۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابستهها == ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') |
جز (جایگزینی متن - 'الاسلامی' به 'الاسلامي') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
آخوند خراسانی در مقدمه [[كفاية الأصول (جامعه مدرسین)|کفایه]]، سیزده امر ذکر کرده که آن را بهمنزله مقدمه برای کتابش قرار داده است. امر اول مشتمل بر هفت بحث است که چهار بحث آن در رابطه با مطلق علوم و سه بحث آن در رابطه با علم اصول است؛ اما آنچه به مطلق علوم باز میگردد عبارت است از: تعریف موضوع علم، نسبت بین موضوع علم و موضوع مسائلش، لزوم وجود موضوع برای علم و وجه تمایز علوم؛ اما سه بحث دیگر عبارتند از: موضوع علم اصول، تعریف علم اصول، فرق بین مسائل اصول و قواعد و مسائل فقهی<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد اول، ص11، پاورقی 1</ref>. | آخوند خراسانی در مقدمه [[كفاية الأصول (جامعه مدرسین)|کفایه]]، سیزده امر ذکر کرده که آن را بهمنزله مقدمه برای کتابش قرار داده است. امر اول مشتمل بر هفت بحث است که چهار بحث آن در رابطه با مطلق علوم و سه بحث آن در رابطه با علم اصول است؛ اما آنچه به مطلق علوم باز میگردد عبارت است از: تعریف موضوع علم، نسبت بین موضوع علم و موضوع مسائلش، لزوم وجود موضوع برای علم و وجه تمایز علوم؛ اما سه بحث دیگر عبارتند از: موضوع علم اصول، تعریف علم اصول، فرق بین مسائل اصول و قواعد و مسائل فقهی<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد اول، ص11، پاورقی 1</ref>. | ||
معروفیت و وزانت آثار علمی محقق خراسانی و دیگر علمای علم اصول سبب نشده که نویسنده از نقد و بررسی آنها چشمپوشی کند. او گاه تمامی آراء محقق خراسانی را در یک موضوع به چالش میکشد؛ بهعنوانمثال ادلهای را که آخوند در رد ادعای علم اجمالی به وقوع تحریف قرآن آورده را مناسب مقام علمی ایشان ندانسته است و میگوید: توقع میرود که محقق خراسانی، رد مسئله تحریف قرآن را به لحاظ قرآنی، حدیثی و تاریخی پی گیری میکرده است و پاسخهای [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند]] «لایسمن و لا یغنی من جوع» (نه فربه کند و نه گرسنگی را بازدارد). وی سپس بحث صیانت قرآن از تحریف را از مباحث قرآنی و تاریخی دانسته که در چند ورق حقش ادا نمیشود؛ لذا به کتاب «مصادر الفقه | معروفیت و وزانت آثار علمی محقق خراسانی و دیگر علمای علم اصول سبب نشده که نویسنده از نقد و بررسی آنها چشمپوشی کند. او گاه تمامی آراء محقق خراسانی را در یک موضوع به چالش میکشد؛ بهعنوانمثال ادلهای را که آخوند در رد ادعای علم اجمالی به وقوع تحریف قرآن آورده را مناسب مقام علمی ایشان ندانسته است و میگوید: توقع میرود که محقق خراسانی، رد مسئله تحریف قرآن را به لحاظ قرآنی، حدیثی و تاریخی پی گیری میکرده است و پاسخهای [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند]] «لایسمن و لا یغنی من جوع» (نه فربه کند و نه گرسنگی را بازدارد). وی سپس بحث صیانت قرآن از تحریف را از مباحث قرآنی و تاریخی دانسته که در چند ورق حقش ادا نمیشود؛ لذا به کتاب «مصادر الفقه الاسلامي» خود ارجاع میدهد و یا نظرات [[بلاغی، محمدجواد|علامه بلاغی]] در «[[آلاءالرحمن في تفسير القرآن|آلاء الرحمن]]» و یا [[معرفت، محمد هادی|شیخ محمدهادی معرفت]] در «[[صيانة القرآن من التحريف|صیانة القرآن عن التحریف]]» و دیگر آثار تکنگاری ارجاع داده است<ref>ر.ک: همان، جلد3، ص157-156</ref>. | ||
نویسنده در ارائه مباحث از شیوه دستهبندی استفاده کرده و به شیوه علمی دیدگاه اصولیان قبل از خود را مطرح و مورد نقد قرار داده است؛ بهعنوانمثال در بحث استصحاب ابتدا انحصار اصول عملیه در ابواب برائت، احتیاط و تخییر را یادآوری کرده است. سپس با طرح استصحاب بهعنوان آخرین باب اصول عملیه، تعاریف پنجگانهای از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، [[میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن|محقق قمی]]، [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، محقق خراسانی و [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]] را طرح و نقد کرده است. سپس در آخر، تعریف ششمی را مطرح کرده و آن را نزدیکتر به لسان روایات دانسته و آن چنین است: «عدم نقض الیقین السابق المتعلق بالحکم الشرعی أو بموضوع ذی أثر بالشک اللاحق نقضاً تشریعیاً لا تکوینیاً»، استصحاب یعنی نقض نشدن یقین گذشته (به حکم یا موضوع دارای حکم) به سبب شک بعدی و لاحق از حیث تشریع است<ref>ر.ک: همان، جلد4، ص 10-7</ref>. | نویسنده در ارائه مباحث از شیوه دستهبندی استفاده کرده و به شیوه علمی دیدگاه اصولیان قبل از خود را مطرح و مورد نقد قرار داده است؛ بهعنوانمثال در بحث استصحاب ابتدا انحصار اصول عملیه در ابواب برائت، احتیاط و تخییر را یادآوری کرده است. سپس با طرح استصحاب بهعنوان آخرین باب اصول عملیه، تعاریف پنجگانهای از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]]، [[میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمدحسن|محقق قمی]]، [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]]، محقق خراسانی و [[نائینی، محمدحسین|محقق نائینی]] را طرح و نقد کرده است. سپس در آخر، تعریف ششمی را مطرح کرده و آن را نزدیکتر به لسان روایات دانسته و آن چنین است: «عدم نقض الیقین السابق المتعلق بالحکم الشرعی أو بموضوع ذی أثر بالشک اللاحق نقضاً تشریعیاً لا تکوینیاً»، استصحاب یعنی نقض نشدن یقین گذشته (به حکم یا موضوع دارای حکم) به سبب شک بعدی و لاحق از حیث تشریع است<ref>ر.ک: همان، جلد4، ص 10-7</ref>. |
ویرایش