ابن طفیل، محمد بن عبدالملک: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'خطي' به 'خطی'
جز (جایگزینی متن - 'رده: بهمن (98)' به '')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'خطي' به 'خطی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۳: خط ۲۳:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |[[ابن خطیب، محمد بن عبدالله|ابن خطيب]]
| data-type="authorTeachers" |[[ابن خطیب، محمد بن عبدالله|ابن خطیب]]


ابومحمد رُشاطى  
ابومحمد رُشاطى  
خط ۵۰: خط ۵۰:
درباره محل و چگونگى تحصيلات و استادان وى نيز اطلاع دقيق و استوارى در دست نيست، جز اينكه برخى نوشته‌اند كه در غرناطه دانش آموخته است. مراكشى ادعا كرده كه وى نزد جماعتى از محققان فلاسفه، از جمله ابن باجه فلسفه را فراگرفته است، اما خود ابن طفيل در رساله «[[حى بن يقظان]]» تصريح كرده كه هيچ‌گونه ملاقاتى با [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] نداشته است؛ گرچه، برخى احتمال داده‌اند كه شايد علت انكار هرگونه ملاقاتى با ابن باجه از طرف ابن طفيل، شهرت ابن باجه به الحاد بوده باشد.
درباره محل و چگونگى تحصيلات و استادان وى نيز اطلاع دقيق و استوارى در دست نيست، جز اينكه برخى نوشته‌اند كه در غرناطه دانش آموخته است. مراكشى ادعا كرده كه وى نزد جماعتى از محققان فلاسفه، از جمله ابن باجه فلسفه را فراگرفته است، اما خود ابن طفيل در رساله «[[حى بن يقظان]]» تصريح كرده كه هيچ‌گونه ملاقاتى با [[ابن باجه، محمد بن یحیی|ابن باجه]] نداشته است؛ گرچه، برخى احتمال داده‌اند كه شايد علت انكار هرگونه ملاقاتى با ابن باجه از طرف ابن طفيل، شهرت ابن باجه به الحاد بوده باشد.


[[ابن خطیب، محمد بن عبدالله|ابن خطيب]]، ابومحمد رُشاطى و عبدالحق بن عطيه را از جمله استادان او ذكر كرده است. از گزارشى كه ابن دحيه راجع به زندگى محمد بن شرف یکى از دانشمندان اندلس داده، مى‌توان استنباط كرد كه ابن طفيل از فرزند وى ابوالفضل جعفر بن محمد نيز دانش آموخته است.
[[ابن خطیب، محمد بن عبدالله|ابن خطیب]]، ابومحمد رُشاطى و عبدالحق بن عطيه را از جمله استادان او ذكر كرده است. از گزارشى كه ابن دحيه راجع به زندگى محمد بن شرف یکى از دانشمندان اندلس داده، مى‌توان استنباط كرد كه ابن طفيل از فرزند وى ابوالفضل جعفر بن محمد نيز دانش آموخته است.


با اينكه به‌درستى معلوم نيست كه ابن طفيل فلسفه را در كجا و نزد چه كسانى آموخته است، اما همه منابع متقدم و متأخر، مقام علمى و فلسفى وى را ستايش كرده و او را یکى از فلاسفه نامدار به شمار آورده و نوشته‌اند كه در جمیع اجزاء حكمت، صاحب‌نظر بوده و اشتياق زيادى برای جمع بين حكمت و شريعت داشته است و نيز در ديگر علوم اسلامى از اطلاعات گسترده‌اى برخوردار بوده است.
با اينكه به‌درستى معلوم نيست كه ابن طفيل فلسفه را در كجا و نزد چه كسانى آموخته است، اما همه منابع متقدم و متأخر، مقام علمى و فلسفى وى را ستايش كرده و او را یکى از فلاسفه نامدار به شمار آورده و نوشته‌اند كه در جمیع اجزاء حكمت، صاحب‌نظر بوده و اشتياق زيادى برای جمع بين حكمت و شريعت داشته است و نيز در ديگر علوم اسلامى از اطلاعات گسترده‌اى برخوردار بوده است.
خط ۶۰: خط ۶۰:
ابن طفيل ابتدا در غرناطه به شغل طبابت پرداخت. در 539ق هنگامى كه ابوالحسن بن ملحان طائى در وادى آش برضد دولت مرابطون قيام كرد و مستقلاً به حكومت رسيد، ابن طفيل با جمعى از مشاهير علم و ادب، از جمله ابوالحكم هَرودُس به دستگاه او راه يافت و امین اسرار و دبير وى گرديد و ظاهراً تا 546ق كه ابن ملحان وادى آش را به ابن مردنيش تسليم كرد و خود از در اطاعت درآمد، ابن طفيل در دستگاه وى بود. وى سپس به‌عنوان دبير در دستگاه والى غرناطه وارد گرديد و در 549ق هنگامى كه خليفه موحدى فرزندان خود را به‌عنوان واليان شهرهاى مغرب و اندلس تعيين كرد، ابن طفيل به‌عنوان دبيرِ ابوسعيد عثمان بن عبدالمؤمن، والى سبته و طنجه برگزيده شد، تا اينكه سرانجام به مقام وزارت، طبابت و قضاى خليفه ابویعقوب يوسف بن عبدالمؤمن ارتقاء يافت و از مصاحبان برجسته وى گرديد. ابویعقوب از دانش وى بهره مى‌گرفت و او را بسيار گرامى مى‌داشت. ابن طفيل بسيارى از شب‌ها و روزها در قصر وى بود و خارج نمى‌شد. از آنجا كه ابویعقوب به حكمت و فلسفه علاقه بسيار داشت، ابن طفيل دانشمندان بسيارى را از اطراف و اكناف به دربار وى فراخواند و ابویعقوب را تشویق نمود كه آنان را گرامى دارد. معروف‌ترين شخصيتى كه وى دعوت كرد، ابوالولید [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] است كه تا آن زمان گمنام بود، پس از این دعوت به شهرت رسيد ‎و ارزش علمى وى آشكار شد. ابن طفيل مدت‌ها در دستگاه ابویعقوب عنوان وزير و طبيب داشت، اما سرانجام در 578ق طبابت ابویعقوب را به [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] واگذار كرد و تنها در سمت وزارت باقى ماند.
ابن طفيل ابتدا در غرناطه به شغل طبابت پرداخت. در 539ق هنگامى كه ابوالحسن بن ملحان طائى در وادى آش برضد دولت مرابطون قيام كرد و مستقلاً به حكومت رسيد، ابن طفيل با جمعى از مشاهير علم و ادب، از جمله ابوالحكم هَرودُس به دستگاه او راه يافت و امین اسرار و دبير وى گرديد و ظاهراً تا 546ق كه ابن ملحان وادى آش را به ابن مردنيش تسليم كرد و خود از در اطاعت درآمد، ابن طفيل در دستگاه وى بود. وى سپس به‌عنوان دبير در دستگاه والى غرناطه وارد گرديد و در 549ق هنگامى كه خليفه موحدى فرزندان خود را به‌عنوان واليان شهرهاى مغرب و اندلس تعيين كرد، ابن طفيل به‌عنوان دبيرِ ابوسعيد عثمان بن عبدالمؤمن، والى سبته و طنجه برگزيده شد، تا اينكه سرانجام به مقام وزارت، طبابت و قضاى خليفه ابویعقوب يوسف بن عبدالمؤمن ارتقاء يافت و از مصاحبان برجسته وى گرديد. ابویعقوب از دانش وى بهره مى‌گرفت و او را بسيار گرامى مى‌داشت. ابن طفيل بسيارى از شب‌ها و روزها در قصر وى بود و خارج نمى‌شد. از آنجا كه ابویعقوب به حكمت و فلسفه علاقه بسيار داشت، ابن طفيل دانشمندان بسيارى را از اطراف و اكناف به دربار وى فراخواند و ابویعقوب را تشویق نمود كه آنان را گرامى دارد. معروف‌ترين شخصيتى كه وى دعوت كرد، ابوالولید [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] است كه تا آن زمان گمنام بود، پس از این دعوت به شهرت رسيد ‎و ارزش علمى وى آشكار شد. ابن طفيل مدت‌ها در دستگاه ابویعقوب عنوان وزير و طبيب داشت، اما سرانجام در 578ق طبابت ابویعقوب را به [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] واگذار كرد و تنها در سمت وزارت باقى ماند.


ابن طفيل شعر نيز مى‌سرود و اشعارى از وى باقى مانده است، اما با اشعار خوب و ممتاز شعراى بزرگ قابل مقايسه نيست. مراكشى كه در 603ق يحيى فرزند ابن طفيل را در مراكش ملاقات كرد، ابياتى از او شنيده و نقل كرده است. پس از مراكشى ديگران مانند ابن ابار، ابن سعيد، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ابن خطيب و مقرى ابيات و قصايدى از او آورده‌اند. ابن طفيل از فنون ادب و موسيقى نيز آگاهى داشت و در اجزاءِ حكمت و ديگر فنون مختلف سرآمد اقران بود؛ ازاين‌رو با عناوین متعدد علمى كه داشت، جامگى و مشاهره دريافت مى‌كرد. مقرى، متن نامه‌اى از ابن طفيل را نقل كرده است كه تبحر وى در ادب و فن دبيرى را به‌خوبى روشن مى‌سازد.
ابن طفيل شعر نيز مى‌سرود و اشعارى از وى باقى مانده است، اما با اشعار خوب و ممتاز شعراى بزرگ قابل مقايسه نيست. مراكشى كه در 603ق يحيى فرزند ابن طفيل را در مراكش ملاقات كرد، ابياتى از او شنيده و نقل كرده است. پس از مراكشى ديگران مانند ابن ابار، ابن سعيد، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ابن خطیب و مقرى ابيات و قصايدى از او آورده‌اند. ابن طفيل از فنون ادب و موسيقى نيز آگاهى داشت و در اجزاءِ حكمت و ديگر فنون مختلف سرآمد اقران بود؛ ازاين‌رو با عناوین متعدد علمى كه داشت، جامگى و مشاهره دريافت مى‌كرد. مقرى، متن نامه‌اى از ابن طفيل را نقل كرده است كه تبحر وى در ادب و فن دبيرى را به‌خوبى روشن مى‌سازد.


با وجود رواج مذهب اشعرى در زمان ابن طفيل، وى در بسيارى از عقايد و افكار خود موضع معتزلى دارد و از انديشه‌هاى معتزله حمايت مى‌نمايد؛ مثلاً در مورد صفات خداوند وى به عينيت صفات با ذات قائل شده و با ابوهذيل علاّف همسو گشته است و نيز در آن بخش از داستان كه حى بن يقظان به مدد عقل خود توانست به حقايقى دست يابد كه پيامبران آنها را از جانب خداوند آورده و به مردم ابلاغ كرده‌اند، موضعى معتزلى اتخاذ كرده است، زيرا معتزليان نيز به اصالت عقل قائل بودند و از شريعت عقل سخن مى‌گفتند.
با وجود رواج مذهب اشعرى در زمان ابن طفيل، وى در بسيارى از عقايد و افكار خود موضع معتزلى دارد و از انديشه‌هاى معتزله حمايت مى‌نمايد؛ مثلاً در مورد صفات خداوند وى به عينيت صفات با ذات قائل شده و با ابوهذيل علاّف همسو گشته است و نيز در آن بخش از داستان كه حى بن يقظان به مدد عقل خود توانست به حقايقى دست يابد كه پيامبران آنها را از جانب خداوند آورده و به مردم ابلاغ كرده‌اند، موضعى معتزلى اتخاذ كرده است، زيرا معتزليان نيز به اصالت عقل قائل بودند و از شريعت عقل سخن مى‌گفتند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش