۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها == ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
محقق اثر معتقد است که اگرچه عنوان این کتاب «سيرة الملك المؤيد» است اما در بسیاری از موضوعات از زندگی این سلطان فاصله دارد و مترصد فرصتی است که همانند رابطی بین موضوعات شخصیت سلطان را آشکار کند. و به همین دلیل در ابتدای نسخه خطی پاریس چنین آمده است: و مؤلف آن [[بدرالدین عینی، محمود بن احمد|بدرالدین العینی]]، هرلحظه از موضوعش دور میشود؛ مثلاً زمانیکه میخواهد اصالت ترکی المؤید را به ما اطلاع دهد شروع به سخن در رابطه با خلقت عالم، ملائکه، انسان، جن و اولاد نوح(ع) میکند... و پس از عبارات پراکنده از خود طبیعت و موجودات و مخلوقات موجود در جهان، وارد در موضوع میشود<ref>ر.ک: همان، صفحه ن</ref>. | محقق اثر معتقد است که اگرچه عنوان این کتاب «سيرة الملك المؤيد» است اما در بسیاری از موضوعات از زندگی این سلطان فاصله دارد و مترصد فرصتی است که همانند رابطی بین موضوعات شخصیت سلطان را آشکار کند. و به همین دلیل در ابتدای نسخه خطی پاریس چنین آمده است: و مؤلف آن [[بدرالدین عینی، محمود بن احمد|بدرالدین العینی]]، هرلحظه از موضوعش دور میشود؛ مثلاً زمانیکه میخواهد اصالت ترکی المؤید را به ما اطلاع دهد شروع به سخن در رابطه با خلقت عالم، ملائکه، انسان، جن و اولاد نوح(ع) میکند... و پس از عبارات پراکنده از خود طبیعت و موجودات و مخلوقات موجود در جهان، وارد در موضوع میشود<ref>ر.ک: همان، صفحه ن</ref>. | ||
کتاب مشتمل بر مقدمهای در مدح سلطان المؤید شیخ المحمودی در قالب نظم و نثر است. نویسنده برخی عبارات مقدمه را به فارسی آورده است: «ایزد تعالی اطناب سرادقات جهانداری، و اعطاف اذیال شهریاری، خداوند عالم...» <ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5</ref>؛ چراکه میخواسته آن را به سلطان تقدیم کند؛ زیرا عادت در گذشته و حال آن است که نویسندگان کتب خویش را در حد توان و امکان به پادشاهان و سلاطین تقدیم میکردند. نویسنده بهتر دیده که در کتابش بین سیره سلطان و احوال حکومتش جمع کند<ref>ر.ک: همان، صفحه ن و س</ref>. | کتاب مشتمل بر مقدمهای در مدح سلطان المؤید شیخ المحمودی در قالب نظم و نثر است. نویسنده برخی عبارات مقدمه را به فارسی آورده است: «ایزد تعالی اطناب سرادقات جهانداری، و اعطاف اذیال شهریاری، خداوند عالم...»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص5</ref>؛ چراکه میخواسته آن را به سلطان تقدیم کند؛ زیرا عادت در گذشته و حال آن است که نویسندگان کتب خویش را در حد توان و امکان به پادشاهان و سلاطین تقدیم میکردند. نویسنده بهتر دیده که در کتابش بین سیره سلطان و احوال حکومتش جمع کند<ref>ر.ک: همان، صفحه ن و س</ref>. | ||
در باب اول کتاب، اصل و نسب شیخ المحمودی بررسی شده است. این باب با خلقت هستی و ملائکه و انس و جن آغاز شده تا به اولاد آدم رسیده است که از قبائل و اجناس مختلفی هستند تا اینکه به قبیله «کرمون» رسیده است که الملک المؤید شیخ المحمودی به آن منتسب است<ref>ر.ک: همان، صفحه س</ref>. | در باب اول کتاب، اصل و نسب شیخ المحمودی بررسی شده است. این باب با خلقت هستی و ملائکه و انس و جن آغاز شده تا به اولاد آدم رسیده است که از قبائل و اجناس مختلفی هستند تا اینکه به قبیله «کرمون» رسیده است که الملک المؤید شیخ المحمودی به آن منتسب است<ref>ر.ک: همان، صفحه س</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در باب هفتم کتاب آنچه که حاکم باید انجام دهد و آنچه که باید بپرهیزد را ذکر و بر ارزش ولایت و اهمیت آن تأکید کرده است. حفظ سیره ملوک، ترک غفلت و اهمال، بندگی خداوند، عدالت نسبت به مظلومین، همنشینی با علما و عقلاء و صاحبنظران و اجتناب از مجالس لهو و آواز و منکرات از توصیههای نویسنده به حاکم است<ref>ر.ک: همان، صفحه ص</ref>. | در باب هفتم کتاب آنچه که حاکم باید انجام دهد و آنچه که باید بپرهیزد را ذکر و بر ارزش ولایت و اهمیت آن تأکید کرده است. حفظ سیره ملوک، ترک غفلت و اهمال، بندگی خداوند، عدالت نسبت به مظلومین، همنشینی با علما و عقلاء و صاحبنظران و اجتناب از مجالس لهو و آواز و منکرات از توصیههای نویسنده به حاکم است<ref>ر.ک: همان، صفحه ص</ref>. | ||
در باب هشتم تصریح شده است که دین و فرمانروایی توأمان و همراه همند لذا حاکم باید دیندار و دوستدار دین باشد؛ چراکه دین و حکومت بهمنزله دو برادرند که از یک شکم زاده شدهاند. بنابراین بر حاکم واجب است که بر امور دین اهتمام داشته باشد و واجبات را در اوقاتش بهجای آورد و از بدعتها و هوا و هوس و منکرات پرهیز کند. البته این مهم جز با مجالست علما و اشتیاق بر شنیدن پند آنها و گرامی داشتن و اکرام و احسان ایشان حاصل نمیشود. نویسنده سپس این صفات حسنه را در حاکم زمان خویش سلطان المؤید جمع میداند <ref>ر.ک: متن کتاب، ص265</ref>. | در باب هشتم تصریح شده است که دین و فرمانروایی توأمان و همراه همند لذا حاکم باید دیندار و دوستدار دین باشد؛ چراکه دین و حکومت بهمنزله دو برادرند که از یک شکم زاده شدهاند. بنابراین بر حاکم واجب است که بر امور دین اهتمام داشته باشد و واجبات را در اوقاتش بهجای آورد و از بدعتها و هوا و هوس و منکرات پرهیز کند. البته این مهم جز با مجالست علما و اشتیاق بر شنیدن پند آنها و گرامی داشتن و اکرام و احسان ایشان حاصل نمیشود. نویسنده سپس این صفات حسنه را در حاکم زمان خویش سلطان المؤید جمع میداند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص265</ref>. | ||
در باب نهم به تاریخ حکومت المؤید شیخ المحمودی و آنچه بر این تاریخ دلالت دارد اشاره شده است. المؤید پس از شکست الناصر فرج بن برقوق و قتل او وارد مصر شد و امور حکومت از سوی خلیفه المستعین عباسی به او واگذار گردید<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه ص</ref>. نویسنده در این باب باز بر شایستگی المؤید برای حکومتداری تأکید میکند. از دیدگاه او تواضع امری ممدوح است و البته از جانب حاکم پسندیدهتر است؛ همانگونه که رسولالله(ص) فرموده است: «کسی که برای خداوند تواضع کند خداوند روز قیامت جامههای کرامت بر تن او خواهد پوشاند». آنگونه که در کتاب نقل شده برخلاف حاکمان پیشین، آستان المؤید بر همگان گشوده بوده است و هر کس قصد دیدار او را داشته میتوانسته بهراحتی او را ببیند. در بیشتر شبها گروهی از فقها و قاریان قرآن و واعظان نزد او تا نیمههای شب، جهت تلاوت قرآن، مباحثه علوم و سرودن قصاید و موشّحات گرد میآمدند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص274-273</ref>. | در باب نهم به تاریخ حکومت المؤید شیخ المحمودی و آنچه بر این تاریخ دلالت دارد اشاره شده است. المؤید پس از شکست الناصر فرج بن برقوق و قتل او وارد مصر شد و امور حکومت از سوی خلیفه المستعین عباسی به او واگذار گردید<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه ص</ref>. نویسنده در این باب باز بر شایستگی المؤید برای حکومتداری تأکید میکند. از دیدگاه او تواضع امری ممدوح است و البته از جانب حاکم پسندیدهتر است؛ همانگونه که رسولالله(ص) فرموده است: «کسی که برای خداوند تواضع کند خداوند روز قیامت جامههای کرامت بر تن او خواهد پوشاند». آنگونه که در کتاب نقل شده برخلاف حاکمان پیشین، آستان المؤید بر همگان گشوده بوده است و هر کس قصد دیدار او را داشته میتوانسته بهراحتی او را ببیند. در بیشتر شبها گروهی از فقها و قاریان قرآن و واعظان نزد او تا نیمههای شب، جهت تلاوت قرآن، مباحثه علوم و سرودن قصاید و موشّحات گرد میآمدند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص274-273</ref>. |
ویرایش