فرهنگ داروها و واژه‌های دشوار: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:
«الأبنية» قديمى‌ترين كتاب به زبان و خط فارسى است كه درباره گياهان دارويى و اثر آن‌ها نوشته شده است. اين اثر در سده چهار و پنج هجرى/دهم و يازدهم ميلادى، نگاشته شده و تحقيق آن (فرهنگ داروها و...) در سال 1353ش، منتشر شده است.
«الأبنية» قديمى‌ترين كتاب به زبان و خط فارسى است كه درباره گياهان دارويى و اثر آن‌ها نوشته شده است. اين اثر در سده چهار و پنج هجرى/دهم و يازدهم ميلادى، نگاشته شده و تحقيق آن (فرهنگ داروها و...) در سال 1353ش، منتشر شده است.


هروى، يكى از دلايلى را كه براى نوشتن كتاب خود مى‌آورد، اين است كه كتاب‌هاى حكيمان پيشين و معاصر خود را خوانده و نوشته‌هاى آنان را به «تأمل» بررسى كرده، درباره ادويه مفرد و تركيبى و نيز اثر و كار هر دارو و فايده و زيانشان دقت كرده است؛ سپس به اين نتيجه رسيده كه هر داروشناس و داروساز براى رسيدن به هدف خود (ساختن داروها و تجويز آن‌ها) روشى پيش گرفته، برخى از آنان كتاب‌هايشان را بسيار كوتاه و فشرده و برخى نيز كارهايشان ناتمام بوده است؛ ازاين‌روى بر خود واجب ديد كه در اين زمينه، كتابى كامل بنويسد (ر.ك: اسماعيل‌نسب، عبدالحسين، 1389، ص104).
هروى، يكى از دلايلى را كه براى نوشتن كتاب خود مى‌آورد، اين است كه كتاب‌هاى حكيمان پيشين و معاصر خود را خوانده و نوشته‌هاى آنان را به «تأمل» بررسى كرده، درباره ادويه مفرد و تركيبى و نيز اثر و كار هر دارو و فايده و زيانشان دقت كرده است؛ سپس به اين نتيجه رسيده كه هر داروشناس و داروساز براى رسيدن به هدف خود (ساختن داروها و تجويز آن‌ها) روشى پيش گرفته، برخى از آنان كتاب‌هايشان را بسيار كوتاه و فشرده و برخى نيز كارهايشان ناتمام بوده است؛ ازاين‌روى بر خود واجب ديد كه در اين زمينه، كتابى كامل بنويسد <ref>ر.ك: اسماعيل‌نسب، عبدالحسين، 1389، ص104</ref>.


ماكس مايرهوف، آن را يكى از آثار مهم طبى مى‌داند كه سلف و جد كتاب‌هاى داروشناسى فارسى بشمار مى‌رود (همان، ص106).
ماكس مايرهوف، آن را يكى از آثار مهم طبى مى‌داند كه سلف و جد كتاب‌هاى داروشناسى فارسى بشمار مى‌رود <ref>همان، ص106</ref>.


از آنجا كه اصل كتاب در برنامه موجود نمى‌باشد، در اين نوشتار، به معرفى اصل و تحقيق آن پرداخته شده است.
از آنجا كه اصل كتاب در برنامه موجود نمى‌باشد، در اين نوشتار، به معرفى اصل و تحقيق آن پرداخته شده است.
خط ۶۰: خط ۶۰:
فرهنگ داروها با دو مقدمه از مؤلف آغاز گرديده و واژه‌ها و لغات، بر اساس ترتيب حروف الفبا، در دو بخش، سامان يافته است. بخش نخست، «فرهنگ داروها» يا مفردات طبى است و بخش دوم، «واژه‌هاى دشوار». در بخش اول، پس از ذكر عنوان هر ماده، عباراتى از «الأبينة» به‌عنوان شاهد و براى بى‌نياز كردن خواننده از مراجعه به متن «الأبنية» آورده شده است. اين عبارت، متضمن تعريف مختصر اما جامع و مانعى است از ماده مورد بحث با ذكر صفحات چاپ زليگمان و چاپ بهمنيار.
فرهنگ داروها با دو مقدمه از مؤلف آغاز گرديده و واژه‌ها و لغات، بر اساس ترتيب حروف الفبا، در دو بخش، سامان يافته است. بخش نخست، «فرهنگ داروها» يا مفردات طبى است و بخش دوم، «واژه‌هاى دشوار». در بخش اول، پس از ذكر عنوان هر ماده، عباراتى از «الأبينة» به‌عنوان شاهد و براى بى‌نياز كردن خواننده از مراجعه به متن «الأبنية» آورده شده است. اين عبارت، متضمن تعريف مختصر اما جامع و مانعى است از ماده مورد بحث با ذكر صفحات چاپ زليگمان و چاپ بهمنيار.


پس از عنوان، به شيوه فرهنگ‌هاى معتبر، تلفظ نام دارو با الفباى لاتين نشان داده شده و سپس نام علمى (لاتينى) و به دنبال آن، نام فرانسوى دارو نوشته شده و آنگاه به شرح و تفسير ماده پرداخته شده است. اين شرح و تفسيرها، گاه چند سطر و گاه چندين صفحه را در بر گرفته و مبتنى بر شواهد و تعريفات متعددى است كه از مهم‌ترين مآخذ و مراجع فارسى و عربى و اروپايى، نقل شده است (ر.ك: مقدمه، ص بيست‌وهفت و بيست‌وهشت).
پس از عنوان، به شيوه فرهنگ‌هاى معتبر، تلفظ نام دارو با الفباى لاتين نشان داده شده و سپس نام علمى (لاتينى) و به دنبال آن، نام فرانسوى دارو نوشته شده و آنگاه به شرح و تفسير ماده پرداخته شده است. اين شرح و تفسيرها، گاه چند سطر و گاه چندين صفحه را در بر گرفته و مبتنى بر شواهد و تعريفات متعددى است كه از مهم‌ترين مآخذ و مراجع فارسى و عربى و اروپايى، نقل شده است <ref>ر.ك: مقدمه، ص بيست‌وهفت و بيست‌وهشت</ref>.


بخش دوم، مشتمل بر «واژه‌هاى دشوار» است. در اين بخش، برخلاف بخش نخستين، چون ضبط لغات با الفباى لاتين ضرورت نداشت، تلفظ آنها به شيوه قديم و با آوردن كلمات هم‌وزن يا قيد نوع حركت، نشان داده شده است (ر.ك: همان، ص سى‌ويك).
بخش دوم، مشتمل بر «واژه‌هاى دشوار» است. در اين بخش، برخلاف بخش نخستين، چون ضبط لغات با الفباى لاتين ضرورت نداشت، تلفظ آنها به شيوه قديم و با آوردن كلمات هم‌وزن يا قيد نوع حركت، نشان داده شده است <ref>ر.ك: همان، ص سى‌ويك</ref>.


گياهان و مواد دارويى، همه به ترتيب «حروف هجى» بيان شده‌اند. اما الفبايى بودن نام‌ها، تنها در حرف اول واژه‌هاست. نام برخى مواد دارويى نيز به عربى است. مانند ارز (برنج) كه نخستين واژه از مواد است، انجدان (انگدان) و ثوم (سير) (ر.ك: همان).
گياهان و مواد دارويى، همه به ترتيب «حروف هجى» بيان شده‌اند. اما الفبايى بودن نام‌ها، تنها در حرف اول واژه‌هاست. نام برخى مواد دارويى نيز به عربى است. مانند ارز (برنج) كه نخستين واژه از مواد است، انجدان (انگدان) و ثوم (سير) <ref>ر.ك: همان</ref>.


چهار حرف فارسى «پ، چ، ژ، گ» در ابواب اين كتاب نيست و واژه‌هايى كه با يكى از اين چهار حرف آغاز مى‌شود، به‌صورت معرب در باب‌هاى ديگر آورده شده است (ر.ك: همان، ص105).
چهار حرف فارسى «پ، چ، ژ، گ» در ابواب اين كتاب نيست و واژه‌هايى كه با يكى از اين چهار حرف آغاز مى‌شود، به‌صورت معرب در باب‌هاى ديگر آورده شده است <ref>ر.ك: همان، ص105</ref>.


او در كتاب خود، 485 ماده دارويى را نام برده و خواص آن‌ها را بيان كرده است. اين در حالى است كه دائرةالمعارف بزرگ اسلامى شمار آن‌ها را 165 مى‌داند و «ارقام ديگرى را كه در برخى منابع آمده» خطا مى‌داند (همان).
او در كتاب خود، 485 ماده دارويى را نام برده و خواص آن‌ها را بيان كرده است. اين در حالى است كه دائرةالمعارف بزرگ اسلامى شمار آن‌ها را 165 مى‌داند و «ارقام ديگرى را كه در برخى منابع آمده» خطا مى‌داند <ref>همان</ref>.


همه اين مواد، گياهان دارويى نيستند، بلكه برخى از آن‌ها مواد كانى‌اند مانند: حديد و نحاس (مس) و برخى ديگر مواد غذايى و حيوانى‌اند، مانند جبن (پنير)، خمر و همچنين انواع حجر (سنگ) مانند: يشم و ياقوت و حتى موادى چون زهرها مانند: بيش، بول و بزاق [دهان].
همه اين مواد، گياهان دارويى نيستند، بلكه برخى از آن‌ها مواد كانى‌اند مانند: حديد و نحاس (مس) و برخى ديگر مواد غذايى و حيوانى‌اند، مانند جبن (پنير)، خمر و همچنين انواع حجر (سنگ) مانند: يشم و ياقوت و حتى موادى چون زهرها مانند: بيش، بول و بزاق [دهان].
خط ۷۵: خط ۷۵:




در مقدمات مؤلف، به تعريف كتاب «الأبنية عن حقائق الأدوية» و اقدامات تحقيقى صورت‌گرفته بر آن، پرداخته شده است (مقدمه، ص نه - سى‌ودو).
در مقدمات مؤلف، به تعريف كتاب «الأبنية عن حقائق الأدوية» و اقدامات تحقيقى صورت‌گرفته بر آن، پرداخته شده است <ref>مقدمه، ص نه - سى‌ودو</ref>.


اين كتاب نخستين كتاب گياه داروشناسى و پزشكى است كه به‌طور كامل به دست ما رسيده و نثر علمى فارسى درى، با آن آغاز شده است. ارزش و اهميت اين كتاب را از جنبه علمى، ادبى، واژگانى و نيز سبك‌شناسى مى‌توان بررسى كرد.
اين كتاب نخستين كتاب گياه داروشناسى و پزشكى است كه به‌طور كامل به دست ما رسيده و نثر علمى فارسى درى، با آن آغاز شده است. ارزش و اهميت اين كتاب را از جنبه علمى، ادبى، واژگانى و نيز سبك‌شناسى مى‌توان بررسى كرد.


بايد گفت كه همه‌ى مواد فهرست‌شده در اين كتاب، گياهان دارويى نيستند و مى‌توان آن‌ها را به سه گروه گياهان (664 مورد)، مواد كانى و معدنى (57 مورد) و حيوانات (44 مورد) كه بخشى يا عضوى از آن‌ها كاربرد دارويى و درمانى دارند، بخش‌بندى و شمارش كرد. امّا اعلم، بر آن است كه عنوان‌هاى اصلى (موادى كه در كتاب آمده) 455 مورد است و 42 عنوان يا مدخل مترادف دارد، مانند ابهل (سرو كوهى)؛ ارجاع برخى واژه‌هاى ديگر، مانند: جلّنار به رمّان (انار) و روى‌هم‌رفته آن‌ها را حدود 975 مدخل مى‌دانند. بيشتر واژه‌ها و اصطلاحاتى كه از ديرزمان در فارسى و تازى براى داروها رايج شده بودند، در اين اثر و بعدها در ديگر كتاب‌هاى ادويه آمده‌اند (اسماعيل‌نسب، عبدالحسين، 1389، ص106).
بايد گفت كه همه‌ى مواد فهرست‌شده در اين كتاب، گياهان دارويى نيستند و مى‌توان آن‌ها را به سه گروه گياهان (664 مورد)، مواد كانى و معدنى (57 مورد) و حيوانات (44 مورد) كه بخشى يا عضوى از آن‌ها كاربرد دارويى و درمانى دارند، بخش‌بندى و شمارش كرد. امّا اعلم، بر آن است كه عنوان‌هاى اصلى (موادى كه در كتاب آمده) 455 مورد است و 42 عنوان يا مدخل مترادف دارد، مانند ابهل (سرو كوهى)؛ ارجاع برخى واژه‌هاى ديگر، مانند: جلّنار به رمّان (انار) و روى‌هم‌رفته آن‌ها را حدود 975 مدخل مى‌دانند. بيشتر واژه‌ها و اصطلاحاتى كه از ديرزمان در فارسى و تازى براى داروها رايج شده بودند، در اين اثر و بعدها در ديگر كتاب‌هاى ادويه آمده‌اند <ref>اسماعيل‌نسب، عبدالحسين، 1389، ص106</ref>.


هروى در مقدمه كتاب خود، از پزشكان روم (حوزه پزشكى يونانى) انتقاد مى‌كند و مى‌گويد: «آنان به غلط افتاده‌اند و حكيمان سند بر صوابند و من راه حكيمان سند گرفته‌ام» و علتش را اين‌گونه بيان مى‌كند: «از آن جهت كه دارو آنجا بيشتر است و عقاقير (داروهاى گياهى) آنجا تيزتر و خوش‌تر و همت آن مردمان به استقصا، اندر حكمت بالغ‌تر است» (همان).
هروى در مقدمه كتاب خود، از پزشكان روم (حوزه پزشكى يونانى) انتقاد مى‌كند و مى‌گويد: «آنان به غلط افتاده‌اند و حكيمان سند بر صوابند و من راه حكيمان سند گرفته‌ام» و علتش را اين‌گونه بيان مى‌كند: «از آن جهت كه دارو آنجا بيشتر است و عقاقير (داروهاى گياهى) آنجا تيزتر و خوش‌تر و همت آن مردمان به استقصا، اندر حكمت بالغ‌تر است» <ref>همان</ref>.


در «الأبنية» به شمارى «از اسامى اشخاص، داروها، نام‌هاى درمان‌ها و پزشكان هندى برمى‌خوريم كه يادآور تماس‌هاى دانشمندان هند با عالم اسلام است» (همان، ص107).
در «الأبنية» به شمارى «از اسامى اشخاص، داروها، نام‌هاى درمان‌ها و پزشكان هندى برمى‌خوريم كه يادآور تماس‌هاى دانشمندان هند با عالم اسلام است» <ref>همان، ص107</ref>.


باآنكه هروى ادعا مى‌كند نظر پزشكان هندى درست است، در عمل بيشتر به پزشكان حوزه‌ى يونانى، ايرانى و ديگر پزشكان جهان اسلام استناد كرده است؛ مانند جالينوس (82 بار)، دسيقوريدس (61 بار)، محمد زكرياى رازى (9 بار)، يوحنا (91 بار) و ماسرجو (7 بار). اما تنها به پنج نفر از پزشكان هندى، به‌ويژه راطا سريفركوادت هريك (6 بار) استناد كرده است. ادعاى ديگر هروى اين است كه كتاب‌هاى پيشينيان و پزشكان معاصر خود را خوانده است. اما بايد گفت كه به برخى از آن‌ها هيچ اشاره‌اى نكرده است. از جمله به ابوعلى سينا و آثار او استنادى نجسته و «از على بن عباس مجوسى ذكرى نكرده... و به ابوماهر موسى بن يوسف سيار كه از همه متقدمان به او نزديك‌تر بوده، فقط دو بار استناد كرده است» (همان).
باآنكه هروى ادعا مى‌كند نظر پزشكان هندى درست است، در عمل بيشتر به پزشكان حوزه‌ى يونانى، ايرانى و ديگر پزشكان جهان اسلام استناد كرده است؛ مانند جالينوس (82 بار)، دسيقوريدس (61 بار)، محمد زكرياى رازى (9 بار)، يوحنا (91 بار) و ماسرجو (7 بار). اما تنها به پنج نفر از پزشكان هندى، به‌ويژه راطا سريفركوادت هريك (6 بار) استناد كرده است. ادعاى ديگر هروى اين است كه كتاب‌هاى پيشينيان و پزشكان معاصر خود را خوانده است. اما بايد گفت كه به برخى از آن‌ها هيچ اشاره‌اى نكرده است. از جمله به ابوعلى سينا و آثار او استنادى نجسته و «از على بن عباس مجوسى ذكرى نكرده... و به ابوماهر موسى بن يوسف سيار كه از همه متقدمان به او نزديك‌تر بوده، فقط دو بار استناد كرده است» <ref>همان</ref>.


چنان‌كه پيش از اين آمد، نثر علمى فارسى با اين كتاب آغاز شده است؛ بنابراين داراى سادگى و روانى نثر فارسى در سده‌هاى آغازين است. ذبيح‌الله صفا، نثر آن را ساده و روان و گويا مى‌داند. معين نيز انشاى آن را ساده و داراى ويژگى‌هاى نثر كهن دانسته است... متن داراى جمله‌هاى كوتاه و فعل‌هاى ساده است و از واژه‌هاى دشوار فارسى و عربى تهى است و اصطلاحات فنى و سنگين عربى در آن نيست. نثر زيبا، روان و پاكيزه‌اى دارد و گاه به اوج سادگى مى‌گرايد (ر.ك: همان).
چنان‌كه پيش از اين آمد، نثر علمى فارسى با اين كتاب آغاز شده است؛ بنابراين داراى سادگى و روانى نثر فارسى در سده‌هاى آغازين است. ذبيح‌الله صفا، نثر آن را ساده و روان و گويا مى‌داند. معين نيز انشاى آن را ساده و داراى ويژگى‌هاى نثر كهن دانسته است... متن داراى جمله‌هاى كوتاه و فعل‌هاى ساده است و از واژه‌هاى دشوار فارسى و عربى تهى است و اصطلاحات فنى و سنگين عربى در آن نيست. نثر زيبا، روان و پاكيزه‌اى دارد و گاه به اوج سادگى مى‌گرايد <ref>ر.ك: همان</ref>.


بهار، شمارى از ويژگى‌هاى نثر اين كتاب را برشمرده است: اوى به‌جاى او؛ پيغامبران به‌جاى پيغمبران؛ به كار بردن جمع‌هاى فارسى به‌جاى جمع‌هاى عربى، چون: عالمان و طبيبان؛ بنا كنم به‌جاى تأليف كنم؛ برآيد به‌جاى بگذرد و... (همان).
بهار، شمارى از ويژگى‌هاى نثر اين كتاب را برشمرده است: اوى به‌جاى او؛ پيغامبران به‌جاى پيغمبران؛ به كار بردن جمع‌هاى فارسى به‌جاى جمع‌هاى عربى، چون: عالمان و طبيبان؛ بنا كنم به‌جاى تأليف كنم؛ برآيد به‌جاى بگذرد و... <ref>همان</ref>.


از ديگر ويژگى‌هاى كتاب آن است كه ذكر مطالب خارجى، از قبيل استشهاد از نظم فارسى و تازى و استدلال به آيات و تمثيل، بسيار نادر و كمياب است. اما بااينكه نويسنده نثر خود را به فارسى ساده و روان نوشته - سواى نام باب‌ها و برخى مواد كه به عربى‌اند - اما در آوردن برخى واژه‌ها نيز دچار «استعراب» شده است، مانند: إدار البول، عسر البول، تقطير البول... گاه جمله‌بندى و نحو كتاب نيز به عربى مى‌گرايد... (ر.ك: همان).
از ديگر ويژگى‌هاى كتاب آن است كه ذكر مطالب خارجى، از قبيل استشهاد از نظم فارسى و تازى و استدلال به آيات و تمثيل، بسيار نادر و كمياب است. اما بااينكه نويسنده نثر خود را به فارسى ساده و روان نوشته - سواى نام باب‌ها و برخى مواد كه به عربى‌اند - اما در آوردن برخى واژه‌ها نيز دچار «استعراب» شده است، مانند: إدار البول، عسر البول، تقطير البول... گاه جمله‌بندى و نحو كتاب نيز به عربى مى‌گرايد... <ref>ر.ك: همان</ref>.


از نظر واژگانى نيز ارزش اين كتاب بسيار بالاست؛ زيرا واژه‌ها و عبارت‌هاى فارسى كه شمارشان اندك هم نيست، فراوان در آن استفاده شده است (همان).
از نظر واژگانى نيز ارزش اين كتاب بسيار بالاست؛ زيرا واژه‌ها و عبارت‌هاى فارسى كه شمارشان اندك هم نيست، فراوان در آن استفاده شده است <ref>همان</ref>.


در پايان مى‌توان چنين گفت كه اهميت «الأبنية»، به‌خصوص از نظر اشتمال آن، بر صدها واژه دارويى و اصطلاحات پزشكى و لغات ادبى است كه هريك از آن‌ها در اثر حاضر (فرهنگ داروها و واژه‌هاى دشوار)، به‌دقت و به‌تفصيل، مورد پژوهش واقع شده است. در واقع اين اثر، شرح و تفسير يا توضيحات و تعليقاتى است كه مؤلف بر «الأبنية» تصحيح‌شده خود، نوشته و چون به‌صورت فرهنگ تنظيم گشته است، دانش‌پژوهان، به‌خصوص اديبان، واژه‌جويان، زبان‌شناسان، پزشكان و داروسازان، مى‌توانند حتى بدون مراجعه به متن «الأبنية»، از آن بهره برگيرند (مقدمه كتاب، ص ده).
در پايان مى‌توان چنين گفت كه اهميت «الأبنية»، به‌خصوص از نظر اشتمال آن، بر صدها واژه دارويى و اصطلاحات پزشكى و لغات ادبى است كه هريك از آن‌ها در اثر حاضر (فرهنگ داروها و واژه‌هاى دشوار)، به‌دقت و به‌تفصيل، مورد پژوهش واقع شده است. در واقع اين اثر، شرح و تفسير يا توضيحات و تعليقاتى است كه مؤلف بر «الأبنية» تصحيح‌شده خود، نوشته و چون به‌صورت فرهنگ تنظيم گشته است، دانش‌پژوهان، به‌خصوص اديبان، واژه‌جويان، زبان‌شناسان، پزشكان و داروسازان، مى‌توانند حتى بدون مراجعه به متن «الأبنية»، از آن بهره برگيرند <ref>مقدمه كتاب، ص ده</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
نخستين ترجمه «الأبنية» به زبان لاتين بود و مترجم آن ناشناس است.
نخستين ترجمه «الأبنية» به زبان لاتين بود و مترجم آن ناشناس است.


عبدالخالق آخوندف اين كتاب را براى پايان‌نامه دكترى خود برگزيد و متن را به آلمانى برگرداند و بر آن شرح و تعليقه نوشت و در 1893م در هاله منتشر كرد (ر.ك: اسماعيل‌نسب، عبدالحسين، 1389، ص109).
عبدالخالق آخوندف اين كتاب را براى پايان‌نامه دكترى خود برگزيد و متن را به آلمانى برگرداند و بر آن شرح و تعليقه نوشت و در 1893م در هاله منتشر كرد <ref>ر.ك: اسماعيل‌نسب، عبدالحسين، 1389، ص109</ref>.


در اين اثر (فرهنگ داروها و...)، فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع فارسى، عربى و لاتين، در انتهاى كتاب آمده است.
در اين اثر (فرهنگ داروها و...)، فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع فارسى، عربى و لاتين، در انتهاى كتاب آمده است.
==پانويس ==
<references />


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


1. مقدمه و متن كتاب.
1. مقدمه و متن كتاب.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۹:
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/15510 مطالعه کتاب ‏فرهنگ داروها و واژه نامه های دشوار در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/15510 مطالعه کتاب ‏فرهنگ داروها و واژه نامه های دشوار در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۵۳٬۳۲۷

ویرایش