۶٬۵۹۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها ==' به '== وابستهها == {{وابستهها}}') |
|||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
وی پس از تعليم علوم و فنون نزد جدش ابوالفرج، در زمينه وعظ و خطابه نيز در مسير او گام نهاد و واعظى توانا و مشهور گشت. در بيست سالگى براى فراگيرى علوم و وعظ مردم به شام رفت و ساكن دمشق گرديد. مدتى را هم به مصر رفت و در آنجا ماند. | وی پس از تعليم علوم و فنون نزد جدش ابوالفرج، در زمينه وعظ و خطابه نيز در مسير او گام نهاد و واعظى توانا و مشهور گشت. در بيست سالگى براى فراگيرى علوم و وعظ مردم به شام رفت و ساكن دمشق گرديد. مدتى را هم به مصر رفت و در آنجا ماند. | ||
==مذهب | ==مذهب == | ||
سبط ابتدا بر مذهب حنبلى بود و سپس به مذهب ابوحنيفه گرائيد. ذهبى تغيير مذهب او را از سر دنياخواهى مى داند و برخى اين كار سبط را رفتارى صورى و ظاهرى دانسته و مى گويند كه تغيير مذهبى وى براى نزديك شدن به درگاه پادشاه ايوبى شام بود كه حنفى متعصبى بود. شايد هم شخصيت وى به گونهاى بوده كه اختلافات مذهبى را اصيل نمى دانسته و در مسائل عبادى پيروى از امام خاصى را لازم نمىدانشته و اختلافات فقهى را اهميت نمىداده است. | سبط ابتدا بر مذهب حنبلى بود و سپس به مذهب ابوحنيفه گرائيد. ذهبى تغيير مذهب او را از سر دنياخواهى مى داند و برخى اين كار سبط را رفتارى صورى و ظاهرى دانسته و مى گويند كه تغيير مذهبى وى براى نزديك شدن به درگاه پادشاه ايوبى شام بود كه حنفى متعصبى بود. شايد هم شخصيت وى به گونهاى بوده كه اختلافات مذهبى را اصيل نمى دانسته و در مسائل عبادى پيروى از امام خاصى را لازم نمىدانشته و اختلافات فقهى را اهميت نمىداده است. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
برخى هم او شيعه و رافضى دانستهاند. ذهبى مى گويد از سبط نوشتهاى ديده كه دلالت بر تشيعش مى كرده است، چنان كه ابن رافع سلامى (م.774) گويد كتاب «رياض الافهام» را از سبط بن جوزى در فضائل اهل بيت ديده كه تشيع در آن ظاهر بوده است. | برخى هم او شيعه و رافضى دانستهاند. ذهبى مى گويد از سبط نوشتهاى ديده كه دلالت بر تشيعش مى كرده است، چنان كه ابن رافع سلامى (م.774) گويد كتاب «رياض الافهام» را از سبط بن جوزى در فضائل اهل بيت ديده كه تشيع در آن ظاهر بوده است. | ||
علت انتساب وى به تشيع، نقل فضائل ائمه و ذكر اختلافات ميان صحابه از سوى اوست. بخصوص كه در اين دوره، فضائل ائمه توسط فاطميان و حمدانيان در غرب جهان اسلام گسترش داشت همچنين گرايش وى به تشيع مىتوانست تحت تأثير همنشينى با ابوالمظفر والى ايوبى دمشق بوده باشد كه اهل بيت را بسيار دوست داشت. ارادت سبط به خاندان پيامبر به گونهاى بود كه در يك روز عاشورا مردم حلب از وى خواستند به منبر رود و درباره شهادت امام حسين عليهالسلام سخن بگويد ولى او بر منبر نتوانست صحبت كند و به شدت گريست و فقط شعرى در مرثيه امام خواند و پائين آمد (البدايه و النهايه،ج 13، ص 194). در عين حال او سنى مذهب است و به ايمان ابوطالب اعتقاد ندارد و به خلفاى نخست ارادت مى ورزد و با تمجيد از ايشان ياد مىكند. | علت انتساب وى به تشيع، نقل فضائل ائمه و ذكر اختلافات ميان صحابه از سوى اوست. بخصوص كه در اين دوره، فضائل ائمه توسط فاطميان و حمدانيان در غرب جهان اسلام گسترش داشت همچنين گرايش وى به تشيع مىتوانست تحت تأثير همنشينى با ابوالمظفر والى ايوبى دمشق بوده باشد كه اهل بيت را بسيار دوست داشت. ارادت سبط به خاندان پيامبر به گونهاى بود كه در يك روز عاشورا مردم حلب از وى خواستند به منبر رود و درباره شهادت امام حسين عليهالسلام سخن بگويد ولى او بر منبر نتوانست صحبت كند و به شدت گريست و فقط شعرى در مرثيه امام خواند و پائين آمد (البدايه و النهايه،ج 13، ص 194). در عين حال او سنى مذهب است و به ايمان ابوطالب اعتقاد ندارد و به خلفاى نخست ارادت مى ورزد و با تمجيد از ايشان ياد مىكند. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش