۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها == ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =14069 | ||
| کتابخوان همراه نور =14069 | | کتابخوان همراه نور =14069 | ||
| کد پدیدآور =00802 | | کد پدیدآور =00802 | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
یکی از مهمترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بیامان تاریخ مصون مانده نامههایی است که میان خواجه [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] و مرید و شاگردش [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة همدانی]] رد و بدل شده است. این نامهها که بهطورکلی نشاندهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش میآمده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | یکی از مهمترین اسنادی که در این خصوص از دست حوادث بیامان تاریخ مصون مانده نامههایی است که میان خواجه [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] و مرید و شاگردش [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة همدانی]] رد و بدل شده است. این نامهها که بهطورکلی نشاندهنده وظیفه مهمی است که یک استاد نسبت به شاگردش داشته و آن همانا حل مشکلات و مسائلی بوده که در طول سفر معنوی برای سالک پیش میآمده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
شرح مفصل زندگانی و افکار و عقاید [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] و عین القضاة بهعنوان دو متفکر و عارف بزرگ در تاریخ تصوف و عرفان خود مطلبی است که در اینجا نمیتوان بدان پرداخت. آنچه در این کتاب منظور نظر است ارتباط این دو یا به عبارت دقیقتر مکاتبات ایشان با هم است. از این ارتباط مورخین صوفیه بهاجمال آگاهی داشتند، چنانکه به غلط مشهور بوده که خواجه احمد کتاب معروف خود «سوانح» را در پاسخ به تقاضای عین القضاة نوشته، یا یکی از نامههای غزالی که به موعظههایش شبیه است به عین القضاة خطاب شده و به همین جهت نیز به «عینیه» شهرت یافته است. اگرچه این دو انتساب غلط است، نفس انتساب حکایت از اطلاعی مجمل از ارتباطی میکند که تا حدودی بهصورت مکتوب میان ایشان برقرار بوده است. <ref>ر.ک: همان، صفحه شش و هفت </ref>. | شرح مفصل زندگانی و افکار و عقاید [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] و عین القضاة بهعنوان دو متفکر و عارف بزرگ در تاریخ تصوف و عرفان خود مطلبی است که در اینجا نمیتوان بدان پرداخت. آنچه در این کتاب منظور نظر است ارتباط این دو یا به عبارت دقیقتر مکاتبات ایشان با هم است. از این ارتباط مورخین صوفیه بهاجمال آگاهی داشتند، چنانکه به غلط مشهور بوده که خواجه احمد کتاب معروف خود «سوانح» را در پاسخ به تقاضای عین القضاة نوشته، یا یکی از نامههای غزالی که به موعظههایش شبیه است به عین القضاة خطاب شده و به همین جهت نیز به «عینیه» شهرت یافته است. اگرچه این دو انتساب غلط است، نفس انتساب حکایت از اطلاعی مجمل از ارتباطی میکند که تا حدودی بهصورت مکتوب میان ایشان برقرار بوده است.<ref>ر.ک: همان، صفحه شش و هفت </ref>. | ||
نخستین کسی که گزارش نسبتاً دقیقی از این مکاتبات داد بروکلمن (متوفی 1956م) بود و پسازآن تحقیقات آقای رحیم فرمنش و مطالعات و تحقیقات دکتر عفیف عسیران و آقای [[منزوی، علینقی|علینقی منزوی]] (متوفی 1389ش) پرده از کموکیف این نامهها برداشت. مجموع نامههایی که این محققان معرفی کردهاند و در اینجا تصحیح و چاپ شده نه نامه است، گرچه احتمالاً نامههای بیشتری میان ایشان رد و بدل شده که هنوز پیدا نشده است. از نه نامهای که در اینجا چاپ شده فقط یکی از آنها از [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] است که به [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] نوشته شده است. این نامه اولین مکتوبی است که در اینجا چاپ شده است. نامه دوم پاسخنامه اول است و بعدازآن به ترتیب نامههای سوم، چهارم، پنجم، ششم و هفتم همه از [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] است که به [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] نوشته شده است<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت و هشت </ref>. | نخستین کسی که گزارش نسبتاً دقیقی از این مکاتبات داد بروکلمن (متوفی 1956م) بود و پسازآن تحقیقات آقای رحیم فرمنش و مطالعات و تحقیقات دکتر عفیف عسیران و آقای [[منزوی، علینقی|علینقی منزوی]] (متوفی 1389ش) پرده از کموکیف این نامهها برداشت. مجموع نامههایی که این محققان معرفی کردهاند و در اینجا تصحیح و چاپ شده نه نامه است، گرچه احتمالاً نامههای بیشتری میان ایشان رد و بدل شده که هنوز پیدا نشده است. از نه نامهای که در اینجا چاپ شده فقط یکی از آنها از [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] است که به [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] نوشته شده است. این نامه اولین مکتوبی است که در اینجا چاپ شده است. نامه دوم پاسخنامه اول است و بعدازآن به ترتیب نامههای سوم، چهارم، پنجم، ششم و هفتم همه از [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالی]] است که به [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] نوشته شده است<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت و هشت </ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
آخرین نامه که درباره تعبیر رؤیا نوشته شده مانند نامه هشتم مورد تردید است؛ منتهی این بار نه از حیث مخاطب نامه بلکه از حیث نویسنده آن. عسیران با استناد به نامههای دیگر [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] که در آنها از فرزندی به نام احمد یاد شده نتیجه گرفته است که این نامه که در آن نویسنده از فرزند مخاطب به نام احمد نام برده از غزالی به [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] است. عجب اینجاست که فرمنش با استناد به همین شواهد احمد را فرزند کامل الدوله بشمار آورده است. | آخرین نامه که درباره تعبیر رؤیا نوشته شده مانند نامه هشتم مورد تردید است؛ منتهی این بار نه از حیث مخاطب نامه بلکه از حیث نویسنده آن. عسیران با استناد به نامههای دیگر [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] که در آنها از فرزندی به نام احمد یاد شده نتیجه گرفته است که این نامه که در آن نویسنده از فرزند مخاطب به نام احمد نام برده از غزالی به [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] است. عجب اینجاست که فرمنش با استناد به همین شواهد احمد را فرزند کامل الدوله بشمار آورده است. | ||
نحوه تفکر غزالی عموماً تألیفی است و معانی را با عباراتی کوتاه و به اشاره بیان میکند. بخصوص وقتی که به [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] نامه مینویسد. آنچه در این نامه نوشته شده مطالبی است که غزالی میتوانست در چند سطر برای [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] بنویسد و دیگر لزومی نداشت که آنهمه درباره قوای ظاهری و باطنی برای فیلسوفی چون [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] بهتفصیل سخن گوید <ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده</ref>. | نحوه تفکر غزالی عموماً تألیفی است و معانی را با عباراتی کوتاه و به اشاره بیان میکند. بخصوص وقتی که به [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] نامه مینویسد. آنچه در این نامه نوشته شده مطالبی است که غزالی میتوانست در چند سطر برای [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] بنویسد و دیگر لزومی نداشت که آنهمه درباره قوای ظاهری و باطنی برای فیلسوفی چون [[عینالقضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین القضاة]] بهتفصیل سخن گوید<ref>ر.ک: همان، صفحه سیزده</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش