده و غايب از انظار است. | |||
در نتيجه اگر شخص سُنى يكى از اين دو ويژگى را نداشته باشد، از زمره سنيان دوازدهامامى خارج مىشود و كسى كه اعتقادش به اين دو موضوع ثابت نشده باشد، او را سنى دوازدهامامى نمىناميم؛ هرچند كه در باره امامان دوازدهگانه(ع) صدها كتاب نوشته و در فضيلت آنان هزارها روايت نقل كرده باشد؛ زيرا او فقط سُنى دوستدار اهل بيت(ع) است كه اينگونه افراد در بين اهل سنت فراوانند. به همين جهت، با آنكه محقق ايرانى، استاد محمدتقى دانشپژوه، صريحا چهار تن از شخصيتهاى قرن ششم به نامهاى ابن الشادى و حفصكى و ابن الخشاب و جنابذى را داراى گرايش «تسنن دوازدهامامى» شمرده، ولى به نظر مىرسد كه اين نسبت صحيح نيست و آنان سُنى دوازدهامامى نيستند. پس پديده «تسنن دوازدهامامى» در قرن ششم مطرح نبوده و سابقهاى نداشته و از قرن هفتم به بعد پيدا شده است <ref>همان، ج 1، ص 26 - 30</ref>. بنابراين «تسنن دوازدهامامى»، پديدهاى التقاطى و آميختهاى شگفت از تشيع و تسنن است كه در طول تاريخ اسلام در بين برخى از شخصيتهاى علمى و فرهنگى مانند فضل بن روزبهان خنجى و ابن عربى جلوهگر شده است. | در نتيجه اگر شخص سُنى يكى از اين دو ويژگى را نداشته باشد، از زمره سنيان دوازدهامامى خارج مىشود و كسى كه اعتقادش به اين دو موضوع ثابت نشده باشد، او را سنى دوازدهامامى نمىناميم؛ هرچند كه در باره امامان دوازدهگانه(ع) صدها كتاب نوشته و در فضيلت آنان هزارها روايت نقل كرده باشد؛ زيرا او فقط سُنى دوستدار اهل بيت(ع) است كه اينگونه افراد در بين اهل سنت فراوانند. به همين جهت، با آنكه محقق ايرانى، استاد محمدتقى دانشپژوه، صريحا چهار تن از شخصيتهاى قرن ششم به نامهاى ابن الشادى و حفصكى و ابن الخشاب و جنابذى را داراى گرايش «تسنن دوازدهامامى» شمرده، ولى به نظر مىرسد كه اين نسبت صحيح نيست و آنان سُنى دوازدهامامى نيستند. پس پديده «تسنن دوازدهامامى» در قرن ششم مطرح نبوده و سابقهاى نداشته و از قرن هفتم به بعد پيدا شده است <ref>همان، ج 1، ص 26 - 30</ref>. بنابراين «تسنن دوازدهامامى»، پديدهاى التقاطى و آميختهاى شگفت از تشيع و تسنن است كه در طول تاريخ اسلام در بين برخى از شخصيتهاى علمى و فرهنگى مانند فضل بن روزبهان خنجى و ابن عربى جلوهگر شده است. |
ویرایش