۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
[[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] در ابتدای سخن، پس از استناد و تبرک موضوع کتاب به آیاتی از سوره طه «و اجعل لی وزیراً من اهلی...» می‌نویسد: اشتقاق وزیر یا از وِزر است چراکه وزیر سنگینی امیرش را تحمل می‌کند یا از وَزَر به معنای ملجأ و پناهگاه است؛ چراکه امیر به رأی او مدد می‌جوید و در کارهایش به او پناه می‌برد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص20-19</ref>. | [[ابن طولون، محمد بن علی|ابن طولون]] در ابتدای سخن، پس از استناد و تبرک موضوع کتاب به آیاتی از سوره طه «و اجعل لی وزیراً من اهلی...» می‌نویسد: اشتقاق وزیر یا از وِزر است چراکه وزیر سنگینی امیرش را تحمل می‌کند یا از وَزَر به معنای ملجأ و پناهگاه است؛ چراکه امیر به رأی او مدد می‌جوید و در کارهایش به او پناه می‌برد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص20-19</ref>. | ||
«ابوالمواهب قمی» اولین وزیری است که در کتاب معرفی شده است. او وزیر امام ناصر فاطمی (متوفی 617ق) بوده است. در مقطعی از وزارتش شخصی به نام منجنیقی متعرض وزیر شده و در ضمن ابیاتی طمع وزیر به خلافت را به امیر گوشزد می‌کند. دو تن که از سوی امیر مأمور شده‌اند به خانه او هجوم آورده و با دواتش بر سرش می‌کوبند و او را به زندانی در زیرزمین است منتقل می‌کنند و... <ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref>. | «ابوالمواهب قمی» اولین وزیری است که در کتاب معرفی شده است. او وزیر امام ناصر فاطمی (متوفی 617ق) بوده است. در مقطعی از وزارتش شخصی به نام منجنیقی متعرض وزیر شده و در ضمن ابیاتی طمع وزیر به خلافت را به امیر گوشزد می‌کند. دو تن که از سوی امیر مأمور شده‌اند به خانه او هجوم آورده و با دواتش بر سرش می‌کوبند و او را به زندانی در زیرزمین است منتقل می‌کنند و...<ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref>. | ||
«قاسم بن عبیدالله بن سلیمان بن وهب» وزیر امام معتضد بوده است. او دارای هیبتی عظیم، شدید الاقدام و خونریز بود. کوچک و بزرگ از او در هراس و احدی از ارباب اموال با وجود او صاحب نعمت نبود<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>. | «قاسم بن عبیدالله بن سلیمان بن وهب» وزیر امام معتضد بوده است. او دارای هیبتی عظیم، شدید الاقدام و خونریز بود. کوچک و بزرگ از او در هراس و احدی از ارباب اموال با وجود او صاحب نعمت نبود<ref>ر.ک: همان، ص25</ref>. | ||