۱۰۶٬۳۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" | | | data-type="authorbirthDate" |۶ ربیعالاول سال ۶۰۴ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
| data-type="authorDeathDate" | | | data-type="authorDeathDate" |یکشنبه ۵ جمادیالآخر ۶۷۲ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
| data-type="authorTeachers" |[[محقق ترمذی، برهانالدین حسین|سید برهانالدین محقق ترمذى]] | | data-type="authorTeachers" |[[محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین|سید برهانالدین محقق ترمذى]] | ||
[[شمس تبریزی، محمد|شمسالدین محمد بن على بن ملکداد تبریزى]] | [[شمس تبریزی، محمد|شمسالدین محمد بن على بن ملکداد تبریزى]] | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| data-type="authorWritings" |[[ | | data-type="authorWritings" |[[مثنوی معنوی]]، دیوان غزلیات شمس، رباعیات مولوى، [[فيه مافيه]] | ||
[[ | |||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
خط ۴۹: | خط ۴۰: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر| مولانا (ابهام زدایی)}} | |||
'''جلالالدین محمد بلخى''' (604- 672ق)، معروف به مولانا، مولوی و رومی، شاعر بزرگ ایرانی قرن هفتم | '''جلالالدین محمد بلخى''' (604- 672ق)، معروف به مولانا، مولوی و رومی، شاعر بزرگ ایرانی قرن هفتم | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
نام او محمد و لقبش در دوران حیات خود، جلالالدین و گاهى (خداوندگار) و مولانا بوده و لقب مولوى در قرنهاى بعد از (نهم) براى وى به کار رفته است. وى در سال | نام او محمد و لقبش در دوران حیات خود، جلالالدین و گاهى (خداوندگار) و مولانا بوده و لقب مولوى در قرنهاى بعد از (نهم) براى وى به کار رفته است. وى در ۱۵ مهرماه ۵۸۶ ش برابر با ۶ ربیعالاول سال ۶۰۴ق در بلخ ولادت یافت. | ||
پدرش بهاءولد (648-543) ملقب به سلطانالعلماء، هم از رؤساى شریعت بود و هم از رؤساى طریقت. یکى از حوادث مهم زندگى وى، سفر مولوى و خانوادهاش و مقیم شدن در قونیه بود. در سال 617، سلطانالعلماء به همراه خانوادهاش از بلخ مهاجرت کردند. حکایت مشهورى که در طى این سفر روایت شده، این است که روزى [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابورى]]، مولوى را دید و درباره مولوى به پدرش گفت: (این فرزند را گرامى دار، زود باشد که از نفس گرم، آتش در سوختگان عالم زند). در طول این سفر، آنها مدتى را در وخش و سمرقند گذرانیدند. سپس به حج رفتند و نیشابور را دیدند و به بغداد رسیدند. مدتى در حجاز ماندند و هنگام بازگشت از مکه، چندى نیز در شام بودند. چند سالى را نیز در لارنده به سر بردند که در همین شهر، جلالالدین، با گوهر خاتون، دختر شرفالدین لالا، ازدواج کرد. پس از آن بهاءولد به قونیه رفت و در همان جا وفات یافت. | |||
== اساتید == | == اساتید == | ||
مولوى پس از فوت پدر، در سن 24 سالگى به تدریس و وعظ پرداخت و سپس، [[محقق ترمذی، برهانالدین حسین|سید برهانالدین محقق ترمذى]] که از شاگردان و مریدان سلطانالعلماء بود، به قونیه آمد و مولوى شاگرد و مرید وى گشت و بر اثر این ارادت، با معارف و علوم عرفانى مأنوس شد و پس از آن نیز با سفر به حلب و دمشق، مطالعات خود را گسترش داد. گفته شده است که برهان محقق، پس از آنکه به تربیت مولوى پرداخت و او را کامل و تمام عیار دید، دست از تدریس برداشت و گوشهگیرى کرد و سرانجام در سال 638 درگذشت. زندگى مولوى از همین جا رنگى دیگر به خود گرفت. استادى که مولوى از چشمه دانش او جرعهها نوشید، وفات یافت و مولوى پس از جستجوها و کند و کاوها، سرانجام خود را در میان متشرعان و فقیهان و دانشمندانى که به اندک جاه و مقام دنیا دل خوش کردهاند، تنها دید. بیراه نیست اگر بگویم در وجود مولوى آتشى براى دیدن شخصى شعله گرفت تا درون چند توى او را به او بشناساند و اگر بگویم او در انتظار عشقى به غایت بزرگ بود تا حقیقت بر او روشن شود، باز هم به خطا نرفتهام. | مولوى پس از فوت پدر، در سن 24 سالگى به تدریس و وعظ پرداخت و سپس، [[محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین|سید برهانالدین محقق ترمذى]] که از شاگردان و مریدان سلطانالعلماء بود، به قونیه آمد و مولوى شاگرد و مرید وى گشت و بر اثر این ارادت، با معارف و علوم عرفانى مأنوس شد و پس از آن نیز با سفر به حلب و دمشق، مطالعات خود را گسترش داد. گفته شده است که برهان محقق، پس از آنکه به تربیت مولوى پرداخت و او را کامل و تمام عیار دید، دست از تدریس برداشت و گوشهگیرى کرد و سرانجام در سال 638 درگذشت. زندگى مولوى از همین جا رنگى دیگر به خود گرفت. استادى که مولوى از چشمه دانش او جرعهها نوشید، وفات یافت و مولوى پس از جستجوها و کند و کاوها، سرانجام خود را در میان متشرعان و فقیهان و دانشمندانى که به اندک جاه و مقام دنیا دل خوش کردهاند، تنها دید. بیراه نیست اگر بگویم در وجود مولوى آتشى براى دیدن شخصى شعله گرفت تا درون چند توى او را به او بشناساند و اگر بگویم او در انتظار عشقى به غایت بزرگ بود تا حقیقت بر او روشن شود، باز هم به خطا نرفتهام. | ||
شخصیت عجیب و افسانهاى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] که همواره بر سر زبانهاست، همان آتشى را با خود دارد که مولوى تشنه دیدن و مبتلا شدن به آن است. نام او «[[شمس تبریزی، محمد|شمسالدین محمد بن على بن ملکداد تبریزى]]» است و در شهر تبریز به دنیا آمد. ناآرامى درونش باعث شد که وى در یک شهر ثابت نماند و مدام از شهرى به شهر دیگر رود و سرانجام به قونیه رسید. درباره اولین دیدار بین [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] و مولوى حکایات مختلفى گفته شده است. اما مشهورترین حکایت این است که مولوى از راه بازار به خانه مىرفت، ناگهان از میان جمعیت کسى فریاد برآورد: به صراف عالم معنى، محمد(ص) برتر بود یا بایزید بسطام؟ مولوى از چنین سؤالى خشمگین شد و جواب داد: محمد(ص) سرحلقه انبیاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟ اما درویش پاسخ داد پس چرا آن یک «سبحانک ما عرفناک» گفت و این یک «سبحانک ما اعظم شأنى» بر زبان راند. بدین ترتیب آتشى در وجود مولوى شعله گرفت که دیگر خاموشى نیافت. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] گفته است: «وجود من کیمیایى است که بر مس ریختن حاجت نیست پیش من برابر مىافتد همه زر مىشود» و چه کیمیایى! که تمام اندوختههاى مرد دانشمند و فقیه را بر باد داد و عقل مادى و معاش را به زیر سؤال برد و از طرفى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] نیز به آنچه مدتها در انتظارش بود رسید. چنانکه گفته است: «در من چیزى بود که شیخم نمىدید و هیچ کس ندیده بود آن چیز را خداوندگارم مولانا دید». مصاحبت و خلوت طولانى میان [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] و مولوى و شور و شعف و عشقى که این مرد بزرگ را منقلب ساخت، سبب حسادت و بدبینى مریدان و دوستداران مولوى شد. با اعتراض و بدخواهى گفتند: (اگر او نبودى، با ما خوش بودى). [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بر اثر این بدگویىها روز پنجشنبه 21 شوال 643ق از قوینه مىرود. مولوى اندوهگین و مأیوس، چنان در خود فرومىرود که با هیچکس سخن نمىگوید. زیرا مىدانست دلیل رفتن [[شمس تبریزی، محمد|شمس]]، سخنان و بدگویىهاى اطرافیان است. پس از مدتى انتظار، [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] براى مولانا نامه فرستاد و از سوى مولانا نیز، براى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] نامهها فرستاده شد .بالاخره [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] باز مىگردد و پس از پانزده ماه فراق، شاعر شوریده را دوباره به رقص و سماع و شعر ناب مىکشاند. این بار جلالالدین براى نگاه داشتن [[شمس تبریزی، محمد|شمس]]، یکى از دختران خود را به نکاح [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] در مىآورد. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] شیفته کیمیا مىگردد. اما پس از آن تهدیدها و بدگویى آغاز شد و [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بار دیگر مورد آزار مریدان و طالبان علم قرار گرفت. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] در سال 645 ناپدید شد. اگر خود عزم سفر کرد، روشن نیست و اگر توسط معاندان کشته شد، با قاطعیت نمىتوان درباره آن صحبت کرد. اما مولوى احساس مىکرد که علاءالدین (فرزندش) در قتل [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] دست داشته است، به همین دلیل پس از آن با فرزندش سخن نمىگفت و حتى گفته شده است که در مراسم تشییع و تدفین او شرکت نکرده است. پس از آن مولوى تا مدتها در جستجوى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بود. دوباره به دمشق رفت، اما پس از تلاش بسیار، مأیوس و نومید، فراق و دورى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] را پذیرفت. اما این بار خود شمسى شد تابان و فروزنده که تمام عالم را روشن ساخت، چنانچه مولوى در دیوان شمس، نام [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] را به گونهاى به کار مىبرد که گویى او و [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] یکى شده و مبدل به یک وجود گشتهاند. | === پیوستن شمس به مولانا === | ||
شخصیت عجیب و افسانهاى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] که همواره بر سر زبانهاست، همان آتشى را با خود دارد که مولوى تشنه دیدن و مبتلا شدن به آن است. نام او «[[شمس تبریزی، محمد|شمسالدین محمد بن على بن ملکداد تبریزى]]» است و در شهر تبریز به دنیا آمد. ناآرامى درونش باعث شد که وى در یک شهر ثابت نماند و مدام از شهرى به شهر دیگر رود و سرانجام به قونیه رسید. درباره اولین دیدار بین [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] و مولوى حکایات مختلفى گفته شده است. اما مشهورترین حکایت این است که مولوى از راه بازار به خانه مىرفت، ناگهان از میان جمعیت کسى فریاد برآورد: به صراف عالم معنى، محمد(ص) برتر بود یا بایزید بسطام؟ مولوى از چنین سؤالى خشمگین شد و جواب داد: محمد(ص) سرحلقه انبیاست، بایزید بسطام را با او چه نسبت؟ اما درویش پاسخ داد پس چرا آن یک «سبحانک ما عرفناک» گفت و این یک «سبحانک ما اعظم شأنى» بر زبان راند. بدین ترتیب آتشى در وجود مولوى شعله گرفت که دیگر خاموشى نیافت. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] گفته است: «وجود من کیمیایى است که بر مس ریختن حاجت نیست پیش من برابر مىافتد همه زر مىشود» و چه کیمیایى! که تمام اندوختههاى مرد دانشمند و فقیه را بر باد داد و عقل مادى و معاش را به زیر سؤال برد و از طرفى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] نیز به آنچه مدتها در انتظارش بود رسید. چنانکه گفته است: «در من چیزى بود که شیخم نمىدید و هیچ کس ندیده بود آن چیز را خداوندگارم مولانا دید». مصاحبت و خلوت طولانى میان [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] و مولوى و شور و شعف و عشقى که این مرد بزرگ را منقلب ساخت، سبب حسادت و بدبینى مریدان و دوستداران مولوى شد. با اعتراض و بدخواهى گفتند: (اگر او نبودى، با ما خوش بودى). [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بر اثر این بدگویىها روز پنجشنبه 21 شوال 643ق از قوینه مىرود. مولوى اندوهگین و مأیوس، چنان در خود فرومىرود که با هیچکس سخن نمىگوید. زیرا مىدانست دلیل رفتن [[شمس تبریزی، محمد|شمس]]، سخنان و بدگویىهاى اطرافیان است. پس از مدتى انتظار، [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] براى مولانا نامه فرستاد و از سوى مولانا نیز، براى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] نامهها فرستاده شد.بالاخره [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] باز مىگردد و پس از پانزده ماه فراق، شاعر شوریده را دوباره به رقص و سماع و شعر ناب مىکشاند. این بار جلالالدین براى نگاه داشتن [[شمس تبریزی، محمد|شمس]]، یکى از دختران خود را به نکاح [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] در مىآورد. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] شیفته کیمیا مىگردد. اما پس از آن تهدیدها و بدگویى آغاز شد و [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بار دیگر مورد آزار مریدان و طالبان علم قرار گرفت. [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] در سال 645 ناپدید شد. اگر خود عزم سفر کرد، روشن نیست و اگر توسط معاندان کشته شد، با قاطعیت نمىتوان درباره آن صحبت کرد. اما مولوى احساس مىکرد که علاءالدین (فرزندش) در قتل [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] دست داشته است، به همین دلیل پس از آن با فرزندش سخن نمىگفت و حتى گفته شده است که در مراسم تشییع و تدفین او شرکت نکرده است. پس از آن مولوى تا مدتها در جستجوى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] بود. دوباره به دمشق رفت، اما پس از تلاش بسیار، مأیوس و نومید، فراق و دورى [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] را پذیرفت. اما این بار خود شمسى شد تابان و فروزنده که تمام عالم را روشن ساخت، چنانچه مولوى در دیوان شمس، نام [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] را به گونهاى به کار مىبرد که گویى او و [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] یکى شده و مبدل به یک وجود گشتهاند. | |||
پس از غیبت [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزى]]، مولوى دردها و اندوههایش را با صلاحالدین فراموش ساخت، صلاحالدین مرد سادهدلى بود و معروف است که قفل را قلف و مبتلا را مفتلا مىگفته است. این بار توجه مولوى به صلاحالدین، حسادت دیگران را برانگیخت؛ اما مولوى خود چنان شیفته صلاحالدین گشته بود که به این سخنان توجه نکرد. صلاحالدین در سال 657 درگذشت. | پس از غیبت [[شمس تبریزی، محمد|شمس تبریزى]]، مولوى دردها و اندوههایش را با صلاحالدین فراموش ساخت، صلاحالدین مرد سادهدلى بود و معروف است که قفل را قلف و مبتلا را مفتلا مىگفته است. این بار توجه مولوى به صلاحالدین، حسادت دیگران را برانگیخت؛ اما مولوى خود چنان شیفته صلاحالدین گشته بود که به این سخنان توجه نکرد. صلاحالدین در سال 657 درگذشت. | ||
خط ۶۵: | خط ۵۹: | ||
== وفات == | == وفات == | ||
مولوی، پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه ۵ | مولوی، پس از مدتها بیماری در پی تبی سوزان در غروب یکشنبه ۵ جمادیالآخر ۶۷۲ق برابر با ۴ دی ۶۵۲ش در قونیه درگذشت. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
#مهمترین اثر منظوم مولوى، مثنوى معنوى است. در شش دفتر به بحر رمل مسدس مقصور یا محذوف که در حدود 26000 بیت دارد. | #مهمترین اثر منظوم مولوى، مثنوى معنوى است. در شش دفتر به بحر رمل مسدس مقصور یا محذوف که در حدود 26000 بیت دارد. | ||
#دومین اثر بزرگ مولوى (دیوان کبیر) مشهور به دیوان غزلیات شمس است. | #دومین اثر بزرگ مولوى (دیوان کبیر) مشهور به دیوان غزلیات شمس است که نمایانگر عشق و شور بىحد و حصر مولوى است. در بیشتر این غزلها، تخلص شاعر خاموش، خمش است و غالباً ً نام [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] تبریز و شمس الحق تبریزى و در بعضى هم نام صلاحالدین، در پایان این غزلها آمده است. | ||
#رباعیات: مجموعه رباعیات مولوى که در بعضى نسخ شماره آن به 1659 مىرسد و قسمتى از آن منسوب به اوست و در مجموعهها به نام شاعران دیگر نیز آمده است. | #رباعیات: مجموعه رباعیات مولوى که در بعضى نسخ شماره آن به 1659 مىرسد و قسمتى از آن منسوب به اوست و در مجموعهها به نام شاعران دیگر نیز آمده است. | ||
#از مولوى آثارى به نثر مانده که داراى ارزش ادبى مىباشند: مجموعه مکاتیب و مجالس او و کتاب فیه ما فیه. | #از مولوى آثارى به نثر مانده که داراى ارزش ادبى مىباشند: مجموعه مکاتیب و مجالس او و کتاب فیه ما فیه. | ||
== فرزندان مولانا == | == فرزندان مولانا == | ||
خط ۹۰: | خط ۸۱: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
[https://rasekhoon.net/article/show/126939/%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D8%AC%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%84%D8%AE%DB%8C ر.ک. پایگاه راسخون] تاریخ 9 بهمن 1399ش | |||
[https://article.tebyan.net/137736 ر.ک.پایگاه تبیان] | |||
خط ۹۸: | خط ۹۱: | ||
[[شرح مثنوی شریف (فروزانفر)]] | [[شرح مثنوی شریف (فروزانفر)]] | ||
[[نثر و شرح مثنوی مولانا | [[نثر و شرح مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی]] | ||
[[تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلالالدین محمد بلخی (جعفری)]] | [[تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلالالدین محمد بلخی (جعفری)]] | ||
[[تفسیر مثنوی مولوی بر اساس تفسیر رینو ألین نیکلسن و فاتح الابیات و روح المثنوی]] | |||
[[مثنوی معنوی (به خط قونوی)]] | |||
[[مثنوی معنوی (چاپ علاءالدوله)]] | |||
[[مثنوی معنوی (چاپ بروخیم)]] | |||
[[مثنوی معنوی با هفت کتاب نفیس دیگر]] | |||
[[مثنوی معنوی بر اساس نسخه قونیه]] | |||
[[مثنوی معنوی (به اهتمام پورجوادی)]] | |||
[[مثنوی معنوی (به اهتمام خاتمی)]] | |||
[[شرح اوائل مثنوی]] | |||
[[شور خدا: گزاره بر مثنوی معنوی مولوی]] | |||
[[شور خدا: گزاره بر مثنوی معنوی مولوی]] | |||
[[نثر و شرح مثنوی شریف]] | [[نثر و شرح مثنوی شریف]] | ||
[[سرّ دیگر: شرحی بر مثنوی معنوی]] | |||
[[اسرار الغیوب: شرح مثنوی معنوی]] | |||
[[سرّ دیگر: شرحی بر مثنوی معنوی]] | |||
[[میناگر عشق، شرح موضوعی مثنوی معنوی]] | [[میناگر عشق، شرح موضوعی مثنوی معنوی]] | ||
[[نثر و شرح مثنوی مولانا | [[نثر و شرح مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی]] | ||
[[شرح مثنوی (شهیدی)]] | [[شرح مثنوی (شهیدی)]] | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۳۴: | ||
[[مكتوبات و مجالس سبعه]] | [[مكتوبات و مجالس سبعه]] | ||
[[مثنوی (دسوقی)]] | |||
[[مثنوی جلالالدین الرومي شاعر الصوفیة الأكبر]] | |||
[[شرح مثنوی معنوی مولوی (نیکلسون)]] | [[شرح مثنوی معنوی مولوی (نیکلسون)]] | ||
[[جواهر الاسرار و زواهر الانوار: شرح مثنوی مولوی]] | |||
[[جرعهی آن بادهی بیزینهار: گزیدهی یکصدونود غزل از غزلهای مولانا خداوندگار در دیوان شمس]] | |||
[[مقالات شمس تبریزی]] | [[مقالات شمس تبریزی]] | ||
[[کلیات شمس تبریزی]] | [[کلیات شمس تبریزی]] | ||
[[دیوان کبیر کلیات شمس تبریزی (نسخه قونیه)]] | |||
[[كنوز العرفان و رموز الايقان (شرح اشعار مشکله مثنوی)]] | [[كنوز العرفان و رموز الايقان (شرح اشعار مشکله مثنوی)]] | ||
[[ | [[انتهانامه]] | ||
[[مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها]] | [[مولانا جلالالدین، زندگانی، فلسفه، آثار و گزیدهای از آنها]] | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۵۹: | ||
[[زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی؛ رساله فریدون بن احمد سپهسالار در احوال مولانا جلالالدین مولوی]] | [[زندگینامه مولانا جلالالدین مولوی؛ رساله فریدون بن احمد سپهسالار در احوال مولانا جلالالدین مولوی]] | ||
[[فيه | [[فيه مافيه]] | ||
[[مجالس سبعه]] | [[مجالس سبعه]] | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۶۷: | ||
[[مثنوی معنوی]] | [[مثنوی معنوی]] | ||
[[مثنوی ( | [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]] | ||
[[مكتوبات و مجالس سبعه]] | [[مكتوبات و مجالس سبعه]] | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۷۵: | ||
[[متن کامل مثنوی معنوی مولوی از روی طبع نیکلسون]] | [[متن کامل مثنوی معنوی مولوی از روی طبع نیکلسون]] | ||
[[نثر و شرح مثنوی مولانا | [[نثر و شرح مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی]] | ||
[[رباعیات مولانا جلالالدین محمد بلخی مولوی]] | [[رباعیات مولانا جلالالدین محمد بلخی مولوی]] | ||
خط ۱۷۲: | خط ۲۰۳: | ||
[[غزل شمس]] | [[غزل شمس]] | ||
[[متن و شرح | [[رسائل مولانا جلالالدين الرومي]] | ||
[[متن و شرح مثنوی مولانا]] | |||
[[جواهر الآثار في ترجمة | [[جواهر الآثار في ترجمة مثنوی]] | ||
[[مثنوی معنوی (سعاد)]] | [[مثنوی معنوی (سعاد)]] | ||
خط ۱۸۲: | خط ۲۱۵: | ||
[[مقالات مولانا (فیه ما فیه) (فروزانفر)]] | [[مقالات مولانا (فیه ما فیه) (فروزانفر)]] | ||
[[اللطف المعنوي في تلخيص | [[اللطف المعنوي في تلخيص المثنوی]] | ||
[[گزيده غزليات عرفاني مولانا مشتمل بر 400 غزل همراه با ترجمه انگلیسی]] | [[گزيده غزليات عرفاني مولانا مشتمل بر 400 غزل همراه با ترجمه انگلیسی]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي (فرانسوی)]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي جلالالدين رومي (انگلیسی)]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي (ترکي)]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي (انگلیسی)]] | ||
[[مثنوی معنوی (ترجمه فرانسوی)]] | [[مثنوی معنوی (ترجمه فرانسوی)]] | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۳۵: | ||
[[گزيده غزليات شمس (قرن هفتم هجری)]] | [[گزيده غزليات شمس (قرن هفتم هجری)]] | ||
[[گزيده | [[گزيده مثنوی بر اساس نسخه موزه مولانا کتابت 677 هجری قمری]] | ||
[[درس مثنوی]] | [[درس مثنوی]] | ||
[[داستانهای | [[داستانهای مثنوی (بانگ ناي)]] | ||
[[نغمههای بهشت مولانا]] | [[نغمههای بهشت مولانا]] | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۴۵: | ||
[[گزیدهای از داستانهای مثنوی و غزلهای شمس تبریزی جلالالدین محمد مولوی]] | [[گزیدهای از داستانهای مثنوی و غزلهای شمس تبریزی جلالالدین محمد مولوی]] | ||
[[ترجمه | [[ترجمه مثنوی (ترکي)]] | ||
[[ | [[مثنوی معنوي: فصلنامه انديشه و فرهنگ اسلامی]] | ||
[[ | [[مثنوی (1386)]] | ||
[[تبدیل عالم]] | [[تبدیل عالم]] | ||
[[اللطف المعنوي في تلخيص | [[اللطف المعنوي في تلخيص المثنوی (شيکاگو)]] | ||
[[متن کامل و اصیل مثنوی معنوی]] | [[متن کامل و اصیل مثنوی معنوی]] | ||
[[مولانا پیر عشق و سماع]] | |||
[[گزیده مثنوی]] | |||
[[جستارهایی در سخن و سکوت]] | |||
[[گزیده مثنوی]] | |||
[[عروسان معانی]] | |||
[[مولانا و شعر]] | |||
[[مولانا و دفاع از عقل]] | |||
[[مولانا و حکایات نبوی]] | |||
[[چنین گفت پیغمبر]] | |||
[[فهم زبان مولانا]] | |||
[[حسام الدّین خالق مثنوی]] | |||
[[کلید صبح، رباعیات مولانا]] | |||
[[موسیقی و سماع کیهانی]] | |||
[[آیات مثنوی معنوی]] | |||
[[مصحف خاموشان]] | |||
[[گزیدهای از دیوان کبیر]] | [[گزیدهای از دیوان کبیر]] | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۹۶: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:شاعران]] |