۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''الأصول من علم الأصول'''، اثر محمد بن صالح | '''الأصول من علم الأصول'''، اثر [[عثیمین، محمد بن صالح|محمد بن صالح عثیمین]]، رسالهای است مختصر در علم اصول فقه. | ||
==اهمیت کتاب== | ==اهمیت کتاب== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در مبحث بعدی، ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی کلام و بررسی اقسام آن، شامل خبر و انشا، به موضوع حقیقت و مجاز، پرداخته شده است. نویسنده در این قسمت، طبق روش مشهور اصولیها، به تعریف حقیقت و مجاز و بیان اقسام آن پرداخته و کلام را از حیث استعمال، بر دو قسم استعمال در معنای موضوعله و استعمال در معنای غیر موضوعله تقسیم نموده است. وی در نهایت، با ذکر یک نکته دیدگاه ابن تیمیه را در انکار مجاز پذیرفته است<ref>ر.ک: سلمانی، سعید؛ معینیفر، محمد، ص28</ref>. | در مبحث بعدی، ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی کلام و بررسی اقسام آن، شامل خبر و انشا، به موضوع حقیقت و مجاز، پرداخته شده است. نویسنده در این قسمت، طبق روش مشهور اصولیها، به تعریف حقیقت و مجاز و بیان اقسام آن پرداخته و کلام را از حیث استعمال، بر دو قسم استعمال در معنای موضوعله و استعمال در معنای غیر موضوعله تقسیم نموده است. وی در نهایت، با ذکر یک نکته دیدگاه ابن تیمیه را در انکار مجاز پذیرفته است<ref>ر.ک: سلمانی، سعید؛ معینیفر، محمد، ص28</ref>. | ||
طبق نظر برخی از محققین، تا قرن هفتم هجری، مسلمانان اختلافی در وجود مجاز نداشتهاند و در کتابهای مختلفی به تبیین آیات قرآن که مجاز در آن استفاده شده بود میپرداختند. اصولیها و فقها نیز در آثار خود، به بحث از مجاز و احوال و احکام آن میپرداختند و علمای بلاغت نیز، اقسام و صورتهای آن، از جمله استعاره، کنایه، مجاز مرسل، مجاز در اسناد و... را ذکر نمودهاند؛ اما در قرن هفتم، ابن تیمیه به انکار مجاز پرداخت و ادعا نمود، سلف جز معنای حقیقی نصوص دینی، چیز دیگری از آن نمیفهمیده و خلف برداشتی غیر از دیدگاه سلف اتخاذ نمودهاند. ابن قیم جوزیه با تبعیت از | طبق نظر برخی از محققین، تا قرن هفتم هجری، مسلمانان اختلافی در وجود مجاز نداشتهاند و در کتابهای مختلفی به تبیین آیات قرآن که مجاز در آن استفاده شده بود میپرداختند. اصولیها و فقها نیز در آثار خود، به بحث از مجاز و احوال و احکام آن میپرداختند و علمای بلاغت نیز، اقسام و صورتهای آن، از جمله استعاره، کنایه، مجاز مرسل، مجاز در اسناد و... را ذکر نمودهاند؛ اما در قرن هفتم، ابن تیمیه به انکار مجاز پرداخت و ادعا نمود، سلف جز معنای حقیقی نصوص دینی، چیز دیگری از آن نمیفهمیده و خلف برداشتی غیر از دیدگاه سلف اتخاذ نمودهاند. [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر|ابن قیم جوزیه]] با تبعیت از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در کتاب «[[صواعق المرسلة]]»، قریب به شصت دلیل بر انکار مجاز اقامه نموده است. او از مجاز به طاغوتی تعبیر کرده که قصد شکستن آن را دارد. عالمان وهابی نیز، این مسئله را با تکرار ادله ابن تیمیه و ابن قیم رواج دادند که از آن جمله میتوان به محمد امین شنقیطی اشاره نمود. نویسنده اثر حاضر نیز وجود هر نوع مجاز در قرآن کریم و بلکه لغت عرب را انکار نموده است. از نظر وی، آنچه سبب پیدایش نظریه وجود مجاز در قرآن شده، تحریف آیات و روایات مربوط به صفات الهی از معنایی است که توسط خدا و رسول مکرم اسلام(ص) اراده شده است که غالیان از فرقه جهمیه به آن معتقد میباشند؛ در واقع مجاز همان نفی حقیقت است که به اعتقاد وی، این مبنا خطرهای بسیاری در بر دارد. ابن عثیمین ملاک در معنای یک لفظ را سیاق میداند. منظور از سیاق در کلمات وی «ما تضاف إليه» است؛ یعنی هر آنچه لفظ به آن اضافه شود، باعث محدود نمودن لفظ به معنای خاصی میشود؛ ازاینرو ممکن است یک لفظ در سیاقی یک معنا و در سیاقی دیگر، معنای دیگری بدهد؛ حتی ممکن است این سیاق متفاوت با معنای اصلی کلمه نیز باشد. وی در ذکر این دلیل، فقط به ادعا اکتفا نموده و خواننده را برای مطالعه دلیل، به کتب [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر|ابن قیم]] حواله میدهد<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. او بیان میکند که عدهای مانند ابواسحاق اسفراینی از متقدمین و ابن تیمیه و ابن قیم از متأخرین معتقدند که در لغت عرب، مجاز وجود ندارد و اصطلاح حقیقت و مجاز از اصطلاحات متأخر است که در زمان سلف وجود نداشته است<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>. | ||
از دیگر موضوعات کتاب، میتوان به مبحث نهی<ref>ر.ک: متن کتاب، ص28</ref>، عام و خاص<ref>ر.ک: همان، ص34 و 38</ref>، مطلق و مقید<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>، مجمل و مبین<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>، ظاهر و مؤول<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>، نسخ<ref>ر.ک: همان، ص51</ref>، اخبار<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>، اجماع<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>، قیاس<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>، تعارض<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>، ترتیب ادله<ref>ر.ک: همان، ص82</ref>، مفتی و مستفتی<ref>ر.ک: همان، ص83</ref>، اجتهاد<ref>ر.ک: همان، ص85</ref> و تقلید<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>، اشاره نمود. | از دیگر موضوعات کتاب، میتوان به مبحث نهی<ref>ر.ک: متن کتاب، ص28</ref>، عام و خاص<ref>ر.ک: همان، ص34 و 38</ref>، مطلق و مقید<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>، مجمل و مبین<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>، ظاهر و مؤول<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>، نسخ<ref>ر.ک: همان، ص51</ref>، اخبار<ref>ر.ک: همان، ص57</ref>، اجماع<ref>ر.ک: همان، ص64</ref>، قیاس<ref>ر.ک: همان، ص68</ref>، تعارض<ref>ر.ک: همان، ص75</ref>، ترتیب ادله<ref>ر.ک: همان، ص82</ref>، مفتی و مستفتی<ref>ر.ک: همان، ص83</ref>، اجتهاد<ref>ر.ک: همان، ص85</ref> و تقلید<ref>ر.ک: همان، ص87</ref>، اشاره نمود. |
ویرایش