الإعلان بالتوبيخ لمن ذمّ التاريخ: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ش' به 'ب‌ش')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
}}
}}


'''الاعلان بالتوبيخ لمن ذم التاريخ'''، اثر شمس‌الدين، محمد بن عبدالرحمن سخاوى، است كه در قرن نهم هجرى، به زبان عربى و با انگيزه احياى تاريخ، تأليف شده است. مؤلف، با استفاده از شواهد و قرائن مورد قبول، لزوم علم تاريخ و نياز مبرم به آن را اثبات كرده و به ابطال سخن كسانى كه تاريخ را علمى غير ضرورى مى‌دانند، پرداخته است.
'''الاعلان بالتوبيخ لمن ذم التاريخ'''، اثر [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|شمس‌الدين، محمد بن عبدالرحمن سخاوى]]، است كه در قرن نهم هجرى، به زبان عربى و با انگيزه احياى تاريخ، تأليف شده است. مؤلف، با استفاده از شواهد و قرائن مورد قبول، لزوم علم تاريخ و نياز مبرم به آن را اثبات كرده و به ابطال سخن كسانى كه تاريخ را علمى غير ضرورى مى‌دانند، پرداخته است.


اين كتاب، در ميان كتب تاريخى اسلامى از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بوده و به مناسبت‌هاى گوناگون مورد استناد محققان و دانشمندان واقع گرديده است.
اين كتاب، در ميان كتب تاريخى اسلامى از جايگاه ويژه‌اى برخوردار بوده و به مناسبت‌هاى گوناگون مورد استناد محققان و دانشمندان واقع گرديده است.
خط ۴۰: خط ۴۰:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
سخاوى، در آغاز كتاب، به جايگاه و اهميت علم تاريخ پرداخته و اشتغال به فن تاريخ را برای علما از جليل‌ترين قربات، بلكه از جمله علوم واجب مى‌شمارد، سپس ترتيبى را كه در كتاب، برای بيان مطالب لحاظ نموده، چنين بازگو مى‌كند:
[[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوى]]، در آغاز كتاب، به جايگاه و اهميت علم تاريخ پرداخته و اشتغال به فن تاريخ را برای علما از جليل‌ترين قربات، بلكه از جمله علوم واجب مى‌شمارد، سپس ترتيبى را كه در كتاب، برای بيان مطالب لحاظ نموده، چنين بازگو مى‌كند:


1. تعريف تاريخ به حسب لغت؛
1. تعريف تاريخ به حسب لغت؛
خط ۷۰: خط ۷۰:
طبق آنچه مؤلف خود وعده كرده، نخست، به تعريف لغوى تاريخ پرداخته است و آن را در لغت، به معنى آگاهى دادن نسبت به وقت مى‌داند و در تعريف اصطلاحى آن، مى‌گويد: تاريخ، فنى است كه در آن، از وقايع زمان از جهت تعيين و توقيت، بلكه از آنچه در جهان وجود دارد، بحث مى‌شود.
طبق آنچه مؤلف خود وعده كرده، نخست، به تعريف لغوى تاريخ پرداخته است و آن را در لغت، به معنى آگاهى دادن نسبت به وقت مى‌داند و در تعريف اصطلاحى آن، مى‌گويد: تاريخ، فنى است كه در آن، از وقايع زمان از جهت تعيين و توقيت، بلكه از آنچه در جهان وجود دارد، بحث مى‌شود.


سخاوى، موضوع تاريخ را انسان و زمان و فايده آن را معرفت امور همان‌گونه كه اتفاق افتاده‌اند، مى‌داند و آن را به دو گونه سندى و متنى تقسيم مى‌كند و ضمن بيان مثال‌هایى برای هر كدام، از اهميت تاريخ و نياز مبرم به آن سخن مى‌گويد. وى، غايت تاريخ را اميدوارى به رضايت خدا مى‌خواند.
[[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوى،]] موضوع تاريخ را انسان و زمان و فايده آن را معرفت امور همان‌گونه كه اتفاق افتاده‌اند، مى‌داند و آن را به دو گونه سندى و متنى تقسيم مى‌كند و ضمن بيان مثال‌هایى برای هر كدام، از اهميت تاريخ و نياز مبرم به آن سخن مى‌گويد. وى، غايت تاريخ را اميدوارى به رضايت خدا مى‌خواند.


به اعتقاد مؤلف، از جمله درس‌هاى تاريخ، دانستن تاريخ انبياء و شيوه‌ى زندگى آنهاست كه به همراه اخبار علماء و مذاهب آنها، حكماء و كلام آنها، زهاد و مواعظ آنها، داراى نفعى آشكار است و انسان مى‌تواند به كمك آنها امر معاش و معاد خود را اصلاح نمايد.
به اعتقاد مؤلف، از جمله درس‌هاى تاريخ، دانستن تاريخ انبياء و شيوه‌ى زندگى آنهاست كه به همراه اخبار علماء و مذاهب آنها، حكماء و كلام آنها، زهاد و مواعظ آنها، داراى نفعى آشكار است و انسان مى‌تواند به كمك آنها امر معاش و معاد خود را اصلاح نمايد.
خط ۸۰: خط ۸۰:
از جمله مطالب و عناوين ديگرى كه مؤلف مطرح كرده است، ادخال تقويم هجرى است. او، مى‌گويد: اينكه چه كسى برای اولین بار زمانى را به‌عنوان مبدأ تاريخ قرار داده است، مورد اختلاف مى‌باشد چنان‌كه بعضى گفته‌اند پيامبر با رسيدنش به مدينه، امر به قرار دادن تاريخ فرمود و تاريخ ورود وى در ربيع ثبت شد. مشهور، بر آنند كه امر به قرار دادن تاريخ، در زمان خلافت عمر صورت گرفت و ماه محرم از سال هجرت پيامبر به مدينه، به‌عنوان مبدأ تاريخ در نظر گرفته شد.
از جمله مطالب و عناوين ديگرى كه مؤلف مطرح كرده است، ادخال تقويم هجرى است. او، مى‌گويد: اينكه چه كسى برای اولین بار زمانى را به‌عنوان مبدأ تاريخ قرار داده است، مورد اختلاف مى‌باشد چنان‌كه بعضى گفته‌اند پيامبر با رسيدنش به مدينه، امر به قرار دادن تاريخ فرمود و تاريخ ورود وى در ربيع ثبت شد. مشهور، بر آنند كه امر به قرار دادن تاريخ، در زمان خلافت عمر صورت گرفت و ماه محرم از سال هجرت پيامبر به مدينه، به‌عنوان مبدأ تاريخ در نظر گرفته شد.


تصنيفاتى كه در رابطه با تاريخ پديد آمده‌اند، بسيارند، لكن سخاوى به بيش از چهل كتاب مهم اشاره نموده است كه از آن جمله‌اند: سيرة نبيّنا(ص)، قصص الانبياء(ع)، تاريخ الملوك و الدّول، تاريخ الصّحابة و...
تصنيفاتى كه در رابطه با تاريخ پديد آمده‌اند، بسيارند، لكن [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوى]] به بيش از چهل كتاب مهم اشاره نموده است كه از آن جمله‌اند: سيرة نبيّنا(ص)، قصص الانبياء(ع)، تاريخ الملوك و الدّول، تاريخ الصّحابة و...


سخاوى، در بخش پایانى كتاب خود، مى‌گويد: «بزرگان بى‌شمارى، در مورد سيره پيامبر، كتاب‌هاى مستقل و جداگانه تصنيف نموده‌اند»، آن‌گاه تعداد زيادى از آن افراد را همراه با نام كتبشان برمى‌شمارد.
[[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوى]]، در بخش پایانى كتاب خود، مى‌گويد: «بزرگان بى‌شمارى، در مورد سيره پيامبر، كتاب‌هاى مستقل و جداگانه تصنيف نموده‌اند»، آن‌گاه تعداد زيادى از آن افراد را همراه با نام كتبشان برمى‌شمارد.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
تنها فهرست پایان كتاب، فهرست اعلام است. تحقيق و تعليقه كتاب، توسط فرامز روزنثال انجام شده است. در پاورقى‌هاى كتاب، به توضيحاتى درباره بعضى از مورخين و اسامى اشخاص مورد اشاره در متن، پرداخته شده است.
تنها فهرست پایان كتاب، فهرست اعلام است. تحقيق و تعليقه كتاب، توسط [[روزنتال، فرانتس|فرانتس روزنثال]] انجام شده است. در پاورقى‌هاى كتاب، به توضيحاتى درباره بعضى از مورخين و اسامى اشخاص مورد اشاره در متن، پرداخته شده است.
 
 


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش